گزارش پشت صحنه از سریال «بینشان» همراه گفتوگو با بازیگران، تهیهکننده و کارگردان
بینشان؛ عاشقانهای در کوچههای شمیران
«مسعود که از خانوادهای نسبتا مرفه است قصد ازدواج با ریحانه را دارد که از خانوادهای فرهنگی و خواهر دوست و همکلاسی او در دانشگاه است و درام عاشقانهای بین این دو نفر در این سریال در جریان است.» آنچه را که خواندید خلاصه داستان سریالی با عنوان «بینشان» است که با خواندن همین چند خط میتوان گفت قصه عاشقانهای در این سریال روایت میشود که مخاطبان خاص خود را پیدا خواهد کرد. اما در بخشی از داستان این مجموعه به زندگی شخصی و شغلی یک خبرنگار با بازی پرویز فلاحیپور پرداخته میشود که از این نظر هم میتوان گفت به جذابیت قصه آن میافزاید. گرچه باید منتظر بود و دید که از چه منظری به این حرفه و مخاطراتش پرداخته شدهاست. سریال بینشان به کارگردانی راما قویدل و تهیهکنندگی مرتضی رزاقکریمی و به قلم آزیتا ایرایی و مهدی حمزه در 30 قسمت برای پخش از شبکه سه تولید میشود. جامجم در یکی از روزهای پاییزی به پشت صحنه این سریال رفته و گزارشی از آن تهیه کرده و با بازیگران، کارگردان و تهیهکننده گفتوگویی داشته که در ادامه میخوانید.
فیلمنامه این سریال چه ویژگیای داشت با توجه به اینکه شما در کار قبلی هم به کرونا مبتلا شدید، باز هم خطر کردید و در این شرایط کارگردانی این سریال را برعهده گرفتید؟
زمانی که مبتلا شدم واکسن نزدهبودم اما به هر حال در جامعه امکان ابتلا وجود دارد و وابسته به فضای کار ما نیست. به نظر من نمیشود گفت من کار نمیکنم چون نمیخواهم مبتلا شوم. من عاشق کارم هستم و اگر روزی نتوانم کار کنم، آسیب میبینم. بنابراین دورههایی هم وجود داشته نتوانستم کار کنم یا بهتر بگویم بعضیها نگذاشتند کار کنم! اما همواره تحت هر شرایطی دوست دارم کار کنم و این روندی را که به زعم خودم روند پیشرفت و کسب تجربه است، ادامه بدهم. به هر حال من در این حرفه متولد و بزرگ شدم. به همین دلیل عاشقانه این حرفه را دوست دارم. درباره ویژگیهای این سریال باید بگویم فیلمنامه بسیار قوی است و نویسندههای درجه یکی آن را نوشته اند و تا جایی که میدانم ایده اولیه مربوط به تهیهکننده است.
فیلمنامه کامل بود که شما به کار پیوستید؟
تا جایی که اطلاع دارم نویسندهها دو سال درگیر تحقیق و نگارش فیلمنامه بودند و حدود 12 قسمت از فیلمنامه هم آماده بود که من وارد پروژه شدم. البته سیناپس کار تا آخر موجود بود. به نظرم قصه پرکشش و جذابی داشت. اصولا وقتی کاری به من پیشنهاد میشود به حافظهام رجوع میکنم ببینم از این جنس کار ساخته شده. گاهی سریالی را میبینم که قصه مشابه آن قبلا ساخته شده و برایم این سوال پیش میآید چه لزومی دارد یکبار دیگر همان قصه ساخته شود. بنابراین ترجیح میدهم کار مشابه و قصهای را که قبلا ساخته شده، کار نکنم. حتی ایلدا هم برای من جزو این فضاهای جدید و کار بسیار سختی بود اما چون دوست داشتم فضای کارهای جنگ را تجربه کنم این سریال را با تمام سختیهایی که داشت ساختم. این سریال هم به نظرم کار متفاوت و جذابی است.
با ورودتان به پروژه چه تغییراتی را روی فیلمنامه اعمال کردید؟
من معمولا تغییرات خاصی روی فیلمنامه انجام نمیدهم، به خصوص این سریال که برای من از چند منظر پروژهای بسیار ویژه است. اولین و مهمترینش تهیهکننده است. آقای رزاقکریمی از دوستان قدیمی من است و من در مقطعی دستیار او بودم و خاطرات بسیار درخشانی از آن دوران دارم. بنابراین به محض اینکه این دعوت اتفاق افتاد با عشق و اشتیاق بسیاری وارد شدم. از طرفی فضای کار برای من خیلی درجه یک است و حالم با این سریال خوب است. تمام تلاشم را میکنم این حال خوب را به مخاطب هم منتقل کنم.
با توجه به لوکیشنی که انتخاب کردید و تا جایی که در جریان قصه قرار داریم، به نظر میرسد از آن داستانهایی باشد که قرار است یک سری نکات مهم را در روابط خانوادگی به مخاطب یادآوری کند.
البته فیلمنامه بافت چندگانهای دارد که این لوکیشن هم خانه شخصیتهای اصلی و محوری سریال است. ضمن اینکه قرار است ما به روابط خانوادگی و چیزهایی که این روزها دارد کمرنگ میشود و جای تاسف دارد هم بپردازیم. مثل صفاتی چون شجاعت، مردانگی و تاب آوردن در سختیهایی که میتواند وجود نداشته باشد. میتوانم بگویم شخصیت اصلی داستان ما در موقعیتی قرار میگیرد که میتواند نباشد. یعنی خودش انتخاب میکند که باشد و سختی آن را هم بر اساس رسالتی که به آن معتقد است به جان میخرد. چون به وظیفهای که جامعه برعهدهاش قرار داده، معتقد است و تاوان سنگینی هم بابت این تصمیم میپردازد. همه آن چکیدهای از چیزی است که در حال حاضر به آن نیاز داریم. ما به قهرمان نیاز داریم.
در این سریال به زندگی خبرنگارها پرداختهاید. نگران واکنشها نیستید؟
زمانی که من تصمیم گرفتم فیلمساز شوم، همه واکنشها را به جان خریدم. مخصوصا تجربه تلخی که «ایلدا» برای من بهجا گذاشت. من سالهای طولانی دستیار پدر بودم. یک چیز را همیشه به من یادآور میشد. همان حکایت پیرمرد و نوهای که یک چهارپا داشتند و این حکایت را همه میدانند.
فکر میکنید زمان پخش سریال، مخاطبان هم بتوانند با قصه و شخصیتها همراه شوند؟
من همیشه و تا جایی که در اختیار و تحت کنترل من است، سعی میکنم تکتک قدمهایم را درست بردارم. یعنی هر پلانی که میگیرم، تصور کنم آخرین پلان زندگیام باشد که میگیرم. به همین دلیل تمام تلاشم را میکنم که این پلان را به درستترین شکل بگیرم. وقتی این نگاه را در هر پلان از سریال دارم و فضای خوب و تیم بسیار همراه و حرفهای که در کار دارم و آرامشی که در این کار نصیبم شده، فکر میکنم نتیجه خوبی حاصل خواهد شد.
او درباره تغییرات در بازیگران سریال میگوید و اینکه با وجود این تغییرات باز هم تمایل داشت در آن حضور پیدا کند: مینو یک خانم فرهنگی با یک جهان بینی محکم که مادر سه فرزند است و همچنین حامی و رفیق و همراه همسرش شهاب الدین که در فراز و نشیبهای زندگی کنار همسرش است و هیچ وقت پشت همسرش را خالی نکرده است. برای من هم جالب بود که همسر یک خبرنگار باشم و این تجربه را کسب کنم که چنین افرادی چه زندگی دارند و با چه مسائلی روبهرو هستند. خیلی تجربه جذابی برای من است. انگار با هر نقش زندگی میکنم. نکته مهم دیگر اینکه برایم همیشه مهم است که صاحب کار چه کسی است و اینکه من در کار آرامش داشته باشم.»
گویا شما در این سریال نقش خبرنگاری به نام شهابالدین را بازی میکنید. درباره این تجربه توضیح میدهید؟
من تا بهحال نقش خبرنگار را بازی نکرده بودم و خیلی دوست داشتم این نقش را هم تجربه کنم. البته من عضو افتخاری باشگاه خبرنگاران جوان هستم. اما اصلا با حرفه خبرنگاری آشنایی نداشتم و تجربهای هم در این زمینه ندارم. اینکه چطور یک خبر را کسب میکنید و دربارهاش تحقیق میکنید و تبعات آن چیست را نمیدانستم. همه این چیزها را در متن و فیلمنامه متوجه شدم و همچنین تحقیقاتی که در این زمینه انجام دادم بهتر درک کردم. دلم میخواست کاری کنم که هم مقبول دوستان خبرنگار باشد و هم مقبول مردم. یعنی مردم بدانند خبرنگارها چقدر زحمت میکشند و در این راه با چه مخاطراتی مواجه هستند. چنانچه این مسائل برای شهاب الدین در این سریال رخ میدهد.
فکر میکنید شما و همکارانتان تا چه حد در این زمینه موفق بودید؟
میتوانم بگویم با نگاهی که آقای قویدل و آقای رزاقکریمی در این سریال دارند، فکر میکنم خروجی خوبی داشته باشد و مورد توجه بیننده هم قرار بگیرد. ولی به هر حال در زمان پخش سریال و یا بعد از آن من آماده پذیرش نقدهای مردم و خبرنگاران هستم.
البته شما پیش از این هم نقش قاضی بازی کردید و واکنش منفی هم در پی نداشت؟
نقش قاضی بسیار نقش حساسی بود و برای آن نقش هم خیلی تحقیق کردم و خوشحالم که مورد توجه قوه قضاییه قرار گرفت و دوست داشتند. امیدوارم این نقش و سریال هم در ابتدا مورد توجه خبرنگارها و بعد مردم هم قرار بگیرد. تا جایی که من فیلمنامه را خواندم میتوانم بگویم خیلی خوب توانسته مسائل خبرنگارها را نشان بدهد.
چقدر نگاهتان نسبت به این حرفه و خبرنگارها تغییر کرد؟
دید من خیلی با این کار عوض شد. یعنی درک کاملی از شما و حرفه تان و خطراتی که شغلتان دارد، نداشتم. همیشه فکر میکردم خبرنگار وظیفه اش این است که خبری را تهیه کند و بعد آن را به مدیر مسؤول میدهد و آن را روی سایت میگذارند یا در روزنامه چاپ میشود. راجع به جزییات این کار نمیدانستم. در صورتی که این متن به جزئیات پرداخته است. بهخصوص اینکه نشان میدهد خبرنگاری باشد که در جامعهاش بخواهد حافظ امنیت اخلاقی باشد، چقدر خودش و خانواده اش و شغلش و آیندهاش میتواند در معرض خطر قرار بگیرد.
کار با آقای قویدل چطور بود؟ چقدر تعامل داشتید؟
خیلی خوب بود. من اولین بار است که مقابل دوربین او میروم و به نظرم بسیار کارگردان کاربلدی است. بده بستان خوبی با هم داشتیم. امیدوارم همکاریهای خوب دیگری با هم داشته باشیم. ضمن اینکه من 80 درصد مطمئن هستم این سریال به اصطلاح میگیرد و مورد توجه مخاطبان قرار خواهد گرفت. چون این اطمینان را در سریال «شب دهم» هم داشتم و اتفاق خوبی برای آن سریال افتاد.
وی ادامه میدهد: البته که مثل همه بازیگرها برای من هم کار تصویر جذاب است اما تئاتر هم برایم حائز اهمیت است. چون خیلی چیزها از تئاتر یاد گرفتم. البته فیلمنامه این سریال به قدری برایم جذاب بود و دوست داشتم که ترجیح دادم بعد از چند سال بار دیگر سریال بازی کنم. چون مدام نقشهای مشابه با نقشم در سریال آوای باران پیشنهاد میشد اما ریحانه نقش خاص و متفاوتی برایم بود.
پارسا درباره ویژگیهای ریحانه توضیح میدهد: ریحانه دختری است که با پدر و مادرش ارتباط بسیار خوبی دارد و در یک خانواده فرهنگی بزرگ شده که در عین سنتی بودن یک مدرنیتهای هم دارد و این والدین با فرزندانشان تعامل خوبی دارند و مشورت میکنند. من خیلی ریحانه را دوست دارم. به این دلیل که همانقدر که به پدر و مادرش احترام میگذارد و رابطه خوب و دوستانهای با پدرش دارد، همانقدر هم بادرایت است و تصمیمهای درستی در زندگی میگیرد و انتخابهای درستی دارد. به همین دلیل این ابعاد شخصیتی ریحانه را خیلی دوست دارم.
این بازیگر میافزاید: من سالهای بسیار دور در سریال «دیوار شیشهای» با آقای قویدل همکاری داشتم. اما تجربهای به این شکل نداشتم. کار کردن با کارگردانی که بسیار صبور و بادانش و باآرامش و بااخلاق و حرفهای و کاربلد است خیلی جذابیت دارد. بههرحال کارگردان رهبر یک گروه است و وقتی چنین ویژگیهایی داشته باشد، همه اعضای آن گروه تلاششان را میکنند تا کارشان را بهدرستی انجام دهند.
وی در پایان بیان میکند: من فکر میکنم مردم سریالهای خانوادگی را دوست دارند و از این جهت بینشان را هم دوست خواهند داشت. چون ما ایرانیها برایمان خانواده در اولویت قرار دارد. از این رو مسائلی را در این سریال بررسی میکنیم که در جامعه بهصورت روزمره با آنها سروکار داریم. از این نظر قصه و شخصیتها کاملا ملموس و بهروز است. بنابراین فکر میکنم مردم با این سریال به نوعی زندگی کنند.
وی ادامه میدهد: «من فکر میکردم این موضوع باید در حد وسیعی در جامعه مطرح شود. بنابراین تلویزیون به خاطر گستردگی مخاطبی که دارد، بهترین فرصت برای مطرح کردن این موضوع بود. ضمن اینکه من معتقدم باید قدر این مخاطب را دانست و برایش احترام بسیاری قائل شد و نباید کیفیت کار را نادیده گرفت. بنابراین حق مخاطب تلویزیون است که سریال خوب و با کیفیت ببیند. چون وقت مردم ارزش دارد و نباید وقت مردم را با کارهایی که خودمان به آن اعتقاد نداریم، بگیریم. تا اینجای کار هم ما در چارچوبی که باور داشتیم، حرکت کردیم.»
رزاق کریمی میافزاید: «من به پیشینه و پژوهش کار خیلی اهمیت میدهم که شاید به نگاه گذشته من در زمانی که مستند کار میکردم، برمیگردد. بنابراین نویسندههای ما برای این کار پژوهش جدی کردند و به مراکزی که از نظر موضوع ارتباط داشت مراجعه کردند. با این وجود قصه سه بار به طور کامل بازنویسی شد و تغییرات جدی داشت.»
وی درباره انتخاب راما قویدل به عنوان کارگردان این اثر بیان میکند: «ما در دهه 70 در یک فیلم مستند سینمایی همکاری داشتیم و با مرحوم پدرش هم کار کرده بودم، کارهای ایشان را هم دنبال میکردم و بهخاطر نوع نگاه و تسلطی که روی کارش دارد، بسیار گزینه مناسبی برای کارگردانی این سریال است.»
این تهیهکننده درباره انتخاب بازیگر و مصائبی که در این زمینه بر سر راه تهیهکنندهها قرار دارد نیز میگوید: «من معتقدم رقابت بین تلویزیون و نمایش خانگی از دو نظر نابرابر است. هم از نظر مالی که شبکه نمایش خانگی با بودجههای تلویزیون اصلا قابل مقایسه نیست و نابرابری دیگر هم به عوامل پشت دوربین برمیگردد. اما آنچه که مشکل ما را تا حدودی رفع کرد، فیلمنامه خوبی بود که در اختیار داشتیم. چون برای بازیگران، فیلمنامه خوب خیلی مهم است. یعنی در کنار دستمزد، کیفیت کار خیلی مهم است. بنابراین خوشبختانه توانستیم کست خوبی برای این سریال انتخاب کنیم و بازیگران با عشق و علاقه وارد این سریال شوند.
-
توصیه به بیان حقایق دفاع مقدس
-
امنیت در جعبه جادو
-
کارنامه 100 روزه دولت در 12 چالش ملی
-
درد بیماران اسامای درمان میشود
-
با خیال راحت بکشید!
-
بلاتکلیفی تاریخ مازندران
-
استرداد بزرگ از مسکو
-
بینشان؛ عاشقانهای در کوچههای شمیران
-
ماجرای نیـمروز
-
توصیه به بیان حقایق دفاع مقدس
-
اختتامیه مذاکرات ایران و 1+4 در وین برگزار شد
-
مذاکرات وین نگاهی دوباره به ایران و حقوق بینالملل