غرب چگونه در مذاکرات خلع سلاح می‌شود؟

جریان‌های سیاسی، چهره‌ها و رسانه‌های داخلی با هدایت درست افکار عمومی و برداشتن فشار اجتماعی بر مذاکرات می‌توانند موضع ایران را در دور جدید گفت‌وگوها تقویت کنند

غرب چگونه در مذاکرات خلع سلاح می‌شود؟

جنگ روایت‌ها می‌گوید روایت اول را تو بساز و آن را تثبیت كن. دقیقا از نقطه‌ای كه مذاكرات تمام شد، از همان‌جا هم جنگ روایت‌ها شروع می‌شود.‌ اساسا‌ در جنگ‌های فردا كسی پیروز است كه بهترین روایت را دارد، نه كسی كه از بزرگ‌ترین بمب‌ها برخوردار است، این یك اصل در جنگ‌های شبكه‌ای و رسانه‌ای است. یعنی جریانی كه در عرصه فكری بتواند روایت اول را بسازد و كنترل روایت را به دست بگیرد و آن را در افكار تثبیت كند، نبض افكار عمومی را هم به دست خواهد گرفت. حالا دور اول مذاكرات تیم ایرانی با 1+4 روز جمعه بعد از پنج روز به پایان رسید و آنچه در اتریش گذشت، شامل ارائه دو سند از طرف ایران و انتظار برای پاسخ اروپایی‌ها است. این موضوع سرجمع یك هفته مذاكره در دور اول است و حالا توپ در زمین طرف مقابل است كه با استدلال منطقی جمهوری اسلامی چه رفتاری كند؛‌ آن را بپذیرد و مذاكره ادامه پیدا كند یا نپذیرد و به دنبال مقصریابی باشد. مذاكرات 8 آذر كه از روز اول هم با هدف مشخص و ملموس رفع تحریم‌ها شروع شد، در دو سند خود به موضوع رفع تحریم‌ها و موضوع هسته‌ای اشاره كرد كه طبق گفته اروپایی‌ها سند اول بسیار مصداقی و جزئی و سند دوم كلی بوده است؛ البته طبیعی هم هست، ایران موضع هسته‌ای خود را یك بار در سند برجام تثبیت كرده و حالا قرار نیست دوباره به خانه اول بازگردد. اما چیزی كه مخدوش شده و نیازمند معماری مجدد است، تعهد رفع تحریم‌ها از سوی آمریكاست كه تیم مذاكره‌كننده به دنبال این است كه تا دلار آخر حق كشورمان را بگیرد. با همه این تفاسیر نهایتا به درخواست طرف‌های اروپایی همه طرفین برای مشورت با پایتخت‌های‌شان، مذاكرات را متوقف كرده‌اند و قرار شده به‌زودی دور جدید برگزار شود. اما دور جدید برای ما ایرانی‌ها چند پیش‌شرط مهم دارد و در بین دو نیمه باید یك بار دیگر استراتژی برد خود را مرور كنیم تا بازی برنده را در شرایط انفعال اروپا و آمریكا واگذار نكنیم. این گزارش می‌خواهد مهم‌ترین سرفصل‌های بازی برنده ایران را مرور كند.

 یار دوازدهم تیم مذاكره‌كننده
خیلی وقت‌ها راه‌حل طلایی در بین دو نیمه و موقع تنفس تیم‌ها نهایی می‌شود. همان جایی كه برای آخرین بار استراتژی تیم از سوی سرمربی تشریح می‌شود و هر بازیكن درباره میزانسن و جایگاه خود در زمین بازی، توجیه می‌شود. اما حالا كه تیم ایرانی به تهران بازگشته، فقط آنها نیستند و همه ما در محیط داخلی كشور در این بازسازی و آمادگی برای دور دوم مذاكرات سهیم هستیم. منظور از این ما همین توییت‌ها و پست‌ها و نقدهای روزمره بعد از مذاكرات در شبكه‌های اجتماعی و پیج‌های مجازی است كه در شبكه‌های اجتماعی موج می‌سازد و از آن به افكار عمومی تعبیر می‌شود. همین رسانه‌ها كه نقد می‌كنند و جهت می‌دهند و برای افكار عمومی قاب فكری می‌سازند یا با نوع خبرهای خود یك موضوع را برجسته‌سازی می‌كنند یا ترجیح می‌دهند گاهی مارپیچ سكوت ایجاد كنند تا همه چیز كانالیزه شود. منظور از ما همین جریانات سیاسی و اجتماعی است كه در نشست‌های حزبی، تشكلی و دانشگاهی درباره گزاره‌های مذاكرات حرف می‌زنند و گفتمان تولید می‌كنند. این سه ضلع مثلث یعنی افكار عمومی‌،‌ رسانه و جریانات سیاسی روی هم اثر دارند، از یكدیگر ایده می‌گیرند و نهایتا اتمسفر نهایی و جو اجتماعی-سیاسی ایران را می‌سازند. همین فضای غالب كشور در فضای بین‌المللی بازتاب پیدا می‌كند و در تصمیم‌گیری رقیب و طرف مقابل مهم می‌شود. ‌پس جایی كه هركدام از ما در آن قرار گرفته‌ایم، نحوه بازنمایی و مطالبات‌مان از مذاكرات، بسیار با اهمیت است. از همین دیروز تا این لحظه توییت‌های مهمی در باب مذاكره در فضای مجازی دست به دست شده كه نشان می‌دهد ظاهرا اهمیت صدای واحد و حمایت از تیم مذاكره‌كننده در همین دور اول، هنوز به‌خوبی فهم نشده است.‌ مثلا عباس عبدی فعال اصلاح‌طلب در حساب كاربری خود نوشت كه درباره مذاكرات اكنون نباید داوری نهایی كرد. چنین وضعی دور از انتظار نبود، شاید هم محكم آمدن اولیه نوعی تاكتیك باشد. آنچه مهم است رو به پیش یا رو به پس بودن گفت‌وگوهای بعدی است. این در حالی است كه مدیرعامل خبرگزاری دولت درباره مذاكرات نوشته است تا حدی پیشنهادهای حساب‌شده تیم ایرانی، بیشتر متمركز بر رفع تحریم‌ها بوده تا موضوع هسته‌ای، آن هم بدون ورود به موضوعات فرابرجامی، طبیعی است كه طرف اروپایی انتظار چنین دقتی را نداشته و حالا لازم دیده كه برای مشورت به پایتخت‌ها بازگردند. اتفاقی كه پیش از مذاكرات دور نخست ‎وین پیش‌بینی شده بود. یا یكی دیگر از كاربران درباره دور اول مذاكره تاكید كرد ‏كسی كه تلاش تیم مذاكره‌كننده ایرانی برای رفع حداكثری تحریم را مسخره می‌كند، طرفدار حفظ حداكثری تحریم است و احتمالا نفعی در ماندن تحریم دارد.
بنابراین فضایی كه برساخته از این فضای فكری گفتمانی كشور است، قطعا بر ادامه روند مذاكرات تاثیر خواهد داشت و اصلی‌ترین گزاره این است كه از ایران باید یك صدا به گوش برسد. بنابراین آنچه برگ برنده ایران در دور بعدی مذاكره را تضمین می‌كند، همین موضوع است. اما چگونه؟
 اهرم فشار اجتماعی را خنثی كن
بدون اغراق ایران دیگر بعد از 18 سال در زمینه مذاكرات، مدرك دكترا گرفته و كاملا بر استراتژی‌های رسانه‌ای و دیپلماسی پسامذاكره اشراف دقیق دارد، برنامه طرف مقابل كه همیشه هم به شكل دقیق اجرا شده، چه در دوره روحانی و چه در دوره فعلی، استفاده از اهرم فشار اجتماعی در ایران است. ‌یعنی چه در زمینه اقتصادی و چه در حوزه سیاسی اجتماعی روال بازی آنها همین بوده است. مثلا همین پارادایم خبرسازی دیروز طرف اروپایی را بخوانید: «پیشنهادهای ایران سختگیرانه بود»! این جدیدترین ادعای طرف‌های غربی بعد از مذاكرات است كه بلافاصله با واكنش علی باقری مواجه شد،‌ مسوول مذاكره‌كننده تیم ایرانی در وین گفته پیشنهادهای بر اساس مبانی مورد تایید دوطرف تهیه شده و هیچ طرف اروپایی ادعا نداشت كه پیشنهادات ایران مبنای حقوقی و قانونی ندارد، امیدواریم بعد از ارائه پیشنهادهای جمهوری اسلامی ایران به طرف مقابل، آنها بتوانند در كوتاه‌ترین زمان به یك جمع‌بندی برای ورود به گفت‌وگوهای جدی با ایران در مورد دو سند،‌ برسند.مثال دیگر، خط خبری رسانه‌های غرب است،‌ مثلا همین دیروز رسانه بی‌بی‌سی موضوع بورس و دلار را روی نمودار مذاكرات تحلیل كرد یا مثال عینی‌تر دیگر در این زمینه، اتفاقاتی است كه بعد از سفر گروسی، مدیركل آژانس بین‌المللی به ایران اتفاق افتاد. او در یك قدمی زمان مذاكره به تهران آمد و بلافلاصله بعد از رفتنش قیمت دلار بالا رفت، این یعنی یك عده دلال در بازار ارز با تنش اقتصادی در حوزه سكه و ارز سعی داشتند این تنش را در فضای ایران رسوب دهند؛‌ اگرچه بعد از این اتفاق چند نفر در ارتباط با این ناآرامی‌های ارزی دستگیر شدند، اما همین موضوعات توقعات اقتصادی از مذاكره ایجاد می‌كند، سرریز آن هم وارد فضای سیاسی و اجتماعی می‌شود و نهایتا فشار برای توافق زود و این ادعا كه هرتوافقی بهتر از بی‌توافقی است را به شكل فزاینده‌ای افزایش می‌دهد.‌‌ ما یك‌بار در دولت روحانی برای این استراتژی هزینه بالایی دادیم و حالا قرار نیست از همان سوراخ دوباره گزیده شویم. ایران این بار عجله ندارد و می‌خواهد سر صبر حقوق خود را احیا كند.
فکت‌های غرب برای اثرگذاری بر ایران
ما در این دوره از مذاكرات شاهد انفعال و موضع پایین طرف اروپایی بودیم و تحلیل گفتمان طرف غربی نشان می‌دهد آنها انتظار نداشته‌اند كه ایران با اراده كامل در مذاكرات حاضر شود، واقعیت این است كه آمریكا در شرایطی نیست كه تمایلی برای امتیاز دادن به ایران داشته باشد و می‌خواهد با اهرم سیاسی ایران را وادار به مذاكرات جامع و مدنظر خود كند، اما اهرم فشار آمریكا در این مختصات هم قابل تامل است؛ اولا‌ آمریكا می‌خواهد بدون عمل به تعهدات خود، ایران را به عنوان تهدید جهانی مطرح كند و از سوی دیگر تهدید علیه ایران را با اجماع‌سازی معتبر كند و دائم از تعهد طرف ایرانی بگوید. در حالی كه این آمریكا بود كه در سال 2018 از برجام خارج شد و این توافق را نقض كرد. دو سند ارائه‌شده ایران به اروپا در مذاكرات اخیر هم در چارچوب توافق 2015 (برجام) و قطعنامه 2231 بوده و خواسته مشروع ایران این است تحریم‌هایی كه بعد از توافق برجام صورت گرفته لغو شود و تاكید كرده ما نه حقوقی بیش از برجام می‌خواهیم، نه وظیفه‌ای بیشتر از توافق 2015 انجام خواهیم داد. اما رسانه‌های آنها در حال هیولاسازی از ایران به عنوان نقض‌كننده امنیت جهانی هستند و این همان روایت‌سازی و تحریف حقیقت است كه در ابتدای گزارش به آن پرداختیم. به طور مثال آنها می‌خواهند غنی‌سازی فردو در ایران را نقض امنیت جهانی نشان دهند و با یك كار رسانه‌ای-روانی پیوسته و قوی علیه ایران، كار خود را بیرون از میز پیش ببرند، نهایتا هم انفعال خود را با تهدید نشان دادن ایران لاپوشانی كنند و برای این استراتژی نیاز به مقصرسازی دارند. اروپایی‌ها هم در استفاده از اهرم‌های فشار سیاسی و اجتماعی بسیار پركار ظاهر شدند، مثال آن هم همین خبری بود كه در چند خط بالاتر مرور كردیم، آنها می‌گویند ایران سخت گرفته یا ایران حرف تازه‌ای ندارد یا حتی مدعی می‌شوند ایران فضای شش دولت قبلی مذاكرات وین را تكمیل نكرده و از نقطه جدید شروع به مذاكره كرده است. جنجال‌سازی بر سر سفر گروسی به تهران هم در همین چارچوب بود، یعنی وقتی گروسی از ایران بازگشت، مدعی شد اجازه بازرسی فوق‌العاده از سایت‌های هسته‌ای را نداشته در حالی كه اساسا این رویكرد بعد از توافق با 1+4 قابل تحقق است فعلا ما در مرحله احیای برجام هستیم و این كار هم برعهده 1+4 است نه ایران. جمهوری اسلامی فقط حقوق خود را می‌خواهد، رفع تحریم‌های بعد از توافق برجام.
اثرگذاری بر ایران برای غرب چه كاربردی دارد
غرب و به‌ویژه آمریكا برای بازی با معادلات در مذاكره همیشه از اهرم فشار اجتماعی بسیار دقیق و در سطح بالا استفاده كرده‌اند، در سطور بالاتر اشاره شد كه برنامه و اهرم آنها چیست. اما در این بخش می‌خواهیم این نكته را بررسی كنیم كه كاربرد استراتژی اثرگذاری روی ایران برای غرب چیست و آنها مشخصا چه منفعتی می‌برند.
غرب سعی دارد با انتشار روایت‌های تحریف‌شده از محتوای گفت‌وگوها، پیشنهادهای ایران را به دور از واقعیت، سختگیرانه و نشدنی جلوه دهد تا در بازی مقصرنمایی، تلاش كند که نهایتا‌ پیشنهادهای ایران را «بن‌بست» در گفت‌وگوها به تصویر بكشد. این در حالی است كه گفت‌وگوها در وین، روندی سالم و طبیعی طی كرده و اروپا باید بتواند پاسخ و راهكارهای منطقی برای آن ارائه كند.
كاربرد دیگر این استراتژی این است كه طرف مقابل قصد دارد با فضاسازی رسانه‌ای تا دور جدید مذاكرات، تیم مذاكره‌كننده ایران را برای عقب‌نشینی از مواضع منطقی خود تحت فشار قرار دهد و از این طریق مسوولیت هرگونه موفق نبودن در گفت‌وگوها را بر عهده ایران بگذارد. پس هیچ بعید نیست كه در چنین حالتی آنها حتی مدعی شوند ایران برای توافق نیامده و فقط به دنبال بیانیه‌خوانی است، درحالی كه ایران بسته پیشنهادی خود را به صورت ریز و با راه‌حل‌های عملیاتی ارائه داده است. كاربرد سوم این سیاست این است كه فشار از روی آمریكا به‌خاطر خارج شدن یك‌طرفه از برجام برداشته شود و مقصر اصلی به جای آمریكا،‌ ایران نشان داده شود. كاربرد چهارم آن آسیب‎پذیر و شكننده تصویر كردن وضعیت اقتصادی ایران است كه با بی‎ثبات نشان دادن بازار ارز و مانور بر روی تورم و افزایش بالای قیمت ارز،‌ مذاكرات وین را به اقتصاد گره بزنند و به شرطی شدن اقتصاد در ازای مذاكره، ادامه دهند و هسته اصلی این اقدام هم فشار به تیم مذاكره‌كننده برای تعجیل در تصمیم‌گیری و نهایتا یك توافق بد و خنثی است. بنابراین این استراتژی به صورت پیوسته در نسبت با یكدیگر كار می‌كند و وقتی اینطور تصویرسازی شود كه ایران برای مذاكره نیامده و فقط آمده تا مانور مذاكره برگزار كند،‌ دیگر رسما توپ به زمین ایران می‌آید و ما بازی برده را واگذار خواهیم كرد. پس شناخت دقیق انگاره‌های رسانه‌ای و جنگ دیپلماسی غرب كه پیوست مذاكرات است، بسیار حیاتی است. در اینجا دوباره به نقطه اول گزارش برمی‌گردیم كه رفتار ما در داخل تا چه حد مهم و تعیین‌كننده است كه با خالی كردن پشت تیم مذاكره‌كننده، اجازه مین‌گذاری به طرف غربی در این جاهای خالی را ندهیم و این فرصت را از آمریكایی‌ها بگیریم كه دیگر نتوانند روی فضای اجتماعی ایران حساب ویژه باز كنند.