کارشناسان موسیقی و شعر درباره راههای موفقیت طرح وزارت ارشاد در احیای مرکز سرود و آهنگهای انقلابی میگویند
نیاز به نسیم بهاری در روزگار موسیقیهای گوشخراش
وقتی از سرود حرف میزنیم برای هریک از ما معنای خاطرهانگیزهای را در ذهن تداعی میکند. از دوران مدرسه که گروه سرود تشکیل میدادیم و این دیگر به یک سنت همیشگی تبدیل شدهبود که در ایامی مانند دهه فجر پس از تمرینهای مکرر در زنگ تفریح، سرودهایمان را که اغلب حماسی یا در وصف ایران بودند در ویژهبرنامههای مدرسه بخوانیم یا زمانی که رادیووتلویزیون رسانه بیرقیب سالهای دهه 60 بودند، جنگ بود و به اقتضای زمان سرودهای انقلابی از آنها شنیده میشد. سالها گذشت و دهه به دهه پیش آمدیم و فاصله گرفتیم از آن روزها، حالا این اقتدار از جایی دیگر سربرآورده بود و سرود که در زیر سایه سنگین موسیقیهای رنگارنگ و متنوع در گوشهای منزوی شده بود گاهی با یک اتفاق ملی همچون پیروزی تیمهای ورزشی در مسابقات بینالمللی بیرون میآمد و با نتهایش روح جمعی را به هم متصل میکرد.
سرود مثل هوای تازه نفوذ میکند
مصطفی محدثی خراسانی، شاعر و منتقد ادبی با بیان این که ضرورت پرداختن به سرودهای انقلابی پنج سال قبل و زمانی که شاعران با رهبر معظم انقلاب دیدار داشتند، به نوعی احساس شده بود، میگوید: اتفاقا رهبری در همان جلسه بحث سرود را پیش کشیدند و مطالبی هم عنوان کردند که بعدها ماندگار شد، همچون اینکه: «سرود مثل هوای تازه، مثل نسیم بهاری نفوذ میکند، هیچ لازم نیست وادار بشوند کسانی که آن را ترویج کنند، تقریظ بنویسند، شعر بگویند، نه! خود سرود وقتی که خوب تنظیم شد، اثر میکند. ما این را امروز کم داریم، امروز بهنظر میرسد که ما به این احتیاج داریم». پس از آن هم موجی در صداوسیما و رسانههای دیگر راه افتاد که در این راستا کاری انجام دهند اما اقدامی صورت نگرفت. البته بنده بهعنوان مدیر موسیقی و سرود سازمان هنری سینمایی
دفاع مقدس، دو دوره جشنواره ترنم حماسه را برگزار کردم که ویژه متنهای سرود و ترانههای دفاع مقدس بود و آثار خوبی هم به جشنواره رسید. وی با اشاره به پیشینه سرود ادامه میدهد: در سالهای اول انقلاب و دفاع مقدس سرود در سطوح ملی، دانشآموزی و حتی جوانان گونه تأثیرگذار موسیقی شد، گروههای سرودی تشکیل شدند و اتفاقا آثار درخشان موسیقی آن زمان هم بیشتر تم سرودی دارند مانند آثاری که زندهیادان راغب و سبزواری سرودند و خوانندگان آن دوره خوانند و بسیار تأثیرگذار شدند و هنوز هم سرودهایی همچون «این بانگ آزادی ست کز خاوران خیزد» و... در یادها ماندهاست. اینها تبدیل به زمزمه هر روزه مردم شد و نفوذ و گسترش بسیاری هم در جامعه پیدا کرد اما در طول زمان فضا برای صداهای دیگری در عرصه موسیقی باز شد و گونههای مختلف به میدان آمدند. اینجا لازم بود که جریان موسیقی سرودی پایهریزی شده در مواجهه با این صداها و گونههای مختلفی که به میدان آمدهاند تقویت شود تا بتواند به مسیر و هدفش ادامه دهد در حالی که این اتفاق نیفتاد.
موسیقی در دورهای یکهتاز بود
این منتقد ادبی با بیان اینکه اوایل انقلاب و زمان جنگ موسیقی انقلابی اصلا رقیب نداشت و یکهتاز بود، ادامه میدهد: علاوهبراین فضای موسیقی آنقدر باز نبود، گونههای مختلف موسیقی وجود نداشت و ارتباطات رسانهای مجازی هم مانند امروز شکل نگرفته بود. آن زمان فقط دو شبکه تلویزیونی داشتیم که همه این سرودها بهطور مداوم پخش و در نهایت تبدیل به ژانر غالب میشد. اما وقتی صداهای دیگر به عرصه آمدند ضرورت داشت این گونه موسیقی تقویت شود تا بتواند با آن موسیقیهای رایج روبهرو شود و از جریان عمومی موسیقی و ذهن مخاطب جا نماند اما کمکم این جنس از موسیقی به حاشیه رفت و به موازات آن ذائقه مردم نیز تغییر کرد و گونههای دیگری از موسیقی با شیوههای متفاوتی به میدان آمدند. امروز اگر از سرود صحبت کنیم به یاد همان سرودهایی میافتیم که زمان انقلاب و جنگ از تلویزیون پخش میشد، درحالیکه میتوانستیم این روند را ادامه دهیم و آن را بهروز کنیم تا در کنار فضاهای قدرتمند موسیقی، سرود هم بهعنوان ژانری تاثیرگذار به حیات خودش ادامه دهد.
به حاشیه رفتن موسیقی انقلابی
این شاعر در پاسخ به اینکه با وجود این ظرفیتها اما چرا این اتفاق نیفتاد، تأکید میکند: فکر میکنم این از هوشمند نبودن نظام فرهنگی ما بوده که هیچ برنامهریزی مشخصی در این حوزهها انجام نشده و مدیران برای آن سیاستگذاریهای کلان انجام ندادهاند و منتظر ماندند ببینند چه اتفاقی میافتد تا اگر لازم شد و ضرورتی حس کردند به میدان بیایند و کارهایی انجام دهند که آن هم قطعا انفعالی است و نمیتواند تاثیرگذار باشد. به گفته محدثیخراسانی، این اتفاق در بسیاری حوزهها رخ داده و منحصر به سرود نیست. حوزه شعر وضعیت دیگری دارد زیرا شعر متکی به شاعر بوده و سرمایهگذاری خاصی نمیخواسته و شاعران خودشان در میدان بودند و طبیعتا این انقطاع ایجاد نشد و شعر انقلاب و دفاع مقدس جریان مستمری داشته که ادامه پیدا کردهاست. امروز شعر انقلابی، مدافع حرم و مقاومت داریم که ریشهدار است و کاملا با ذهن و توان امروزی سروده میشود و مخاطب خودش را هم دارد. در حوزه موسیقی کاستیهای بسیاری وجود دارد و دلیلش هم این است که این حوزه نیازمند حرکت جمعی و پشتیبانی است و طبیعتا یک نظام فرهنگی باید تدارکات لازم را برای آن فراهم کند.
کاری ظریف و دشوار در پیش است
امروز مرکز سرود و آهنگهای انقلابی در حالی تاسیس خواهد شد که اگرچه از روزهای انقلاب و دفاعمقدس فاصله گرفتیم اما در یک جنگ اقتصادی تمامعیار هستیم و مردم درگیر مسائلی همچون تامین معیشت روزمره خود هستند. این سرودها قرار است چگونه باشند و چه شعری باید سرود و در قالب موسیقی برد تا مردم آن را بپذیرند؟ این منتقد ادبی پاسخ این سوال را اینگونه میدهد: کاری که مسؤولان فرهنگی قصد انجام آن را دارند بسیار دشوار و ظریف است و باید توجه داشته باشیم این حرکتی نیست که یکشبه به نتیجه برسد. راهاندازی چنین مرکزی کار مشکلی است و باید با یک شیب ملایم جلو رفت تا بتوان آن جریان رهاشده و منقطع سرودهای انقلابی را ترمیم کرده و این پیوند گسسته را مجددا برقرار کنیم. وی ادامه میدهد: باید به اینکه نکته هم توجه کنیم که ایجاد این پیوند به سبک و سیاق سابق نیست که سرودهایی با این مضمون مانند «آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما میچکد از چنگ تو» و ... بسازیم. این تمها ضمن اینکه ارزشمند هستند اما نمیتوانند زبان نسل امروز باشند و خواست ملت را برآورده کنند. ما در این مسیر با ساختار ظریفی مواجهیم و باید از موسیقیهای رایجی که مردم میپسندند استفاده کنیم و از نوع اصیل آن هم بهره ببریم و با حضور کارشناسان موسیقی و با مشورت شاعران توانمند و کمکگرفتن از جامعهشناسان، روانشناسان و عالمان حوزه رسانه آن را به سمت موسیقیهای جاندار و حماسی سوق دهیم تا بتوان این نسل را با آن همراه کرد اما اگر قرار باشد بیبرنامه و بیپشتوانه کاری انجام بدهیم قطعا نتیجهبخش نخواهد بود.
مافیای موسیقی هرکه را بخواهد با پول میخرد
اما محمد گلریز که خود، یادگاری از روزهای انقلاب و دفاع مقدس است چه میگوید و چه نظری نسبت به تأسیس این مرکز موسیقی دارد. این خواننده پیشکسوت درباره اینکه چرا سرودهای انقلابی در طول این سالها به فراموشی سپرده شد، میگوید: دلیلش روشن است؛ دشمنان خارجی، داخلی و کسانی که چندان سازشی با انقلاب ندارند به راههای مختلف متوسل شدند تا نگذارند این موسیقی جان بگیرد. آنها این نکته را بهخوبی میدانند که موسیقی از هنرهای اثرگذاری است که میتواند روی مردم بهویژه جوانان تاثیرات مستقیمی داشته باشد.
وی با بیان اینکه تلفیق موسیقی و شعر در قالب سرود موثر است و نتیجهاش را هم دیدهایم با مثالی از موسیقیهای ماندگار برخی سریالها میگوید: بارها پیش آمده سریالی پخش شده که موسیقی متن آن بیش از خود سریال ماندگار شده است و مردم آن را زمزمه میکنند، در حالیکه ممکن است به مرور زمان آن فیلم یا سریال در یادها کمرنگ شود اما موسیقی که یادآور آن سریال است باقی میماند و این نشان میدهد اثرات موسیقی در ذهن بیش از سایر هنرهاست. در این میان دشمن هم متوجه شده که موسیقی حساس و اثرگذار است و از همین راه وارد شده و با تبلیغات بیحد و مرز داخلی و خارجی جریاناتی را ایجاد کرده است.
بهگفته گلریز، مانند این نگاه پیش از انقلاب هم وجود داشت. وی میگوید: خاطرم هست سالهای پیش از انقلاب مافیای موسیقی وجود داشت و خوانندگان را در مهمانیها یا کافهها انتخاب و آنهایی را که صدای خوش یا وجههای داشتند جذب میکردند. این مافیا روی این خوانندگان سرمایهگذاری کرده و به دلخواه خودشان آنها را معرفی و در برنامههای مختلفی از آنها بهرهبرداری میکردند. البته آن زمان نسبت به این کار حساسیتی هم وجود نداشت اما موسیقی سنتی تحت تاثیر این جریان قرار گرفته بود.
وی با تأکید بر اینکه در حال حاضر نیز وضع به همین منوال است و مدیر برنامهها ظهور کردند، ادامه میدهد: طی همین روند خوانندگانی وارد عرصه موسیقی شدند که به تعبیر من موسیقی آنها «اجق وجق» است. اینها آمدند و همه برنامهها را گرفتند و اتفاقا خیلی هم نفوذ دارند و بهراحتی هرکه را بخواهند با پول میخرند و اهداف خودشان را پیاده میکنند. نکته جالب اینجاست آن دسته از عزیزانی را که در عرصه موسیقی انقلابی و حماسی فعالیت میکنند و آثار ماندگاری از خود بهجای گذاشتند همین گروه با نفوذی که دارند بیکار کردهاند و البته برخی هم با هدف سیاسی این کار را کردند تا با موسیقی مبتذل افکار جوانان ما را به انحراف بکشانند. تاسفآور این است که در مقابل هم برخی عمدی یا غیرعمدی از آنها حمایت میکنند و این بهدلیل پول کلانی است که در این میان وجود دارد و باعث میشود برخی از قوانین چشمپوشی کنند. گلریز میگوید: شما از مدیران مرکز موسیقی صدا و سیما سؤال کنید چرا در این چند سال به موسیقی ارزشی و انقلابی پرداخته نشده و اگر هم به آن بهایی داده شده بهندرت و انگشتشمار بوده و در مناسبتهای مختلف اثر تولید شده است، در حالیکه در دهههای گذشته ما در همین مرکز روزی ۱۰ قطعه موسیقی ضبط و تولید میکردیم.
تبلیغ، تولید و سرمایهگذاری؛ 3 مؤلفه مورد نیاز
گلریز با اشاره به مؤلفههای مورد نیاز در راهاندازی مرکز سرود و آهنگهای انقلابی میگوید: بهنظرم یکی از کارهای موثری هم که میتوان انجام داد برپایی کنسرت و اجرای سرودها و آثار خاطرهانگیز و نوستالژیک است. وزیر باید شخصا ورود کند و بودجه در اختیار گروهها دهد تا بتوان به نتیجه رسید. همچنین باید با ایجاد اتاق فکر، نگاههای متنوع را وارد میدان کرد، همچون گذشته که در مرکز موسیقی، بخشهای مختلفی همچون موسیقی آیینی، کودکان، جوانان و... داشتیم و این تولیدات بهصورت اختصاصی ضبط میشد. سه مؤلفه تبلیغ، تولید و سرمایهگذاری از ضرورتهای مورد نیاز است و شکی ندارم اگر دست به دست هم داده و اراده این کار را داشته باشیم در عرض یک سال ورق برمیگردد و میتوان در ژانرهای مختلف موسیقی به تعادل دست پیدا کرد.
-
صدراعظمی که آهنین نبود
-
باجهای میلیون دلاری
-
غرب چگونه در مذاکرات خلع سلاح میشود؟
-
قطره قطره جنگ گردد!
-
جزئیات یک سامانه اساسی
-
تموم شد؟ خیلی تاثیرگذار بود!
-
نیاز به نسیم بهاری در روزگار موسیقیهای گوشخراش
-
جان ایران باستان در دست سوئیسیها
-
این اتفاق، خواست خدا بود
-
شکست آلودگی با تعامل مدیران
-
ماجرای اروپای آشفته
-
ابتکار عمل ایران و بن بست طرفهای غربی
-
ممانعت کویت از تردد کشتیهای حامل محموله برای رژیم صهیونیستی