ارکستر تهران،‌گران‌ترین ارکستر دنیا!

ارکستر تهران،‌گران‌ترین ارکستر دنیا!

مدیر هنری کسی نیست که از صبح تا شب با شلاق کار کندمدیر هنری کسی است که کاربلد است و وقتی کسی کار را بلد باشد، در یک هفته آن را به سرانجام می‌رساند اما اگر بلد نباشد، پدر همه را درمی‌آورد.

معتقدم ارکستر تهران که این‌قدر دستمزد نوازندگانش کم است، گران‌ترین ارکستر دنیاست، برای این‌که نوازندگانش کار نمی‌کنند! مرحوم دهلوی، این آخرها در تماسی که با هم داشتیم، گفتند: رهبری‌جان در موسیقی ما هیچ مهره‌ای جای خودش نیست و این حقیقت است. مثال می‌زنم؛ سال 1353 که من 25سالم بود، وزیر آن موقع تصمیم می‌گیرد یک جوان را بیاورد و ریاست هنرستان‌های موسیقی ملی، یعنی سنتی و غربی را به او بسپارد. تا آن موقع دهلوی و پورتراب
یعنی گردن‌کلفت‌ترین افراد آن زمان ریاست هنرستان موسیقی را به عهده داشتند. 45 تا 50 سال پیش، یعنی 9 سال قبل از انقلاب با کمک دکتر سعدی حسنی موفق شدیم یک ارکستر درجه یک در تهران درست کنیم. الان شما چند برابر نوازنده دارید، کسانی که واقعا عالی هستند ولی ارکستر درست و خوب نداریم. بعضی مواقع که در ترکیه رهبری می‌کنم، این بچه‌ها با خرج خودشان می‌آیند که در ارکستر مجانی بزنند یا صرفا با من بنوازند، ترک‌ها تعجب می‌کنند و می‌گویند چقدر اینها سطح‌شان بالاست، ولی ما را ببینید که چقدر از ترکیه پایین‌تریم و سطحمان پایین‌تر است! آنها 22ارکستر دولتی دارند، ما یک ارکستر دولتی‌مان را نمی‌توانیم نگه داریم.
مقصر کیست؟ مقصر همین شوراها هستند. شوراها برای چه تشکیل می‌شوند؟ مگر نه این‌که هستند تا اوضاع را درست کنند، پس چرا هفت سال تمام نتوانستند درست کنند؟ در این هفت سال که من ایران را ترک کردم، دائما در خبرها خوانده‌ام دو یا سه نفر از شورا را عوض می‌کنند، دوباره می‌گویند بله، ما الان دیگر درستش می‌کنیم. دو سال پیش گفتند ما می‌خواهیم فقط رهبر مهمان داشته‌باشیم. حتی به من هم نوشتند می‌خواهی به‌عنوان رهبر مهمان بیایی؟ گفتم من مدیر آنجا بودم، ارکستر درجه یک کار می‌کرده، حالا شما می‌خواهید من بیایم به‌عنوان مهمان یک ارکستری را که گیر کرده، رهبری کنم؟ بعد گفتند با آقای مشایخی، آقای کامکار و فلانی کار می‌کنیم. بعد از دو سال باز هم درست نشد. چرا؟ چون نیاز به یک فرد کاردان دارند اما خیلی‌ها در ایران فکر می‌کنند با ده بیست شطرنج‌باز آماتور یا متوسط می‌توانند از یک شطرنج‌باز حرفه‌ای ببرند. این اشتباه است و امکان ندارد. با این که خیلی‌ها خوش‌شان نمی‌آید اما باید بگویم طی 80 سال گذشته شرایط همین بوده. مرحوم سنجری، همیشه برای خودش می‌خواست. پسرش فرشاد با من در وین همکلاسی بود و همیشه می‌گفت: من که می‌روم ارکستر پدرم را رهبری می‌کنم. ارکستر ملی که شما می‌فرمایید، برای آقای فخرالدینی درست شده، نه برای ارکستر ملی، برای یک شخص درست شده، همه‌اش هم همین‌طور است.
قطعات هم برای یک شخص در نظر گرفته می‌شود. ایران که بودم، گفتم لطفا به کسی سفارش ندهید، فراخوان بدهید
می‌نویسند و از بین آنها انتخاب کنید اما همیشه سفارش‌ها به افراد خاصی داده می‌شد و چه کسی این کار را می‌کرد؟ دوستانی که در شورا بودند. افتضاح این است که همه این افراد به هم وصل هستند. آن وقت یک گروه از بهترین نوازنده‌های دنیا که هر جای دنیا بودند وضع‌شان خوب بود باید شبانه‌روز بدوند و بزنند تا بتوانند نان بخور و نمیرشان را در بیاورند.