بودجه موسیقی هدر رفتهاست
من 30سال تمام به ایران نیامدهبودم، اصلا نمیدانستم دولت برای ارکستر بودجه در نظر گرفتهاست. وقتی آمدم، شاخ درآوردم. در تمام مدت بعد از انقلاب بودجه را دادهاند و پول را خرج کردهاند. میگویند یک نفر گفته موسیقی حرام است، ولی هیچ وقت مجلس به این دلیل جلوی بودجه موسیقی را نگرفتهاست. یعنی در تمام این سالها برای موسیقی خرج شده، ولی به راه نادرست.
من چند سال پیش نامهای نوشتم که بنیاد رودکی به یک آهنگساز ایرانی بیش از 40-30 هزار یورو داده که قطعهای را در خارج از ایران احتمالا در لندن ضبط کند. نوشتم مگر همزمان شما حقوق نوازندههای ارکستر سمفونیک را پرداخت نکردهاید؟ این روشهایی است برای حمایت افراد در بدنه موسیقی، برای اینکه یکی مدیرعامل شود و بقیه در کنارش استفاده ببرند.
اینطوری که نمیشود کار هنری کرد، با این شیوه نمیشود جراحی کرد. باید نظم و دیسیپلین را جایگزین این گونه رفتارها کرد که متاسفانه در فرهنگ ما دیده نمیشود. عدهای گفتند وقتی آقای رهبری به ایران آمد، یکی از بهترین نوازندههای ارکستر را اخراج کرد. گفتم این شخص را دوست داشتم، پدربزرگش را هم دوست داشتم، پدرش را دوست داشتم، خودش درجه یک است ولی سه بار دیر به ارکستر رسید؛ بنابراین اجازه ندارد کار کند، برای اینکه 85 نفر دیگر آمدند و نشستند و منتظر ماندند. قربان شما، چاکرتیم، عیبی ندارد، حالا چون شمایید و امثال این تعارفها راه به جایی نمیبرد و با این شیوهها نمیشود کارهای درست و اساسی انجام داد. وقتی به چین رفتهبودم، دیدم چه سالن تمیزی در پکن دارند.
به ایران که برگشتم، قرار بود چینیها بیایند. مدیر وقت بنیاد رودکی و آقای مرادخانی را زیر فشار گذاشتم که باید چند کارگر در اختیار من که رهبر ارکستر هستم قرار بدهید تا طی دو هفته تمام حیاط و اتاقها و توالتها شسته و تمیز شود. من شبانهروز در کنار کارگرها ماندم و حتی خودمان رفتیم از بازار سطلهای زباله خریدیم و آوردیم چون سطلهای قبلی مایه آبروریزی بود. کاغذهای دیواری اتاقها را عوض کردیم، توالتها را درست کردیم و وقتی نماینده ارکستر پکن آمد که ببیند اینجا چطور است، حیرت کرد.
این ماجرا را تعریف کردم که بگویم نتیجه این همه زحمت این بود که در مصاحبهها گفتند استاد رهبری در کارهای غیرهنری هم دخالت میکند. این حرف را کسانی میزدند که پنج بار در روز وضو میگیرند که تمیز باشند اما تمام راهروها کثیف بود، تمام درها کثیف بود، توالتها شکسته بود و حتی درختهای مرده و خشک از سالهای دور همینطور در باغ ماندهبود.
این رفتارها و برخوردها باید جایش را به کارهای اساسی و بنیادین بدهد. تنها امید من این است که این شورا منحل شود و جوانترها اداره امور را به دست بگیرند؛ چون آنها مقایسه میشوند با سایر کشورها و ناچارند شرایط را درست کنند. تغییر شرایط و رشد موسیقی در کشورمان نیازمند نظم است و تا وقتی همه به ضوابط و قواعد عمل نکنند، هرقدر بودجه هم داشتهباشیم به جایی نخواهیم رسید؛ چون بودجهها صرف رفاقتها میشود.
اینطوری که نمیشود کار هنری کرد، با این شیوه نمیشود جراحی کرد. باید نظم و دیسیپلین را جایگزین این گونه رفتارها کرد که متاسفانه در فرهنگ ما دیده نمیشود. عدهای گفتند وقتی آقای رهبری به ایران آمد، یکی از بهترین نوازندههای ارکستر را اخراج کرد. گفتم این شخص را دوست داشتم، پدربزرگش را هم دوست داشتم، پدرش را دوست داشتم، خودش درجه یک است ولی سه بار دیر به ارکستر رسید؛ بنابراین اجازه ندارد کار کند، برای اینکه 85 نفر دیگر آمدند و نشستند و منتظر ماندند. قربان شما، چاکرتیم، عیبی ندارد، حالا چون شمایید و امثال این تعارفها راه به جایی نمیبرد و با این شیوهها نمیشود کارهای درست و اساسی انجام داد. وقتی به چین رفتهبودم، دیدم چه سالن تمیزی در پکن دارند.
به ایران که برگشتم، قرار بود چینیها بیایند. مدیر وقت بنیاد رودکی و آقای مرادخانی را زیر فشار گذاشتم که باید چند کارگر در اختیار من که رهبر ارکستر هستم قرار بدهید تا طی دو هفته تمام حیاط و اتاقها و توالتها شسته و تمیز شود. من شبانهروز در کنار کارگرها ماندم و حتی خودمان رفتیم از بازار سطلهای زباله خریدیم و آوردیم چون سطلهای قبلی مایه آبروریزی بود. کاغذهای دیواری اتاقها را عوض کردیم، توالتها را درست کردیم و وقتی نماینده ارکستر پکن آمد که ببیند اینجا چطور است، حیرت کرد.
این ماجرا را تعریف کردم که بگویم نتیجه این همه زحمت این بود که در مصاحبهها گفتند استاد رهبری در کارهای غیرهنری هم دخالت میکند. این حرف را کسانی میزدند که پنج بار در روز وضو میگیرند که تمیز باشند اما تمام راهروها کثیف بود، تمام درها کثیف بود، توالتها شکسته بود و حتی درختهای مرده و خشک از سالهای دور همینطور در باغ ماندهبود.
این رفتارها و برخوردها باید جایش را به کارهای اساسی و بنیادین بدهد. تنها امید من این است که این شورا منحل شود و جوانترها اداره امور را به دست بگیرند؛ چون آنها مقایسه میشوند با سایر کشورها و ناچارند شرایط را درست کنند. تغییر شرایط و رشد موسیقی در کشورمان نیازمند نظم است و تا وقتی همه به ضوابط و قواعد عمل نکنند، هرقدر بودجه هم داشتهباشیم به جایی نخواهیم رسید؛ چون بودجهها صرف رفاقتها میشود.