داستان نفتی شدن بورس

در گفت‌و‌گوی تفصیلی مدیرعامل بورس انرژی با «جام‌جم» بررسی شد

داستان نفتی شدن بورس

از دولت نهم تا دولت سیزدهم، یک اختلاف بزرگ میان وزارت نفت و وزارت اقتصاد و امور دارایی تبدیل به یک چالش تکراری شده که در نهایت با ورود روسای جمهور به این اختلاف، دعواها پایان می‌‌یافت ولی اتفاق مثبت خاصی رخ نمی‌داد.

عرضه نفت در بورس سال‌هاست با اصرار وزارت اقتصاد و انکار وزارت نفت مواجه بوده و سرانجام مشخصی هم نداشته است. علی نقوی، مدیرعامل بورس انرژی در گفت‌و‌گوی تفصیلی خود با جام‌جم به این موضوع پرداخته و درباره ریشه‌های این اختلاف گفته است.

همواره یک اختلاف بزرگ بین وزارت نفت و وزارت اقتصاد بر سر عرضه نفت در بورس وجود داشته؛ وزارت اقتصاد می‌گوید اگر بخواهیم تحریم‌ها را دور بزنیم، می‌توانیم از بورس استفاده کنیم که وزارت نفت مخالف آن است. به‌نظر شما تجارت نفت از طریق بورس انرژی شدنی است؟

اساسا از نظر من عرضه در بورس نباید ربطی به تحریم یا غیرتحریم داشته باشد. در عرضه بورس تعداد مشتری‌ها و کسانی که می‌توانند صادرات را انجام دهند از یک عرضه‌کننده در شرکت ملی نفت ایران با یک تعداد مشتری خاصی که خودش اصطلاحا آنها را تایید و چک می‌کند به تعداد زیادی تبدیل می‌شود، با این کار هم بازارهای صادراتی متنوع‌تری را می‌تواند ایجاد کند. نکته مهم این است که تاجر بخش خصوصی مسیرهای بهتری را برای تجارت پیموده و نسبت به بخش دولتی بروکراسی کمتری داشته است. ما یک استراتژی کلان داشتیم و در راستای بحث سیاست‌های اقتصاد مقاومتی که در آن صراحتا تنوع‌بخشی فروش آمده و افزایش سهم بخش خصوصی در بند 19، اگر آن را معیار قرار داده بودیم و روی آن کار کرده بودیم، الان به جای این‌که صرفا شرکت ملی نفت ایران بیاید صادرکننده نفت کشور باشد، احتمالا چند تا شخص دیگر هم داشتیم که می‌توانستند مسیر صادرات را داشته باشند. تقریبی هم بخواهیم نگاه کنیم، زمانی که تعداد عرضه‌کننده‌ها زیاد باشند، احتمالا شرایط تحریم برای آنها سخت‌تر است که تحریم شوند تا این‌که روی شرکت ملی نفت ایران تمرکز کنیم. از این رو عرضه نفت در بورس را اصلا نباید به تحریم و غیرتحریم وصل کنیم.

استفاده از بورس در‌ آن شرایط کار منطقی‌‌ای بود و به موفقیت منجر شد؟

بستگی داشت با چه مکانیزمی بیاید، زمانی که شرایط تسویه، قیمتگذاری، رفتاری که با خریدار دارید بین غیربورس و بورس متفاوت باشد و خارج از بورس سهل‌تر باشد، قاعدتا کسی نمی‌آید. چون آن کسی که می‌خواهد خرید کند، منافع خودشان را درنظر می‌گیرد و می‌خواهد از محل این خرید سودی ببرد. قرار نیست که اجبارا خرید کند. او محاسبات اقتصادی‌اش را انجام می‌دهد و براساس محاسبات اقتصادی‌اش خرید می‌کند. به نظرم در آن مقطع روی این شرط خیلی کار نشد، یعنی می‌خواهید در کشور بازار جدید ایجاد کنید، سختگیر‌‌ی‌ها خیلی بیشتر از بازار فعلی است، مشتری من باید پیش‌بینی‌کند، به من بگوید به کدام پالایشگاه می‌خواهد بفروشد، پول او باید به این‌دی‌پی بیاید، تضامین آن باید این شکلی باشد، بعد در سمت خودش شاید بعضی از این شروط را الزاما نداشته باشد، درحالی که هدف باید این باشد.‌ به نظرم نگاه وزارت نفت به بورس باید یک بازوی کمکی قوی باشد که می‌تواند در توسعه فروش نفت کشور به آن کمک کند و این‌که ما به‌عنوان یکی از 10 تولیدکننده نفت دنیا هستیم، در یک مقطعی در بین سه چهار کشور اول بودیم، ما از ابزار بورس برای تامین مالی، پوشش ریسک، تمام ابزارها و کارکردهایی که بورس دارد و فروش فیزیکی نفت هم یکی از آنهاست، می‌توانیم استفاده کنیم.

یک موضوع هم در زمان احمد‌ی‌نژاد و هم زمان دولت روحانی بود، این‌که اولین عرضه‌ای که در نفت انجام شد، دولت خریداری کرد. در زمان روحانی اولین محموله را دولت‌ خریداری کرد اما گفتند بخش خصوصی خریده است، شما در جریان این موضوع بودید؟
من در آن زمان مسئولیتی نداشتم، اولین محموله نفت صادراتی که در زمان من معامله شد، سال 98 بود؛ یک محموله 70 هزار بشکه‌ای. حالا این‌که چه کسی خریده، خیلی در فاز یک مهم نیست. مهم این بود که آن مسیر استمرار پیدا کند اما متاسفانه در آن مقطع بخش بین‌المللی نفت آن مسیر را استمرار نداد.

دلیل مخالفت چه بود؟
به نظرم بخش‌هایی از بدنه وزارت نفت و شاید در آن مقطع بخش بین‌الملل خیلی علاقه‌ای نداشتند که تمرکز فروش نفت از دست آنها خارج شود، فکر می‌کردند عرضه در بورس این تمرکز را از بین می‌برد و بنابراین همیشه بهانه می‌آورند.

مثلا چه بهانه‌هایی؟
می‌گویند باید تمام شرایط در بورس مهیا شود تا عرضه انجام شود. به آنها می‌گوییم شما به‌عنوان یک گروهی که با یک سبقه 70، 80 ساله دارید نفت را صادر می‌کنید، همه این شرایط را دارید و تقریبا بعضی‌ها ندارند. ولی این سمت که بورس می‌آید، استانداردهایی که می‌خواهد عرضه در بورس داشته باشد از سمت خودشان خیلی سخت‌گیرانه می‌شود. درحالی که ما باید یک استراتژی منظم داشته باشیم،‌ قرار نیست بورس تمام مشکلات فروش نفت کشور را حل کند، قرار است یک مسیر جدید باشد در شفافیت و در افزایش درآمدهای دولت و باید گام به گام پیش برود.

سازوکارهایی که می‌گفتند باید وجود داشته باشد، شامل چه مواری است؟

بحث تسویه معاملات به صورت ارزی که بتواند کامل در بورس انجام شود که به دلیل شرایط تحریمی تحریم بانک‌ها امکان‌پذیر نیست. این ربطی به بورس، بانک و وزارت نفت ندارد، پس قاعدتا در یک شرایط ایده‌آل امکان مبادلات ارزی نبود. دوستان انتظار داشتند بورس در مرحله اول و دوم یا کارگزاران بورس بازاریابی را انجام دهند، ولی چیزی که وجود داشت، این‌‌که هنوز اطمینان‌خاطر به شرکت ملی نفت ایران برای استمرار عرضه‌های نفت خام وجود نداشت.  یعنی اگر یک برنامه‌ریزی منظمی بود، عرضه‌ها استمرار داشت و قیمت‌هایی که در بورس عرضه می‌شد با قیمت‌های خارج از بورس تقریبا یکی بود. آن زمان می‌توانستیم و آن انتقاد بجا بود. اگر بورس می‌خواهد موفق باشد به نظرم باید یک برنامه حداقل یک‌ساله داشته باشیم و ماهانه عرضه‌ها را انجام دهیم. در یک چارچوب مشخص و با قیمت‌های مشابه خارج، این فرصت را برای شرکت‌های کارگزاری و خریدارها ایجاد کنیم که آنها این بازاریابی را انجام دهند. چون فرآیند بازاریابی یک فرآیند مدت‌داری است و در این چارچوب وقتی من به‌عنوان یک خریدار اطمینان‌خاطر ندارم که در بورس هر ماه عرضه می‌شود یا چه حجمی عرضه می‌شود یا مکانیزم قیمتگذاری آن چگونه است، خیلی ریسک این‌که از طریق بورس خرید کنم و بروم در این حوزه سرمایه‌گذاری کنم را نمی‌پذیرم.

از ابتدای ورود نفت به بورس، چه میزان نفت فروش رفته است؟
همان 70 هزار بشکه.

میعانات گازی چطور؟
میعانات بیشتر عرضه‌های داخلی زمینی در بورس داریم؛ هنوز دریایی را نگذاشتند و داریم پیگیری می‌کنیم، قاعدتا سخت‌تر است. امسال بحث میعانات گازی، 30 هزار تن عرضه شد و 5500 تن زمینی معامله داشتیم ولی دریایی اصلا عرضه‌ای نداشتیم.

می‌توان گفت بورس انرژی در معامله نفت خام و میعانات شکست خورده است؟
خیر چون اساسا خیلی ورود نکرده و عملا‌ از آن سمت کاری انجام نشده است، الان بحثی که روی گواهی سپرده نفت خام داریم، به نظرم یک مسیر جدیدی است که می‌تواند تغییرات جدی‌ای را داشته باشد.

‌به نظر شما شرکت نفت این موضوع را می‌پذیرد؟
اتفاقا این موضوع با پیشنهاد خود شرکت ملی نفت مطرح شد و ما هم چارچوب‌های استانداردی داشتیم. چون یک ابزار استاندارد بورسی بود. درواقع گواهی سپرده قبض انبار است به این معنا که ما مخازن شرکت ملی نفت ایران را نزد بورس پذیرش می‌کنیم و گواهی کالا که در مخزن است را صادر می‌کنیم که قابلیت مبادله دارد.
چنین اتفاقی می‌تواند مقداری فضا را تغییر دهد؛ طبق مقررات بورس، گواهی وقتی از سمت خریدار صادر می‌شود این اطمینان‌خاطر وجود دارد که کالا را می‌تواند تحویل بگیرد؛ پس بنابراین برای فروش آن برنامه‌ریزی می‌کند، این یک قابلیت است.
از سوی دیگر گواهی قابلیت توثیق دارد، چون ورقه بهادار است و می‌تواند نزد بانک و بخش‌های مختلف مورد وثیقه قرار بگیرد. درحالی که نفت خام چنین ظرفیتی نداشت. نکته بعدی ریسک‌های قیمتی است، بالاخره از روزی که نفت خام را می‌خریم تا روزی که صادر می‌‌کنیم، تغییرات قیمت جهانی نفت خام می‌تواند ما را متضرر کند. ما گواهی سپرده را داشته باشیم، متناظر آن می‌توانیم قراردادهای آتی را راه‌اندازی کنیم که ریسک را پوشش بدهند.  از سمت دیگر فرد می‌تواند در طول روزهای مختلف گواهی‌‌ها را بخرد که پرتفوی آن از قیمت‌های متنوعی باشد و ریسک قیمتی آن باشد.به نظرم اگر با کمک شرکت نفت و یکسری نهادهای قانون‌گذار، بتوانیم گواهی سپرده نفت خام را راه‌اندازی کنیم، خیلی به اقتصاد کلان کشور، کمک کرده‌ایم.

محمدحسین علی اکبری - گروه اقتصاد