تماشای یک آدمکش
دیکتاتورها همیشه سوژه جذابی برای خلق تولیدات فرهنگی بودهاند؛ از فیلم و سریال و تئاتر گرفته تا کتاب و حتی موسیقی.
در بین دیکتاتورها اما هیتلر برای خالقان آثار هنری همواره جذابیتی دوچندان داشته است؛ از روایتهای بسیار درباره خلق و خوی او گرفته تا سبعیت وحشیانهاش طی جنگ جهانی دوم همه و همه باعث شده جهان سینما پر باشد از آثاری که شخصیت اصلی آن را این دیکتاتور آلمانی بازی کرده است. دیکتاتورها همواره در تاریخ بشر جولان دادهاند؛ از نخستین امپراتور و آتیلا تا ولاد دراکولا و تیمور گورکانی. اما با آغاز قرن نوزدهم، رهبران مستبد بیشتری در یک فاصله زمانی کوتاه ظهور کردند: ژوزف استالین، بنیتو موسولینی، عیدی امین، مائو تسهتونگ و آدولف هیتلر. پیشوای رایش سوم، مسبب اصلی وقوع جنگ جهانی دوم، باعث و بانی یکی از بزرگترین نسلکشیهای تاریخ و قاتل میلیونها انسان بیگناه. زندگی و عقاید شخصی، قدرتگیری برقآسا و سقوط این دیکتاتور، سوژه فیلمهای سینمایی و مستند متعددی بوده است. بازیگران و هنرمندان معروف بسیاری هم در نقش او فرو رفتهاند که شاید مهمترین آنها چارلی چاپلین در فیلم «دیکتاتور بزرگ» باشد، البته معروف است «دیکتاتور بزرگ» از جمله فیلمهای مورد علاقه خود هیتلر هم بوده و گفتهاند او هر بار با دیدن سخنرانی چاپلین قهقهه سر میداده است. اما چاپلین تنها بازیگری نیست که در نقش هیتلر فرو رفته است.
ببین کی برگشته
ببین کی برگشته، یک اثر کمدی آلمانی است که قصهای ساختگی و تخیلی از هیتلر را روایت میکند؛ دیکتاتوری که به سال ۲۰۰۴ منتقل شده است و در موقعیتهای کمیک قرار میگیرد. فیلم ایدئولوژی نازیها را در یک دنیای مدرن بررسی میکند و ملیگرایی افراطی را در هم در کانون توجه قرار میدهد، مسالهای که هنوز هم وجود دارد و بسیار آسیبزا است؛ کما این که در فیلم مشاهده خواهید کرد که آدولف هیتلر همچنان طرفدار و حامی دارد. تعامل هیتلر و آدمهای عادی جامعه، نقطهعطف قصه است، بهویژه رویکرد داوید وننت که به اولیور مازوچی اجازه داده است با لباس و گریم هیتلر به خیابانها برود و با مردم گفتوگو کند. ببین کی برگشته چندان دیده نشد و نمادهای کمدی آن شاید برای هر نوع سلیقهای مناسب نباشد اما برای شما بهخوبی ترسیم میکند که اگر هیتلر زنده بود، جهان چه واکنشی به وی نشان میداد.
جوجو خرگوشه
قصه فیلم درباره پسرکی به نام «جوجو» است که هیتلر را عاشقانه دوست دارد و آرزویش این است که در بزرگسالی به وی خدمت کند. او که تحتتأثیر تفکرات هیتلر، از یهودیها متنفر است، یک روز با دخترکی یهودی آشنا میشود که در خانه آنها پنهان شده است. جوجو در یک دوراهی اخلاقی قرار میگیرد و با مشاورههایی که یک هیتلر خیالی به او میدهد، بهتدریج به خودشناسی میرسد. وایتیتی که علاوه بر کارگردانی، نقش هیتلر را هم بازی کرده است، برداشتی نامتعارف، احمقانه و کمیک از این دیکتاتور ارائه داده است که با همه برداشتهای پیشین تفاوت دارد. جوجو خرگوشه برای سالها در «فهرست سیاه» (فیلمنامههایی که کسی بودجه ساخت آنها را تأمین نمیکند) قرار داشت.
دیکتاتور بزرگ
در دهه ۳۰ و ۴۰ میلادی، کمتر کسی شجاعت شوخی با آدولف هیتلر را داشت اما چارلی چاپلین این کار را به بهترین نحو انجام داد. در دیکتاتور بزرگ که از کارهای شاخص این کمدین است، او فاشیسم را نقد میکند و هیتلر و موسولینی را به سُخره میگیرد. دیکتاتور بزرگ همچنین از معدود فیلمهایی بود که در دوران حیات هیتلر، علیه او ساخته شد. گفتهمیشود چاپلین این فیلم را شخصا برای هیتلر فرستاد تا تماشا کند. آلبرت اشپر از دوستان نزدیک هیتلر، بعدها این قصه را تکذیب کرد و گفت که او هرگز این فیلم را ندیده اما شاهدان دیگری میگویند که او فیلم را بارها تماشا کرده است. هیتلر البته این فیلم را در آلمان و همه کشورهایی که در تسخیر نازیها بودند، ممنوع کرد. چاپلین در آن نقش دو شخصیت را بازی میکند.
سقوط
این شاهکار الیور هیرشبیگل، روزهای پایانی زندگی هیتلر را از نگاه آخرین منشیاش، تراودل یونگه روایت میکند و یک برداشت نزدیک و حتی انسانی از منفورترین انسان تاریخ ارائه میدهد. سقوط در نمایشهای اولیه، برای پرداختن به وجه انسانی هیتلر و تصویر نهچندان تاریکی که از رایش سوم ارائه میداد، مورد انتقاد قرار گرفت اما پس از اکران رسمی، دیدگاهها تغییر پیدا کرد و به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، به واقعیت نزدیک است. الیور هیرشبیگل برخلاف دیگر فیلمها، هیتلر را یک شخصیت کاملا اهریمنی و خبیث به تصویر نکشیده است. در عوض، هیتلر موجودی فرهمند و مسحورکننده ترسیم شده که هرکسی را جذب خود میکند. این که هیتلر در فیلم همچون هیولایی دیوانه نیست، شاید برای بعضی تماشاگران غیرمنتظره باشد اما فراموش نکنید که او نه یک جانور وحشی یا موجود فضایی بلکه یک انسان بوده است.
ببین کی برگشته
ببین کی برگشته، یک اثر کمدی آلمانی است که قصهای ساختگی و تخیلی از هیتلر را روایت میکند؛ دیکتاتوری که به سال ۲۰۰۴ منتقل شده است و در موقعیتهای کمیک قرار میگیرد. فیلم ایدئولوژی نازیها را در یک دنیای مدرن بررسی میکند و ملیگرایی افراطی را در هم در کانون توجه قرار میدهد، مسالهای که هنوز هم وجود دارد و بسیار آسیبزا است؛ کما این که در فیلم مشاهده خواهید کرد که آدولف هیتلر همچنان طرفدار و حامی دارد. تعامل هیتلر و آدمهای عادی جامعه، نقطهعطف قصه است، بهویژه رویکرد داوید وننت که به اولیور مازوچی اجازه داده است با لباس و گریم هیتلر به خیابانها برود و با مردم گفتوگو کند. ببین کی برگشته چندان دیده نشد و نمادهای کمدی آن شاید برای هر نوع سلیقهای مناسب نباشد اما برای شما بهخوبی ترسیم میکند که اگر هیتلر زنده بود، جهان چه واکنشی به وی نشان میداد.
جوجو خرگوشه
قصه فیلم درباره پسرکی به نام «جوجو» است که هیتلر را عاشقانه دوست دارد و آرزویش این است که در بزرگسالی به وی خدمت کند. او که تحتتأثیر تفکرات هیتلر، از یهودیها متنفر است، یک روز با دخترکی یهودی آشنا میشود که در خانه آنها پنهان شده است. جوجو در یک دوراهی اخلاقی قرار میگیرد و با مشاورههایی که یک هیتلر خیالی به او میدهد، بهتدریج به خودشناسی میرسد. وایتیتی که علاوه بر کارگردانی، نقش هیتلر را هم بازی کرده است، برداشتی نامتعارف، احمقانه و کمیک از این دیکتاتور ارائه داده است که با همه برداشتهای پیشین تفاوت دارد. جوجو خرگوشه برای سالها در «فهرست سیاه» (فیلمنامههایی که کسی بودجه ساخت آنها را تأمین نمیکند) قرار داشت.
دیکتاتور بزرگ
در دهه ۳۰ و ۴۰ میلادی، کمتر کسی شجاعت شوخی با آدولف هیتلر را داشت اما چارلی چاپلین این کار را به بهترین نحو انجام داد. در دیکتاتور بزرگ که از کارهای شاخص این کمدین است، او فاشیسم را نقد میکند و هیتلر و موسولینی را به سُخره میگیرد. دیکتاتور بزرگ همچنین از معدود فیلمهایی بود که در دوران حیات هیتلر، علیه او ساخته شد. گفتهمیشود چاپلین این فیلم را شخصا برای هیتلر فرستاد تا تماشا کند. آلبرت اشپر از دوستان نزدیک هیتلر، بعدها این قصه را تکذیب کرد و گفت که او هرگز این فیلم را ندیده اما شاهدان دیگری میگویند که او فیلم را بارها تماشا کرده است. هیتلر البته این فیلم را در آلمان و همه کشورهایی که در تسخیر نازیها بودند، ممنوع کرد. چاپلین در آن نقش دو شخصیت را بازی میکند.
سقوط
این شاهکار الیور هیرشبیگل، روزهای پایانی زندگی هیتلر را از نگاه آخرین منشیاش، تراودل یونگه روایت میکند و یک برداشت نزدیک و حتی انسانی از منفورترین انسان تاریخ ارائه میدهد. سقوط در نمایشهای اولیه، برای پرداختن به وجه انسانی هیتلر و تصویر نهچندان تاریکی که از رایش سوم ارائه میداد، مورد انتقاد قرار گرفت اما پس از اکران رسمی، دیدگاهها تغییر پیدا کرد و به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، به واقعیت نزدیک است. الیور هیرشبیگل برخلاف دیگر فیلمها، هیتلر را یک شخصیت کاملا اهریمنی و خبیث به تصویر نکشیده است. در عوض، هیتلر موجودی فرهمند و مسحورکننده ترسیم شده که هرکسی را جذب خود میکند. این که هیتلر در فیلم همچون هیولایی دیوانه نیست، شاید برای بعضی تماشاگران غیرمنتظره باشد اما فراموش نکنید که او نه یک جانور وحشی یا موجود فضایی بلکه یک انسان بوده است.