بازخوانی یک ثروت مهم ملی
در صف نماز نشسته بودیم که خبرنگاری مرا صدا زد و پرسید این همه سال دیدارهای مقام معظم رهبری با شاعران انجام شده است و سالها شما در این دیدارها حضور داشتهاید، اگر بخواهید مهمترین برداشت خودتان را از این دیدارها بگویید چه نکتهای به نظرتان برجستهتر میآید؟
بیدرنگ گفتم به گمان من مهمترین حرف این است که در نگاه رهبر انقلاب شعر یکی از مهمترین سرمایهها و ثروتهای معنوی ایران است که خلاصه و عصاره معرفت و معنویت ایران را در اعصار مختلف گرد آورده و جمع کرده است و باید همه ما آن را جدی بگیریم. در پایان دیدار و وقت صحبتهای رهبری که رسید، ایشان وقتی از مغولهای جدید حرف زدند، به تاریخ شعر ایران ارجاع دادند و اشاره کردند و تعابیری نزدیک به این داشتند که شعر چه ثروت معنوی عظیمی بعد از حمله مغول برای ما ایجاد کرد.
ثروت ملی مهمترین تعبیر رهبر فرزانه انقلاب درباره شعر فارسی است و متاسفانه آنها که باید این تعبیر را درست درک کنند هنوز متوجه این قصه نشدهاند. گنجینه موجود شعر بزرگان ما گنجینه شگفتی است که تا دنیا دنیاست میشود از آن استفاده کرد و برای زندگی امروز و هر روز از آن حرف بیرون کشید و استفاده کرد. در کنار این سنت، شعر فارسی با ایجاد اینهمه نمونه رنگین و ارجمند و وزین باعث شده است که شعر فارسی در هر شرایطی زایا و پایا باشد و مدام نمونههای نو به نو و تازه خلق کند. بدینگونه است که شعر فارسی با همه فرازونشیبهای عصر جدید همچنان اصلیترین بخش مولد جریان فرهنگی ماست.
اما برای حفظ بالندگی شعر فارسی دو نکته بسیار مهم است که این هنر کمهزینه را تصمیمگیران و سیاستگذاران فرهنگی ما قدر بدانند و این کمهزینگی را حمل بر ارزانی و بیقدری نکنند که در عمل نتیجهای جز اهمالکاری و شوخیگرفتن ماجرا ندارد. شعر که بهراحتی با تعدادی کلمه یک پیام یا پیامهای متعدد را در ماندگارترین صورت برای ابد مخابره میکند در مقایسه با هنرهای پرهزینه دستکم گرفته میشود و دود این نگاه به چشم جریان شعر ما میرود. شعر در تاریخ ایران و در دوران وحشیترین حاکمان هم بالاترین قدرها را دیده است اما بروکراسی مدرن جایگاه شعر را بسیار فروکاسته و دراینباره جای سخن بسیار است.
یک نکته مهم دیگر این است که شاعران ما مراقب همه رگههای این معدن بزرگ باشند. شعر ایران در طول تاریخ خود در قالب مثنوی کشتزارهای وسیع معنی را ایجاد کرده است و سایر قالبها مثل غزل و رباعی ریزهخوار خوان و خوشهچین خرمن مثنویهای بزرگ تاریخ ادب فارسیاند. روزگار جدید و ابزارهای جدید اما با اولویتدادن به ارائه باعث شده است که کارهای پرزحمت و دشوار انجام نشود و همه دنبال خوشهچینی باشند. باید دستگاههای فرهنگی ما متوجه این معنی باشند و مثنویهای بزرگ تاریخ ما مثل شاهنامه و مثنوی معنوی و آثار نظامی و جامی و دیگر بزرگان ما را بهدرستی به نسلهای جدید معرفی کنند تا این راه امکان تداوم پیدا کند. همچنین در آموزش شعر و نقد و فعالیتهای رسانهای و جایزهها باید متوجه این معنی باشیم و همه کسانی که به نحوی تصمیمگیر و موثر هستند باید قدر منظومهها و شعرهای بلند و کارهای پرزحمتتر شاعران معاصر را بیشتر بدانند و در ارزیابیها متوجه اهمیت این آثار باشند. معمولا وقت داوریها بسیار کم است و داوران بهراحتی یک مجموعه رباعی را یک نفس میخوانند و میپسندند اما مثنویها و شعرهای طولانیتر و کارهای بزرگتر نیازمند حوصله و تدبر و گشودگی ذهنی برای درک هستند و لذا بهراحتی نادیده گرفته میشوند و این جریان تضعیف میشود. یادمان باشد اگر کشتزارهای وسیع سبز و بالنده نباشند کلوچههای خوشرنگ بستهبندیشده هم نخواهند بود.
علیمحمد مودب | شاعر و فعال فرهنگیثروت ملی مهمترین تعبیر رهبر فرزانه انقلاب درباره شعر فارسی است و متاسفانه آنها که باید این تعبیر را درست درک کنند هنوز متوجه این قصه نشدهاند. گنجینه موجود شعر بزرگان ما گنجینه شگفتی است که تا دنیا دنیاست میشود از آن استفاده کرد و برای زندگی امروز و هر روز از آن حرف بیرون کشید و استفاده کرد. در کنار این سنت، شعر فارسی با ایجاد اینهمه نمونه رنگین و ارجمند و وزین باعث شده است که شعر فارسی در هر شرایطی زایا و پایا باشد و مدام نمونههای نو به نو و تازه خلق کند. بدینگونه است که شعر فارسی با همه فرازونشیبهای عصر جدید همچنان اصلیترین بخش مولد جریان فرهنگی ماست.
اما برای حفظ بالندگی شعر فارسی دو نکته بسیار مهم است که این هنر کمهزینه را تصمیمگیران و سیاستگذاران فرهنگی ما قدر بدانند و این کمهزینگی را حمل بر ارزانی و بیقدری نکنند که در عمل نتیجهای جز اهمالکاری و شوخیگرفتن ماجرا ندارد. شعر که بهراحتی با تعدادی کلمه یک پیام یا پیامهای متعدد را در ماندگارترین صورت برای ابد مخابره میکند در مقایسه با هنرهای پرهزینه دستکم گرفته میشود و دود این نگاه به چشم جریان شعر ما میرود. شعر در تاریخ ایران و در دوران وحشیترین حاکمان هم بالاترین قدرها را دیده است اما بروکراسی مدرن جایگاه شعر را بسیار فروکاسته و دراینباره جای سخن بسیار است.
یک نکته مهم دیگر این است که شاعران ما مراقب همه رگههای این معدن بزرگ باشند. شعر ایران در طول تاریخ خود در قالب مثنوی کشتزارهای وسیع معنی را ایجاد کرده است و سایر قالبها مثل غزل و رباعی ریزهخوار خوان و خوشهچین خرمن مثنویهای بزرگ تاریخ ادب فارسیاند. روزگار جدید و ابزارهای جدید اما با اولویتدادن به ارائه باعث شده است که کارهای پرزحمت و دشوار انجام نشود و همه دنبال خوشهچینی باشند. باید دستگاههای فرهنگی ما متوجه این معنی باشند و مثنویهای بزرگ تاریخ ما مثل شاهنامه و مثنوی معنوی و آثار نظامی و جامی و دیگر بزرگان ما را بهدرستی به نسلهای جدید معرفی کنند تا این راه امکان تداوم پیدا کند. همچنین در آموزش شعر و نقد و فعالیتهای رسانهای و جایزهها باید متوجه این معنی باشیم و همه کسانی که به نحوی تصمیمگیر و موثر هستند باید قدر منظومهها و شعرهای بلند و کارهای پرزحمتتر شاعران معاصر را بیشتر بدانند و در ارزیابیها متوجه اهمیت این آثار باشند. معمولا وقت داوریها بسیار کم است و داوران بهراحتی یک مجموعه رباعی را یک نفس میخوانند و میپسندند اما مثنویها و شعرهای طولانیتر و کارهای بزرگتر نیازمند حوصله و تدبر و گشودگی ذهنی برای درک هستند و لذا بهراحتی نادیده گرفته میشوند و این جریان تضعیف میشود. یادمان باشد اگر کشتزارهای وسیع سبز و بالنده نباشند کلوچههای خوشرنگ بستهبندیشده هم نخواهند بود.