قتل وکیل خوشنام با شلیک موکل دروغگو
باگذشت چند روز از قتل وکیل 39ساله نیشابوری در محلکارش، سرانجام چهارشنبه هفته گذشته قاتل در محله گلبهار نیشابور و خانه پدریاش دستگیر شد. حرف و حدیثها در مورد علت قتل همچنان ادامه دارد.
برخی میگویند بحث مالی بین وکیل و قاتل دلیل قتل بوده، بعضی دیگر پای موضوع ناموسی را وسط میکشند، عدهای هم با پرس و جوی بیشتر سعی میکنند از آن سر در بیاورند. با دستگیری قاتل، سراغ یکی از بستگان بسیار نزدیک مهدی عمارلویی، وکیل خوشنام نیشابوری رفتیم تا از زبان او ماجرا را بشنویم.
زن جوانکه خود وکیل دادگستری است، با ترس میگوید قاتل او را هم مانند عمارلویی به مرگ تهدید کرده و برای همین مایل نیست نامی از او در گزارش برده شود. او از ابتدا در جریان ماجرا بود و حالا ابعاد جدیدی از آن را برای روزنامه جامجم توضیح میدهد:«من پنج شش سال در دفتر آقای عمارلویی بودم و دوره کارآموزیام را همانجا سپریکردم، بعد از مدتی هم مستقل شدم. متهم و آقای عمارلویی همولایتی و مقطع ابتدایی را با همگذرانده بودند. او 38ساله است و تا جاییکه میدانم شغل خاصی نداشت وکفاش بود. چون آقای عمارلویی را میشناخت، فروردین سال1400 به دفتر مراجعهکرد و از ما خواست تا پرونده او را بپذیریم و ما هم اعلام وکالتکردیم. موضوع پرونده او، گرفتن حضانت فرزندانش از همسر سابقش بود که به دلیل اعتیاد از هم جدا شده بودند. او به ما گفته بود هیچ مشکلی ندارد، معتاد نیست و میخواهد بچههایش را پس بگیرد. درحالی که خودش حضانت بچهها را به مادر داده و این را به ما نگفته بود. این مرد دو بچه داشت که هر دو به سن قانونی هفت سال رسیده بودند. در ادامه، قاضی درخواست استعلامکرد که مشخص شد متهم آدم درست و درمانی نیست و یک سابقهدار است. قاضی وقتی متوجه سابقه او شد، گفت صلاحیت تحویلگرفتن بچهها را ندارد. در قانون حمایت از خانواده هم به این نکته اشاره شده در صورتی میتوان حضانت را از مادرگرفت که پدر صلاحیت نگهداری از فرزند را داشته باشد، اما این فرد صالح نبود و قاضی هم بر همین اساس رای صادر کرد که نمیتوان حضانت بچهها را به او واگذار کرد. متاسفانه او میخواست ما را فریب دهد که حق را ناحق کنیم.»
تهدید به قتل 2 وکیل
آنطور که این وکیل توضیح میدهد، پس از ابلاغ رای دادگاه، قاتل با ارسال پیامک تلفنی و شبکه اجتماعی واتساپ آنها را تهدید به قتل میکرد:«او چون رای به نفعش صادر نشده بود، به من میگفت ابتدا به تو تجاوز میکنم و سپس تو و عمارلویی را میکشم. بعد از تهدیدها آقای عمارلویی گفت تو ما را فریب دادی و من نمیتوانم به ناحق از ظلم دفاع کنم. تو را نمیشناختم و فقط همولایتی بودیم. نمیدانستیم سابقهدار هستی و قاضی هم با توجه به شرایط رای را صادرکرد. حالا هم فرصت اعتراض داری و اگر میخواهی با وکیل دیگری این موضوع را مطرح کن. متهم هم گفت پولم را پس بده که آقای عمارلویی هم حقالوکاله را پس داد. آن مرد با وجود مسترد شدن حق الوکاله باز هم به تهدیدهایش ادامه داد تا آن بلا را سر آقای عمارلویی آورد.» قاتل از اینکه دو وکیل حاضر به ادامه وکالت پروندهاش نبودند، به شدت عصبی بود و تصمیمگرفت تهدیدش را عملیکند. روز چهاردهم فروردین1402 بودکه راهی دفتر عمارلویی شد. جاییکه بهگفته این وکیل، در مرکز شهر و نقطه بسیار پر رفت و آمد بود و همزمان با او دو مهندس دیگر هم در آن محل کار میکردند، اما آن روز در دفتر نبودند. او ادامه میدهد: «ساعت6 بعد از ظهر همسر آقای عمارلویی با او تماسگرفتکه برای افطار به خانه بیاید. عمارلویی همگفت ارباب رجوع دارد و بعد از انجام کار او به خانه برمیگردد. وقتی خبری از او نشد، همسرش به دفتر رفت. چون خانه و دفترش فاصله زیادی از هم نداشت. وقتی وارد دفتر شد، متوجه شد همسرش را با شلیک گلوله به صورتشکشتهاند و گردنش هم شکسته است.
آقای عمارلویی یک اسپری فلفل برای دفاع از خود داشت که بهگفته همسرش حتی فرصت نکرده بود از آن استفاده کند و روی زمین افتاده بود. اینکهگفته شده با چاقو به قتل رسیده است، صحت ندارد. چون دفتر ایشان در طبقه همکف بود، در سالن مشترک همیشه باز بود و متاسفانه آن مرد به راحتی وارد دفتر شده بود. او آنقدر وقیح بود که بدون پوشاندن صورتش آقای عمارلویی را به قتل رساند و یک سلاح با دو خشاب پر هم از اوکشف شده که البته هنوز نوع سلاح به کار رفته مشخص نشده است. واقعا نمیدانیم چرا سراغ وکیل دیگری نرفت و انگار میخواست از آقای عمارلویی انتقام بگیرد.»
خودکشی نافرجام قاتل براساس اعلام پلیس، قاتل در محاصره ماموران، مقاومت کرد که با شلیک تیر هوایی پلیس مواجه شد و در ادامه با شلیک، خودزنی کرد و به بیمارستان منتقل شد.
لیلا حسینزاده - گروه حوادثزن جوانکه خود وکیل دادگستری است، با ترس میگوید قاتل او را هم مانند عمارلویی به مرگ تهدید کرده و برای همین مایل نیست نامی از او در گزارش برده شود. او از ابتدا در جریان ماجرا بود و حالا ابعاد جدیدی از آن را برای روزنامه جامجم توضیح میدهد:«من پنج شش سال در دفتر آقای عمارلویی بودم و دوره کارآموزیام را همانجا سپریکردم، بعد از مدتی هم مستقل شدم. متهم و آقای عمارلویی همولایتی و مقطع ابتدایی را با همگذرانده بودند. او 38ساله است و تا جاییکه میدانم شغل خاصی نداشت وکفاش بود. چون آقای عمارلویی را میشناخت، فروردین سال1400 به دفتر مراجعهکرد و از ما خواست تا پرونده او را بپذیریم و ما هم اعلام وکالتکردیم. موضوع پرونده او، گرفتن حضانت فرزندانش از همسر سابقش بود که به دلیل اعتیاد از هم جدا شده بودند. او به ما گفته بود هیچ مشکلی ندارد، معتاد نیست و میخواهد بچههایش را پس بگیرد. درحالی که خودش حضانت بچهها را به مادر داده و این را به ما نگفته بود. این مرد دو بچه داشت که هر دو به سن قانونی هفت سال رسیده بودند. در ادامه، قاضی درخواست استعلامکرد که مشخص شد متهم آدم درست و درمانی نیست و یک سابقهدار است. قاضی وقتی متوجه سابقه او شد، گفت صلاحیت تحویلگرفتن بچهها را ندارد. در قانون حمایت از خانواده هم به این نکته اشاره شده در صورتی میتوان حضانت را از مادرگرفت که پدر صلاحیت نگهداری از فرزند را داشته باشد، اما این فرد صالح نبود و قاضی هم بر همین اساس رای صادر کرد که نمیتوان حضانت بچهها را به او واگذار کرد. متاسفانه او میخواست ما را فریب دهد که حق را ناحق کنیم.»
تهدید به قتل 2 وکیل
آنطور که این وکیل توضیح میدهد، پس از ابلاغ رای دادگاه، قاتل با ارسال پیامک تلفنی و شبکه اجتماعی واتساپ آنها را تهدید به قتل میکرد:«او چون رای به نفعش صادر نشده بود، به من میگفت ابتدا به تو تجاوز میکنم و سپس تو و عمارلویی را میکشم. بعد از تهدیدها آقای عمارلویی گفت تو ما را فریب دادی و من نمیتوانم به ناحق از ظلم دفاع کنم. تو را نمیشناختم و فقط همولایتی بودیم. نمیدانستیم سابقهدار هستی و قاضی هم با توجه به شرایط رای را صادرکرد. حالا هم فرصت اعتراض داری و اگر میخواهی با وکیل دیگری این موضوع را مطرح کن. متهم هم گفت پولم را پس بده که آقای عمارلویی هم حقالوکاله را پس داد. آن مرد با وجود مسترد شدن حق الوکاله باز هم به تهدیدهایش ادامه داد تا آن بلا را سر آقای عمارلویی آورد.» قاتل از اینکه دو وکیل حاضر به ادامه وکالت پروندهاش نبودند، به شدت عصبی بود و تصمیمگرفت تهدیدش را عملیکند. روز چهاردهم فروردین1402 بودکه راهی دفتر عمارلویی شد. جاییکه بهگفته این وکیل، در مرکز شهر و نقطه بسیار پر رفت و آمد بود و همزمان با او دو مهندس دیگر هم در آن محل کار میکردند، اما آن روز در دفتر نبودند. او ادامه میدهد: «ساعت6 بعد از ظهر همسر آقای عمارلویی با او تماسگرفتکه برای افطار به خانه بیاید. عمارلویی همگفت ارباب رجوع دارد و بعد از انجام کار او به خانه برمیگردد. وقتی خبری از او نشد، همسرش به دفتر رفت. چون خانه و دفترش فاصله زیادی از هم نداشت. وقتی وارد دفتر شد، متوجه شد همسرش را با شلیک گلوله به صورتشکشتهاند و گردنش هم شکسته است.
آقای عمارلویی یک اسپری فلفل برای دفاع از خود داشت که بهگفته همسرش حتی فرصت نکرده بود از آن استفاده کند و روی زمین افتاده بود. اینکهگفته شده با چاقو به قتل رسیده است، صحت ندارد. چون دفتر ایشان در طبقه همکف بود، در سالن مشترک همیشه باز بود و متاسفانه آن مرد به راحتی وارد دفتر شده بود. او آنقدر وقیح بود که بدون پوشاندن صورتش آقای عمارلویی را به قتل رساند و یک سلاح با دو خشاب پر هم از اوکشف شده که البته هنوز نوع سلاح به کار رفته مشخص نشده است. واقعا نمیدانیم چرا سراغ وکیل دیگری نرفت و انگار میخواست از آقای عمارلویی انتقام بگیرد.»
خودکشی نافرجام قاتل براساس اعلام پلیس، قاتل در محاصره ماموران، مقاومت کرد که با شلیک تیر هوایی پلیس مواجه شد و در ادامه با شلیک، خودزنی کرد و به بیمارستان منتقل شد.