خوابی برای بخشش و آزادی
پدر و مادر داغدار پای چوبهدار قاتل پسرشان را بخشیدند و با پول دیه، 27زندانی جرایم غیرعمد را آزاد کردند.
به گزارش خبرنگار جامجم، قاتل هفدهم شهریور سال97 در جریان تصادف در یکی از محلههای ساری کنترل رفتارش را از دست داد و راننده 26ساله را با چاقو کشت. بعد از دستگیری، خانواده مقتول برایش قصاص خواستند و او در دادگاه محاکمه شد و حکم قصاص گرفت. با تایید این حکم در دیوان عالی کشور پرونده به اجرای احکام دادگستری استان مازندران ارسال شد. در این سالها خانواده مقتول همچنان خواستار قصاص وی بودند. سرانجام با گذشت پنج سال از این ماجرا چند هفته قبل و در ماه رمضان با تلاش آذر شهسواری، مسئول کمیته سفیران صلح و دوستی انجمن حمایت از زندانیان، رضایت خانواده مقتول پای چوبهدار جلب و قاتل بخشیده شد. او در این سالها حافظ چند جزء قرآن شده و زندگیاش متحول گردیده بود.
مادر مقتول درباره این بخشش بزرگ گفت: پسرم مهندسعمران بود و علاوه بر آن مغازه پوشاک داشت. از ابتدا تصمیم به قصاص قاتل پسرم داشتیم. روز اجرای حکم در زندان خیلی با ما حرف زدند که رضایت دهیم اما قبول نکردیم. قاتل را به جایگاه آوردند، طناب دار بر گردنش انداختند. گریه و التماس میکرد. مرد اعدامی مدام نام پسرم را فریاد میزد و گریهکنان او را قسم میداد که به دل ما بیندازد رضایت دهیم.
وی افزود: با شنیدن نام پسرم دلم ریخت و نتوانستم او را اعدام کنم و گفتیم او را میبخشیم. طناب را از گردنش بیرون آوردند. قرار شد دیه بپردازد. میخواستیم آن را صرف راهاندازی یک خیریه یا اورژانس اجتماعی کنیم اما بعد تصمیم گرفتیم با پول دیه، زندانیان جرایم غیرعمد که سالهاست در زندان هستند را آزاد کنیم. در ادامه پول دیه صرف آزادی 27 زندانی در استان مازندران شد.
مادر داغدیده تصریح کرد: چند روز بعد از آن بخشش، خواب دیدم زلزله آمده و همهجا تخریب شده است. زمین شکاف برداشته و افرادی در میان شکافها گرفتار شدهاند. پسرم در چند قدمیام ایستاده بود و از من خواست دستم را به داخل شکاف ببرم و افراد گرفتار در آنجا را نجات دهم که طبق خواستهاش عمل کردم و فردی که نجات دادم قاتل پسرم بود. آنجا مطمئن شدم بخششی که انجام دادم درست بوده و پسرم راضی است.
مادر مقتول درباره این بخشش بزرگ گفت: پسرم مهندسعمران بود و علاوه بر آن مغازه پوشاک داشت. از ابتدا تصمیم به قصاص قاتل پسرم داشتیم. روز اجرای حکم در زندان خیلی با ما حرف زدند که رضایت دهیم اما قبول نکردیم. قاتل را به جایگاه آوردند، طناب دار بر گردنش انداختند. گریه و التماس میکرد. مرد اعدامی مدام نام پسرم را فریاد میزد و گریهکنان او را قسم میداد که به دل ما بیندازد رضایت دهیم.
وی افزود: با شنیدن نام پسرم دلم ریخت و نتوانستم او را اعدام کنم و گفتیم او را میبخشیم. طناب را از گردنش بیرون آوردند. قرار شد دیه بپردازد. میخواستیم آن را صرف راهاندازی یک خیریه یا اورژانس اجتماعی کنیم اما بعد تصمیم گرفتیم با پول دیه، زندانیان جرایم غیرعمد که سالهاست در زندان هستند را آزاد کنیم. در ادامه پول دیه صرف آزادی 27 زندانی در استان مازندران شد.
مادر داغدیده تصریح کرد: چند روز بعد از آن بخشش، خواب دیدم زلزله آمده و همهجا تخریب شده است. زمین شکاف برداشته و افرادی در میان شکافها گرفتار شدهاند. پسرم در چند قدمیام ایستاده بود و از من خواست دستم را به داخل شکاف ببرم و افراد گرفتار در آنجا را نجات دهم که طبق خواستهاش عمل کردم و فردی که نجات دادم قاتل پسرم بود. آنجا مطمئن شدم بخششی که انجام دادم درست بوده و پسرم راضی است.