رویاهای دست‌نیافتنی نتانیاهو

نگاهی به سناریوهای مطرح برای غزه پس از جنگ

رویاهای دست‌نیافتنی نتانیاهو

بعد ازعملیات طوفان‌الاقصی وهمچنین حملات صهیونیست‌ها به غزه همواره مباحثی در ارتباط با سناریوهای آینده جنگ مطرح می‌شود که محوریت اصلی این سناریوها نیز بیشتر بر پایه وضعیت غزه و اداره آن بعد از جنگ است.این سناریوها با دیدگاه‌های مختلف مطرح شده‌اند اما برخی آن‌قدر غیرواقع‌بینانه و دور از دسترس است که کمترین احتمالی برای آنها نمی‌توان متصور بود.

بااین‌حال نگاهی به تمام سناریوها و بررسی میزان تحقق آنها می‌تواند تصویری روشن‌تر از شرایط جنگ و میزان موفقیت هریک از طرفین در رسیدن به اهداف اولیه ارائه کند. صهیونیست‌ها از ابتدای جنگ چند هدف اصلی را اعلام کرده‌اند که هنوز هم نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی با وجود روشن‌بودن شکست این رژیم در رسیدن به اهداف خود برخی از آنها را تکرار می‌کند. نابودی حماس و آزادی گروگان‌ها ازجمله این هدف‌هاست که هیچ‌یک محقق نشده و اسرائیل پس از نزدیک به 50 روز جنایت مجبور به مذاکره با حماس و تبادل اسرا شد و این همان خواسته‌ای است که نیروهای مقاومت مطرح کردند. از سوی دیگر رژیم‌صهیونیستی در جنگ زمینی علیه غزه به موفقیتی دست‌نیافت و برنامه‌ریزی بیش از قبل برای صهیونیست‌ها دشوار شده است. در این ارتباط چهار سناریو، بیش از همه مورد بحث قرار گرفته و موافقان و مخالفان درباره میزان احتمال تحقق چنین سناریوهایی صحبت کرده‌اند که در اینجا به بررسی و میزان تحقق‌پذیری آنها پرداخته‌ایم.
عدم تغییر در وضعیت غزه:  برحسب این سناریو اسرائیل بنابر این‌که رویکرد میدانی خاصی در عرصه جنگی ندارد و بیشتر در جهت یک‌سری از اهداف متوهمانه به جنگ در غزه می‌پردازد، توفیق خاصی در تغییر وضعیت غزه نخواهد داشت. از آنجا که اسرائیل نتوانسته به اهداف خود در غزه برسد، بنابراین این وضعیت می‌تواند به‌عنوان یک سناریوی محتمل در نظر گرفته شود. البته صهیونیست‌ها معتقدند در صورت وقوع این سناریو همچنان تهدید حماس در آینده برای اسرائیل وجود خواهد داشت و باید به سمت‌وسویی حرکت کرد که این تهدید کاهش یابد. بنابر همین اصل، گزاره‌های مختلفی را در رابطه با آینده غزه مطرح کرده‌ا‌ند که مهم‌ترین آنها طرح قیمومیت، تبدیل‌شدن غزه به منطقه بین‌المللی و اداره غزه توسط تشکیلات خودگردان است که هیچ‌یک از این گزاره‌ها امکان‌پذیر نیست. زیرا کشورهای عربی طرح قیمومیت را نپذیرفته‌اند. تبدیل‌شدن به منطقه بین‌المللی نیز امکان‌پذیر نیست و اداره غزه توسط تشکیلات خودگردان نیز نه از طرف صهیونیست‌ها و نه از طرف مردم غزه قابل قبول نیست و تشکیلات خودگردان نیز اعلام کرده تنها در صورت اداره همزمان کرانه باختری، قدس و غزه حاضر به اداره این منطقه خواهد شد. الحاق بخش‌هایی از غزه به سرزمین‌های اشغالی:‌ رژیم صهیونیستی در عملیات زمینی، غزه را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم کرده و تمرکز عملیاتی را نیز بر منطقه شمالی غزه گذاشته است. بنابراین، این احتمال وجود دارد که صهیونیست‌ها در نظر داشته باشند منطقه شمالی را به سرزمین‌های اشغالی وصل و آن را جزئی از مناطق اشغالی اعلام کنند و در آن شهرک‌سازی انجام دهند؛ اما تحقق چنین سناریویی هم غیرممکن است چراکه صهیونیست‌ها را با مشکلات بیشتری نسبت به وضعیت فعلی مواجه می‌کند. از بعد منطقه‌ای، این سناریو جلوی هرگونه عادی‌سازی بیشتر روابط را می‌گیرد. حتی رژیم‌های مستبد عرب نمی‌توانند بیزاری عمیق و فزاینده نسبت به اسرائیل در میان جامعه خود را نادیده بگیرند. از سوی دیگر اسرائیل در سازمان ملل منزوی خواهد شد. به‌علاوه این احتمال مطرح است که رژیم‌صهیونیستی هدف حملات تلافی‌جویانه گروه‌های مقاومت قرار گیرد. در چنین سناریویی، درها به روی حماس و دیگر گروه‌های مقاومت باز و به یک چرخه خشونت میان شهرک‌نشینان و فلسطینی‌ها منجر می‌شود.

الحاق کامل غزه: این سناریو جزو بعیدترین یا حتی می‌توان گفت غیرممکن‌ترین سناریوهای مطرح است زیرا این رژیم توانایی چنین کاری را ندارد. شاهد این مسأله هم این‌که اسرائیل با گذشت هفته‌ها از جنگ هوایی و زمینی هنوز نتوانسته است حتی در شمال غزه پیشرفت خاصی داشته باشد و مناطقی را برای خود تثبیت کند چه برسد به کل غزه. براساس این سناریو، فلسطینی‌ها مجبور خواهند شد در اردوگاه‌های شهری مانند خان‌یونس، جنین و اریحا تحت نظارت امنیتی اسرائیل متمرکز شوند و سازمان ملل و نهادهای غیردولتی مختلف خدمات اولیه بشردوستانه را در اختیار این اردوگاه‌ها قرار می‌دهند که معنایش آن است که جامعه بین‌المللی به‌طور غیرمستقیم یک رژیم آپارتاید دائمی را تأمین مالی خواهد کرد. آخرین پیامد این سناریو آن است که تشدید درگیری منطقه‌ای از یک احتمال به یک امر قطعی تبدیل می‌شود و این همان مسأله‌ای است که کشورهای غربی حامی اسرائیل به‌شدت از آن بیمناکند.

درگیری‌های کنترل‌شده: براساس این سناریو، افزایش آمار شهدای فلسطینی‌ها و همچنین افزایش تلفات صهیونیست‌ها، افزایش آمار جنایات جنگی احتمالی و تشدید خطر درگیری منطقه‌ای موجب می‌شود که آمریکا، اسرائیل را مجبور به توقف تهاجم زمینی خود کند. این سناریو از رخدادی ناشی می‌شود که به‌وضوح قوانین بشردوستانه را به شیوه‌ای مجرمانه و در مقیاس بزرگ نقض می‌کند نظیر حمله رژیم‌صهیونیستی به بیمارستان قدس غزه با بمب‌های فسفر سفید. از سوی دیگر با توجه به این‌که رژیم‌صهیونیستی نتوانسته در عملیات‌های خود موفقیتی کسب کند، سایر بازیگران همچون آمریکا در جهت کنترل تنش و جلوگیری از جنگ منطقه‌‌ای، این رژیم را به سمت محدود کردن برخی از اقدامات و حملات خود می‌کنند که در این راستا بحث آتش‌بس‌های موقت نیز مطرح می‌شود. زیرا آمریکایی‌ها بارها اعلام کرده‌اند که به‌دنبال توسعه جنگ در سطح منطقه نیستند اما همچنان به حمایت‌های خود از این رژیم ادامه می‌دهند. این گزاره از این منظر برای آمریکایی‌ها مهم است که اولا از عدم توسعه جنگ جلوگیری می‌کند و ثانیا واشنگتن از طریق آن می‌تواند به برخی از اهداف خود به‌ویژه بحث آزادی اسرا دست پیدا کند.

فرار از بی‌آبرویی بیشتر
با توجه به گزاره‌های مطرح‌شده می‌توان گفت که وضعیت میدانی در غزه نشان می‌دهد که سناریوهای مبتنی بر الحاق غزه به مناطق اشغالی یا اداره آن توسط برخی بازیگران دولتی و... امکان‌پذیر نیست، زیرا امروزه در عرصه میدانی رژیم‌صهیونیستی دستاوردی نداشته که بخواهد این سناریوها را عملیاتی کند. بنابراین در مقطع فعلی به‌دنبال سناریوی درگیری‌های کنترل‌شده هستند که ازاین طریق بتوانند حداقل به برخی از اهداف خود همچون آزادی اسرا برسند. درضمن آمریکا واسرائیل می‌توانند با این سناریو از پذیرش رسمی شکست و بی‌آبرویی بیشتر بگریزند.