سحرگاه مرگ برای قاتل روستا
مردی كه در جریان درگیری در روستا جوانی را به قتل رسانده بود بعد از هشتسال در زندان رجاییشهر كرج به دار مجازات آویخته شد.
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، هجدهم مرداد سال 90 یكی از ماموران انتظامی شهر دماوند در تماس با بازپرس كشیك قتل این شهر از درگیری مرگباری میان اهالی یكی از روستاهای آبسرد خبر داد. ماموران جنایی با هماهنگی قضایی در آنجا حاضر شدند و در بررسیهای اولیه متوجه شدند كه در جریان این درگیری مرد جوانی با ضربههای چاقو زخمی شده و با توجه به تلاش پزشكان، در بیمارستان فوت كرده است. همزمان با مرگ او، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد. پروندهای در دادسرا تشكیل شد و تحقیقات از اهالی روستا برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز شد. با تحقیقات پلیسی معلوم شد كه مقتول و یكی از مردان جوان روستا بر سر لولهكشی آب با هم درگیری و اختلاف داشتهاند كه همین موضوع باعث شده كه میان آنها و دیگر افراد حاضر در روستا درگیری و دعوا رخ دهد. سرانجام با شدت گرفتن این درگیری یكی از جوانان روستا به نام محمد در اوج عصبانیت، پسری كه همروستاییاش بوده را با ضربه چاقو به قتل رسانده است. با مشخص شدن هویت متهم به قتل، او تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و بازداشت شد. متهم در بازجویی پلیسی به این جنایت اعتراف كرد و گفت كه در اوج عصبانیت دست به جنایت زده و پشیمان است. متهم بعد از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شد. پرونده وی مدتی بعد با صدور جلب به دادرسی به شعبه 71 دادگاه كیفری استان تهران ارسال شد و مرد جوان یكم اسفند همان سال محاكمه شد. اولیای دم مقتول برای قاتل پسرشان درخواست قصاص كردند و متهم نیز گفتههای پیشین خود را تكرار و به قتل اعتراف كرد. او به زندان بازگشت و بعد از محاكمه به قصاص محكوم شد. حكم دادگاه از سوی قضات شعبه 16 دیوان عالی كشور تایید و برای اجرا به واحد اجرای احكام دادسرای جنایی تهران ارسال و به این ترتیب محمد یك گام به مرگ نزدیك شد. خانواده او در این سالها برای جلب رضایت خانواده مقتول تلاش كردند اما موفق به جلب رضایت نشدند و سرانجام محمد بعد از هشت سال از جنایت در زندان رجاییشهر كرج پای چوبه دار رفت و حكم قصاص او اجرا و پرونده زندگیاش برای همیشه بسته شد.
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، هجدهم مرداد سال 90 یكی از ماموران انتظامی شهر دماوند در تماس با بازپرس كشیك قتل این شهر از درگیری مرگباری میان اهالی یكی از روستاهای آبسرد خبر داد. ماموران جنایی با هماهنگی قضایی در آنجا حاضر شدند و در بررسیهای اولیه متوجه شدند كه در جریان این درگیری مرد جوانی با ضربههای چاقو زخمی شده و با توجه به تلاش پزشكان، در بیمارستان فوت كرده است. همزمان با مرگ او، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد. پروندهای در دادسرا تشكیل شد و تحقیقات از اهالی روستا برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز شد. با تحقیقات پلیسی معلوم شد كه مقتول و یكی از مردان جوان روستا بر سر لولهكشی آب با هم درگیری و اختلاف داشتهاند كه همین موضوع باعث شده كه میان آنها و دیگر افراد حاضر در روستا درگیری و دعوا رخ دهد. سرانجام با شدت گرفتن این درگیری یكی از جوانان روستا به نام محمد در اوج عصبانیت، پسری كه همروستاییاش بوده را با ضربه چاقو به قتل رسانده است. با مشخص شدن هویت متهم به قتل، او تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و بازداشت شد. متهم در بازجویی پلیسی به این جنایت اعتراف كرد و گفت كه در اوج عصبانیت دست به جنایت زده و پشیمان است. متهم بعد از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شد. پرونده وی مدتی بعد با صدور جلب به دادرسی به شعبه 71 دادگاه كیفری استان تهران ارسال شد و مرد جوان یكم اسفند همان سال محاكمه شد. اولیای دم مقتول برای قاتل پسرشان درخواست قصاص كردند و متهم نیز گفتههای پیشین خود را تكرار و به قتل اعتراف كرد. او به زندان بازگشت و بعد از محاكمه به قصاص محكوم شد. حكم دادگاه از سوی قضات شعبه 16 دیوان عالی كشور تایید و برای اجرا به واحد اجرای احكام دادسرای جنایی تهران ارسال و به این ترتیب محمد یك گام به مرگ نزدیك شد. خانواده او در این سالها برای جلب رضایت خانواده مقتول تلاش كردند اما موفق به جلب رضایت نشدند و سرانجام محمد بعد از هشت سال از جنایت در زندان رجاییشهر كرج پای چوبه دار رفت و حكم قصاص او اجرا و پرونده زندگیاش برای همیشه بسته شد.