بعد از جنجال سهمیههای دندانپزشکی، وزیر بهداشت خواستار افزایش ظرفیت دانشگاههای پزشكی، درست به اندازه همین سهمیهها شد
ظرفیت مصلحتی!
تاثیر وجود دختری بود كه خودش را دانشجوی پزشكی جا زده بود یا تاثیر پرونده مربوط به فروش صندلیهای پزشكی دانشگاهها، یا اثر حرفهای نماینده مجلس كه میگفت از هر صد صندلی رشتههای پزشكی70 موردش نصیب فرزندان اعضای هیات علمی دانشگاهها میشود. دقیقا مشخص نیست، ولی همه اینها را كه كنارهم بگذاریم موجش به اندازهای قدرتمند میشود كه میتواند وزارت بهداشت را كه همواره قرص و محكم بر سر حرفش بود به تحرك وادارد و حتی وزیر را به نوشتن نامهای ترغیب كند كه محتوایش خلاف آن چیزی است كه وزارتخانه همواره خواسته است.
نامه وزیر بهداشت كه دیروز رسانهای شد نامه عجیبی بود، رگههایی از دستور و البته دلجویی را میشد درآن حس كرد، یك جور ایجاد تكلیف برای معاونت آموزشی وزارتخانه برای اضافه كردن ظرفیت دانشگاههای علوم پزشكی بدون این كه خدشهای به مشمولان سهمیهها وارد شود. بخش عجیب نامه دقیقا همین جا بود. سعید نمكی برخلاف سیاستهایی كه همیشه از این وزارتخانه دیدهایم- همان بیمیلی به افزایش ظرفیت دانشگاههای علوم پزشكی- این بار معاون آموزشی خود را ماموركرده تا برای اصلاح نحوه پذیرش دانشجوی پزشكی پیگیری و رایزنی كند، اصلاحی البته به سبكی قابل تامل.
نمكی مایل است معادل سهمیههایی كه برای ورود به دانشگاههای علوم پزشكی تعریف شده به ظرفیت موجود این دانشگاهها اضافه شود تا به قول او داوطلبان نخبه كه هیچ سهمیهای ندارند و آزاد محسوب میشوند و درنتیجه ممكن است دستشان بر نخیل بلند صندلیهای پزشكی نرسد نیز رخت پزشكی بپوشند.
حس دلجویی از این بخش از نامه وزیر به مشام میرسد، از این چند جمله كه وزیر نوشته است با این كه این روزها به خاطر بیماری و بعد هم فوت مادرش بسیار مشغله داشته، اما شكوائیههای فراوانی از جوانان نخبه كشور شنیده كه با وجود كسب رتبههای ممتاز موفق به ورود به رشتههای پزشكی نشدهاند، جوانانی عمدتا برآمده ازخانوادههایی كه بدون استفاده از كلاسهای پرهزینه آنچنانی با تكیه برهوش و استعداد ذاتی و با تلاش بیوقفه شبانهروزی به رتبههای برتر دست یافتهاند.
البته سالهاست در روند انتخاب رشته و گزینش دانشجویان در رشتههای پزشكی این اتفاق رخ میدهد و نه سهمیهها موضوع تازهای است و نه این كه تعدادی از افراد مستعد از رشتههای پزشكی جا میمانند، اما تازه این است كه وزیر بهداشت كه خوب میداند اغلب دانشگاههای علوم پزشكی كشور توان تجهیزاتی و زیرساختی كافی برای افزایش دانشجو ندارند درنامهای ضربالاجل دار خواستار تجدید نظر در این وضع میشود.
ماجرای سهمیهها
این روزها چراغ اول انتقاد به سهمیهها، حتی تاختن به سلطه سهمیهها در رشتههای پزشكی را بشیر خالقی یكی از نمایندگان مجلس روشن كرد و گفت که 70درصد صندلیهای رشتههای پزشكی نصیب فرزندان اعضای هیات علمی دانشگاهها میشود. عددی كه او اعلام كرد آنقدر درشت بود كه نشان میداد دو سوم ظرفیت دانشگاههای علوم پزشكی نصیب استادزادهها میشود به نحوی كه جا برای دیگران به غایت تنگ میشود.
البته این آمار گرچه با آمارهای موجود نمیخواند ولی به سهم خودش آب در لانه سهمیهها ریخت، طوری كه بشود همچنان به روال گذشته به غلبه سهمیهها در پذیرش دانشگاههای علوم پزشكی انتقاد كرد. با این حال آنچه آمار وزارت بهداشت میگوید این است كه اكثر قریب به اتفاق صندلیهای رشتههای پزشكی، دندانپزشكی و داروسازی نصیب مشمولان سهمیه نمیشود بلكه فقط 60درصد صندلیها به این افراد میرسد.
این آمار را البته مرداد امسال حمید اكبری قائممقام معاونت آموزشی وزارت بهداشت به ایسنا ارائه داد، آماری كه بهوضوح با آمار باقر لاریجانی، معاون آموزشی این وزارتخانه تفاوت داشت، آماری كه بازهم در مرداد گذشته و به ایسنا ارائه شد. طبق آمار لاریجانی 70درصد پذیرفتهشدگان رشتههای پزشكی سهمیه آزاد هستند و حدود ۲۵درصد سهمیهها برای خانواده و فرزندان شهدا و ۵درصد از آن ِخانواده ایثارگران. فارغ از تفاوت این آمارها و این كه بالاخره چه كسانی به صندلیهای پزشكی دانشگاههای دولتی نزدیكتر از دیگرانند، موضوع این است كه اولا چرا سهمیه درشتی مثل استادزاده بودن (سهمیه فرزندان اعضای هیات علمی) حاشیهای چنان امن دارد كه در نامه دیروز وزیربهداشت حتی به آن اشاره هم نمیشود و دوم این كه چرا وزیری كه بهتر از هركسی میداند بسیاری از دانشگاههای علوم پزشكی كشور امكانات سختافزاریشان كفاف دانشجویان موجود را نمیدهد، دستور افزایش ظرفیت دانشگاهها به اندازه تعداد دانشجویان سهمیهای را میدهد.
كیفیت فدا نشود
شاید در پس نامه وزیر بهداشت مصلحتی بوده ولی این مصلحتاندیشی برای وزارتخانهای كه حتی امسال قبل از شروع انتخاب رشته دانشگاهها بر سر افزایش نیافتن ظرفیت رشتههای علوم پزشكی با مجلس چالش داشت، غریب به نظر میآید.
قائممقام معاون آموزشی وزارتخانه كمتر از دو ماه قبل از وجود 55 هزار دانشجوی علوم پزشكی در كشور خبر داده و گفته بود كه این تعداد تا هفت سال آینده به 175 هزار میرسد و باز هم خودش بود كه از وجود 30 هزار دندانپزشك، 14هزار دانشجوی دندانپزشكی و بازگشت تدریجی ده هزار دانشجوی پزشكی، دندانپزشكی و داروسازی به كشور خبر داد و گفت كه برای جبران كمبود پزشك در پنج سال اخیر نیز ظرفیت دانشگاهها 300 برابر شده است. او اینها را گفت تا بگوید نیازی به افزایش ظرفیت دانشگاهها نیست، زیرا گرچه به نیروی متخصص نیاز داریم ولی فراهم كردن زیرساخت و تربیت نیروی انسانی هزینهبر است.
كسانی كه دستی بر آتش اداره دانشگاههای علوم پزشكی دارند، كسانی همچون امیر حجازی، رئیس پیشین دانشگاه علوم پزشكی قم به موضوع فراهم نبودن زیرساختها در این دانشگاهها با حساسیت ویژه نگاه میكنند. حجازی كه معتقد است تربیت یك دانشجوی پزشكی جدید برابر یك دانشجوی علوم انسانی محتاج امكانات و زیرساختهای كارگاهی و آزمایشگاهی است به ما گفت كه گرچه افزایش ظرفیت دانشگاههای علومپزشكی با توجه به خروج جمعی از پزشكان از این حرفه یا مهاجرتشان به خارج از یك منظر ضروری به نظر میرسد اما اگر این كار بدون تامین زیرساختها و تمهیدات لازم انجام شود چیزی جز از چاله به چاه افتادن نیست. او میگوید حتی اگر دستور وزیر بهداشت برای افزایش ظرفیت دانشگاههای علوم پزشكی تحت فشارهای احتمالی عملی شود، میتواند در نهایت به جامعه آسیب بزند چون منجر به تربیت پزشكانی میشود كه كیفیت لازم را ندارند. این عضو هیات علمی دانشگاه، جان كلامش این است كه در حوزه پزشكی نباید كیفیت فدای كمیت شود، حتی اگر با این كار موجبات رضایت مردم یا حتی مجلس فراهم شود.
این حرف را تا به حال بسیاری از كارشناسان گفتهاند و رنگ و وارنگ دلیل نیز برایش آوردهاند ولی محبوبیت رشتههای علوم پزشكی و آیندهدار بودن آنها به زعم عوام، از تمایل مردم به این رشتهها ذرهای كم نكرده است؛ حتی با این كه غلبه سهمیهها در انتخاب دانشجویان پزشكی محرز است. به این ترتیب باید گفت گروهی كه بیش از همه از نامه دیروز وزیر بهداشت مسرور میشوند همین مردم و مشتاقان رشتههای پزشكی هستند، حتی برخی از وكلای مردم در مجلس كه مطالبات موكلان در حوزههای انتخابیه خویش را دنبال میكنند موافق افزایش ظرفیتها هستند، كسانی مثل بشیر خالقی، عضو كمیسیون بهداشت و درمان مجلس كه در گفتوگو با ما از زاویه اجتماعی به موضوع نگاه میكرد و گفت كه با افزایش ظرفیت رشتههای پزشكی موافق است، چون عدهای جوان كه پزشكی را دوست دارند به سبب وجود سهمیهها هیچ گاه به آرزویشان نمیرسند.
نمكی مایل است معادل سهمیههایی كه برای ورود به دانشگاههای علوم پزشكی تعریف شده به ظرفیت موجود این دانشگاهها اضافه شود تا به قول او داوطلبان نخبه كه هیچ سهمیهای ندارند و آزاد محسوب میشوند و درنتیجه ممكن است دستشان بر نخیل بلند صندلیهای پزشكی نرسد نیز رخت پزشكی بپوشند.
حس دلجویی از این بخش از نامه وزیر به مشام میرسد، از این چند جمله كه وزیر نوشته است با این كه این روزها به خاطر بیماری و بعد هم فوت مادرش بسیار مشغله داشته، اما شكوائیههای فراوانی از جوانان نخبه كشور شنیده كه با وجود كسب رتبههای ممتاز موفق به ورود به رشتههای پزشكی نشدهاند، جوانانی عمدتا برآمده ازخانوادههایی كه بدون استفاده از كلاسهای پرهزینه آنچنانی با تكیه برهوش و استعداد ذاتی و با تلاش بیوقفه شبانهروزی به رتبههای برتر دست یافتهاند.
البته سالهاست در روند انتخاب رشته و گزینش دانشجویان در رشتههای پزشكی این اتفاق رخ میدهد و نه سهمیهها موضوع تازهای است و نه این كه تعدادی از افراد مستعد از رشتههای پزشكی جا میمانند، اما تازه این است كه وزیر بهداشت كه خوب میداند اغلب دانشگاههای علوم پزشكی كشور توان تجهیزاتی و زیرساختی كافی برای افزایش دانشجو ندارند درنامهای ضربالاجل دار خواستار تجدید نظر در این وضع میشود.
ماجرای سهمیهها
این روزها چراغ اول انتقاد به سهمیهها، حتی تاختن به سلطه سهمیهها در رشتههای پزشكی را بشیر خالقی یكی از نمایندگان مجلس روشن كرد و گفت که 70درصد صندلیهای رشتههای پزشكی نصیب فرزندان اعضای هیات علمی دانشگاهها میشود. عددی كه او اعلام كرد آنقدر درشت بود كه نشان میداد دو سوم ظرفیت دانشگاههای علوم پزشكی نصیب استادزادهها میشود به نحوی كه جا برای دیگران به غایت تنگ میشود.
البته این آمار گرچه با آمارهای موجود نمیخواند ولی به سهم خودش آب در لانه سهمیهها ریخت، طوری كه بشود همچنان به روال گذشته به غلبه سهمیهها در پذیرش دانشگاههای علوم پزشكی انتقاد كرد. با این حال آنچه آمار وزارت بهداشت میگوید این است كه اكثر قریب به اتفاق صندلیهای رشتههای پزشكی، دندانپزشكی و داروسازی نصیب مشمولان سهمیه نمیشود بلكه فقط 60درصد صندلیها به این افراد میرسد.
این آمار را البته مرداد امسال حمید اكبری قائممقام معاونت آموزشی وزارت بهداشت به ایسنا ارائه داد، آماری كه بهوضوح با آمار باقر لاریجانی، معاون آموزشی این وزارتخانه تفاوت داشت، آماری كه بازهم در مرداد گذشته و به ایسنا ارائه شد. طبق آمار لاریجانی 70درصد پذیرفتهشدگان رشتههای پزشكی سهمیه آزاد هستند و حدود ۲۵درصد سهمیهها برای خانواده و فرزندان شهدا و ۵درصد از آن ِخانواده ایثارگران. فارغ از تفاوت این آمارها و این كه بالاخره چه كسانی به صندلیهای پزشكی دانشگاههای دولتی نزدیكتر از دیگرانند، موضوع این است كه اولا چرا سهمیه درشتی مثل استادزاده بودن (سهمیه فرزندان اعضای هیات علمی) حاشیهای چنان امن دارد كه در نامه دیروز وزیربهداشت حتی به آن اشاره هم نمیشود و دوم این كه چرا وزیری كه بهتر از هركسی میداند بسیاری از دانشگاههای علوم پزشكی كشور امكانات سختافزاریشان كفاف دانشجویان موجود را نمیدهد، دستور افزایش ظرفیت دانشگاهها به اندازه تعداد دانشجویان سهمیهای را میدهد.
كیفیت فدا نشود
شاید در پس نامه وزیر بهداشت مصلحتی بوده ولی این مصلحتاندیشی برای وزارتخانهای كه حتی امسال قبل از شروع انتخاب رشته دانشگاهها بر سر افزایش نیافتن ظرفیت رشتههای علوم پزشكی با مجلس چالش داشت، غریب به نظر میآید.
قائممقام معاون آموزشی وزارتخانه كمتر از دو ماه قبل از وجود 55 هزار دانشجوی علوم پزشكی در كشور خبر داده و گفته بود كه این تعداد تا هفت سال آینده به 175 هزار میرسد و باز هم خودش بود كه از وجود 30 هزار دندانپزشك، 14هزار دانشجوی دندانپزشكی و بازگشت تدریجی ده هزار دانشجوی پزشكی، دندانپزشكی و داروسازی به كشور خبر داد و گفت كه برای جبران كمبود پزشك در پنج سال اخیر نیز ظرفیت دانشگاهها 300 برابر شده است. او اینها را گفت تا بگوید نیازی به افزایش ظرفیت دانشگاهها نیست، زیرا گرچه به نیروی متخصص نیاز داریم ولی فراهم كردن زیرساخت و تربیت نیروی انسانی هزینهبر است.
كسانی كه دستی بر آتش اداره دانشگاههای علوم پزشكی دارند، كسانی همچون امیر حجازی، رئیس پیشین دانشگاه علوم پزشكی قم به موضوع فراهم نبودن زیرساختها در این دانشگاهها با حساسیت ویژه نگاه میكنند. حجازی كه معتقد است تربیت یك دانشجوی پزشكی جدید برابر یك دانشجوی علوم انسانی محتاج امكانات و زیرساختهای كارگاهی و آزمایشگاهی است به ما گفت كه گرچه افزایش ظرفیت دانشگاههای علومپزشكی با توجه به خروج جمعی از پزشكان از این حرفه یا مهاجرتشان به خارج از یك منظر ضروری به نظر میرسد اما اگر این كار بدون تامین زیرساختها و تمهیدات لازم انجام شود چیزی جز از چاله به چاه افتادن نیست. او میگوید حتی اگر دستور وزیر بهداشت برای افزایش ظرفیت دانشگاههای علوم پزشكی تحت فشارهای احتمالی عملی شود، میتواند در نهایت به جامعه آسیب بزند چون منجر به تربیت پزشكانی میشود كه كیفیت لازم را ندارند. این عضو هیات علمی دانشگاه، جان كلامش این است كه در حوزه پزشكی نباید كیفیت فدای كمیت شود، حتی اگر با این كار موجبات رضایت مردم یا حتی مجلس فراهم شود.
این حرف را تا به حال بسیاری از كارشناسان گفتهاند و رنگ و وارنگ دلیل نیز برایش آوردهاند ولی محبوبیت رشتههای علوم پزشكی و آیندهدار بودن آنها به زعم عوام، از تمایل مردم به این رشتهها ذرهای كم نكرده است؛ حتی با این كه غلبه سهمیهها در انتخاب دانشجویان پزشكی محرز است. به این ترتیب باید گفت گروهی كه بیش از همه از نامه دیروز وزیر بهداشت مسرور میشوند همین مردم و مشتاقان رشتههای پزشكی هستند، حتی برخی از وكلای مردم در مجلس كه مطالبات موكلان در حوزههای انتخابیه خویش را دنبال میكنند موافق افزایش ظرفیتها هستند، كسانی مثل بشیر خالقی، عضو كمیسیون بهداشت و درمان مجلس كه در گفتوگو با ما از زاویه اجتماعی به موضوع نگاه میكرد و گفت كه با افزایش ظرفیت رشتههای پزشكی موافق است، چون عدهای جوان كه پزشكی را دوست دارند به سبب وجود سهمیهها هیچ گاه به آرزویشان نمیرسند.