گزارش جامجم از آخرین تحولات در موسیقی، تئاتر و سینما در روزهایی كه كرونا بیرحمانه میتازد
بنبست هنر ، تقاطع دولت
چه عنوانی میشود برای این روزهای بغرنج هنر و ادبیات در ایران انتخاب كرد؟ ویروس منحوس كرونا همه مسیرها را به بنبستی عجیب منتهی كرده است. تقریبا همه مسیرهای ممكن برای سر پا نگهداشتن نیمبند فعالیتهای هنری پیمودهشده و پاسخ درخوری از هیچیك از آنها عاید اقتصاد هنر نشده است. هم تعطیلی كامل را آزمودهایم، هم نیمهتعطیلی را، هم بازگشایی كامل را و هم سردرگمی بین همه اینها را. مجموعههای مختلف، پیش از شیوع دوباره ویروس، با مخابره آییننامههایی مبنی بر اجرای دقیق پروتكلهای بهداشتی، شروع به كار كردند اما نتیجه آنقدر مأیوسكننده بود كه حالا با وجود مجوز نهادهای بهداشتی برای برپایی برنامههای هنری، این بار خود گروهها و هنرمندان هستند كه نمیخواهند پای كار بیایند. آنها این روزها یكبهیك طی بیانیههایی اعلام میكنند كه به خاطر جلوگیری از شیوع ویروس و برای حفاظت از جان مردم، برنامههایشان را خودخواسته تعطیل میكنند. این در حالی است كه میتوانند با رعایت پروتكلهای ابلاغی، كركره را پایین ندهند و منتظر مشتری بمانند. اما قصه همین است. مشتری در كار نیست. این را هم وضع گیشه سینماها در این مدت بازگشایی نشان داد و هم تعداد اسفناك مخاطبان سالنهای تئاتر و نیز سالنهای برگزاری كنسرت. واقعا چه میشود كرد؟ حقیقتا در بنبستی غریب گیر افتادهایم. دولت كاری نمیتواند بكند، و هنرمندان هم هیچ راهی پیش رویشان نیست.
لابد میدانید كه بسیاری از فعالیتهای هنری چند ماه در تعطیلی كامل بودند. با پایینآمدن نسبی آمار ابتلا به ویروس كرونا و مرگهای ناشی از آن، و نیز پس از اعتراض هنرمندان به اینكه بسیاری از مشاغل پرخطرتر از برنامههای هنری هم آغاز به كار كردهاند اما همچنان سینماها و سالنهای تئاتر و موسیقی تعطیلاند، برنامهها دوباره راه افتادند. نكته عجیب در این میان این بود كه با گسترش دوباره ویروس، نهادهای مرتبط، هیچگاه به محدودیتهای فروردین و اردیبهشت و خرداد بازنگشتند. این در حالی بود كه میدانید حالا، وضع بسیار بدتر از آن ماههاست و این را ركورد كشتهشدههای كرونا كه هر روز جابهجا میشود میگوید نه ما. حتی اگر الان وضع بدتر هم نبود و مثل آن ماهها بود، نباید مسؤولان محدودیتها را بازمیگرداندند؟
البته علاوهبر اعمال محدودیتهایی چون فروش بلیت برای نیمی از صندلیها در سینما و سالنهای تئاتر و موسیقی، 23 تیرماه بود كه اعلام شد به مدت یك هفته دوباره همه فعالیتها باید متوقف بشود. عجیبتر اینجا بود كه چنین اطلاعیهای چندان جدی گرفته نشد و برخی مجموعهها با اعمال محدودیتهایی به كار خود ادامه دادند. در این میان، فقط خود هنرمندان بودند كه در مواردی، خودشان كار را تعطیل كردند. واقعا بزنگاه عجیبی است! دولت ارادهای برای تعطیلی مشاغل پرخطر ندارد و در این میان، این خود هنرمندان هستند كه دلسوزانه كار را تعطیل میكنند. البته این را هم ناگفته نگذاریم كه استقبال از این برنامهها هم در پایینترین سطح خود بهسر میبرد و چه بسا اگر هنرمندان هم به این تعطیلی خودخواسته تن ندهند، دخل و خرجشان با هم نخواند و اجراها، جز ضرر روی دستشان باقی نگذارد. چه میشود كرد؟
سالنهای خلوت سینماها
روز بیستوسوم تیرماه با وجود آنكه كمتر از یك ماه از بازگشایی سالنهای سینما و تئاتر گذشته بود، خبر آمد كه با توجه به وضعیت هشدار شهر تهران در پی بالارفتن آمارهای مرتبط با ویروس كرونا، با اعلام استانداری این سالنها دوباره تعطیل میشوند البته به مدت یك هفته. نیمه خرداد بود كه با كاهش آمار مبتلایان به كرونا در كشور، زمزمه بازگشایی سینماها به گوش میرسید و همین اتفاق هم افتاد و سینماها از اول تیرماه كار خود را با اكران دو فیلم آغاز كردند. روزهای نخست، اكران این فیلمها با استقبال مناسبی مواجه شدند اما از آنجا كه در دو هفته گذشته آمار مربوط به كرونا دوباره اوج گرفته بود، تعداد مخاطبان سینما نیز كاهش یافت و فیلمها آنطور كه انتظار میرفت نفروختند. در ادامه با بهاتمام رسیدن سه هفته اكران اولیهای كه برای حمایت از اكران این فیلمها در نظر گرفته شده بود، و نیز طبق آنچه اعلام شد، به خاطر كم كردن فشاری كه به كادر درمانی كشور وارد میشود، تهیهكننده فیلم «شنای پروانه»، یكی از فیلمهای شاخص این موعد اكران، اعلام كرد كه از ۲۵ تیر یعنی چهارشنبه همین هفته، اكران فیلم خود را ادامه نخواهد داد كه البته این موضوع با واكنشهایی نیز همراه بود. شورای صنفی نمایش در مخالفت با این تصمیم تاكید كرد كه برای رونق سینماها یك فیلم كمدی با «نام زنها فرشتهاند ۲» را از همین هفته اكران میكند. هر چند نهایتا این شورا در 30 تیر اعلام كرد كه با توقف اكران شنای پروانه موافق است.
موسیقی سكوت در سالنهای كنسرت
در موسیقی اما شرایط به شكل دیگری دنبال شد و بلیت گران كنسرتها باعث شد كه برخی از خوانندهها نیز اجراهای خود را لغو كنند. اینجا هم مثل سینما و تئاتر، هنرمندان برای تعطیلی فعالیتهایشان، خود دست به كار شدند، با این تفاوت كه ادعای لغو كنسرت به خاطر حفاظت از جان مردم چندان نمیتوانست اینجا كارآ باشد. چراكه كنسرتهای موسیقی، بسیار بیشتر از اكران فیلمها و اجرای نمایشها با خلأ استقبال مخاطبان مواجه شده است. گرانی بلیتها در شرایطی كه مردم با وضع دشوار اقتصادی مواجه هستند و از سوی دیگر از تجمع در سالنهای موسیقی، ولو با رعایت پروتكلهای بهداشتی، میترسند، تیر خلاص به اقتصاد كنسرتهای موسیقی بوده است.
حالا به نظر میرسد با توجه به این شرایط در موسیقی، دوباره فیل هنرمندان یاد هندوستان كنسرتهای آنلاین كرده است. دیروز سالار عقیلی در حالی نخستین كنسرت آنلاین خود را با همكاری یكی از اپراتورهای تلفن همراه برگزار كرد كه پیش از او، برگزاری كنسرت همایون شجریان با همكاری همین اپراتور با كاستیهای متعددی روبهرو بود و تجربه تلخی به جای گذاشت. باید دید برگزاركنندههای كنسرتهای آنلاین میتوانند خلأها را رفع و این شیوه جدید را جایگزین اجرا در سالنهایی با حضور تماشاگران كنند؟
بالاخره چه باید كرد؟
حالا جایی ایستادهایم كه واقعا نمیشود فهمید چه باید كرد. آیا با شیوع گستردهتر ویروس كرونا حتی نسبت به ماههایی كه همه فعالیتها تعطیل بود، باید دوباره به تعطیلیها تن داد؟ آیا باید كجدار و مریز و با رعایت حداكثری پروتكلهای بهداشتی فعالیتها را ادامه داد؟ در صورت اول، چگونه میتوان خسارات مادی و حتی خسارات معنوی چون از دست رفتن عادت تماشای فیلمها، نمایشها و كنسرتها را جبران كرد؟ در صورت دوم، چگونه میتوان مخاطبان را از صیانت از جانشان مطمئن كرد و آنها را به سالنها كشاند؟
برخی معتقدند به هر حال فعالیتهای هنری، هیچ از رستورانها و فروشگاههایی كه به فعالیت خود ادامه میدهند، خطرناكتر نیستند. واقعا چه باید كرد. به نظر میرسد در حالی كه مسؤولان مرتبط با هنر، همانطور كه از ارائه تسهیلات كارآمد به هنرمندان بیكارشده عاجزند، در ارائه راهكاری عملی نیز درماندهاند.