راه باز، جاده دراز!

راه باز، جاده دراز!

علیرضا رأفتی روزنامه‌نگار

10 سال بعد از این که مهران توی فرودگاه شارل دوگل فرانسه گیر کرده بود، یک وکیل فرانسوی افتاد دنبال کارش و گفت می‌تواند برای او از دولت فرانسه به‌عنوان یک ایرانی، پناهندگی بگیرد. این‌طور می‌تواند بالاخره بعد از حدود 10 سال از زندگی در این فرودگاه خلاص شود و برود توی شهر برای خودش خانه و زندگی دست و پا کند. اما مهران پایش را کرد توی یک کفش که او اصلا ایرانی نیست و تابعیتش به‌عنوان یک انگلیسی باید به رسمیت شناخته شود!
ماجرا این بود که مهران کریمی ناصر از پدری ایرانی و مادری اسکاتلندی متولد شده بود و در سال‌های جوانی‌اش، طی سفری که به انگلیس داشت مدارک شناسایی‌اش را از دست داد و از فرودگاه شارل دوگل فرانسه سر در‌آورد و چون هیچ‌کدام از مدارکش را نداشت مجبور شد همان‌جا زندگی کند. از سال ۱۹۸۸ تا سال ۲۰۰۶ در فرودگاه زندگی کرد. در این میان بختش یار بود و تهیه‌کننده‌ای داستان زندگی او را خرید و به اسپیلبرگ داد تا فیلم «ترمینال»ش را بسازد. داستان زندگی‌اش را خرید ۲۵۰هزار دلار!
 با دلار حالا بخواهیم حساب کنیم، با یک حساب سرانگشتی می‌شود شش میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان. نمی‌دانم به نزدیک به ۲۰سال زندگی در فرودگاه می‌ارزد یا نه.
اینها را به شوخی به دوستی که می‌گفت چمدانت را ببند و حالا که دورکاری یک سر بیا پیش من، گفتم. دوستم در یکی از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس زندگی می‌کند. مهران کریمی ناصر را مثال زدم و گفتم اگر کسی با حقوق و درآمد من بخواهد بیاید به دوستش در یک کشور همسایه سر بزند باید از سر بی‌پولی ۲۰ سال در فرودگاه مقصد بماند بلکه کسی پیدا شود زندگی‌اش را بخرد!
حالا که دولت عمان اعلام کرده از ایرانی‌ها برای ۱۰ روز اقامت توریستی ویزا نمی‌خواهد، بیشتر این قصه را می‌کاوم. با ریال ۶۸ هزار تومانی عمان، اگر یک کارمند ایرانی بخواهد حقوق سه ماهش را جمع کند و برای تعطیلات به این کشور برود، می‌تواند یک بلیت هواپیما بخرد، برود مسقط، یک تاکسی بگیرد از فرودگاه برود یک رستوران، ناهار بخورد و باز یک تاکسی بگیرد تا فرودگاه و برگردد خانه؛ همین قدر مختصر!