چوپان با کله همراهان چه کرد

چوپان با کله همراهان چه کرد

امید مهدی‌نژاد طنزنویس

 در روزگاران قدیم پادشاهی دستور داد هرکس از مقابل در کاخ وی عبور می‌کند باید تعظیم کند و مراتب خاکساری خود را اظهار کند، وگرنه دستگیر شده و به جرم بی‌احترامی به پادشاه به قتل می‌رسد. وی همچنین برای این‌که این قانون مورد اعتراض مدافعان حقوق بشر قرار نگیرد اعلام کرد دو خواسته شخص دستگیر شده پیش از مرگ برآورده می‌شود. روزی چوپانی که در پایتخت غریب بود و از قانون اطلاع نداشت بدون آن‌که تعظیم کند از مقابل در کاخ پادشاه عبور کرد و مأموران وی را دستگیر کردند و نزد پادشاه بردند که به‌همراه همراهان به تصمیم‌گیری‌های کلان مشغول بودند. چوپان پس از تفهیم اتهام گفت: من از قانون اطلاع نداشتم وگرنه خدا شاهد است هزاربار، بلکه بیشتر تعظیم می‌کردم. وزیر اعظم گفت: اکنون کار از کار گذشته است و برای آن‌که شأن قوانین مصوب مخدوش نشود باید مجازات شوی. وی افزود: خواسته‌هایت را بگو. چوپان گفت: خواسته نخستم این است که مبلغ 200میلیارد تومان به خانواده من پرداخت شود. پادشاه گفت: انجام می‌شود. چوپان گفت: خواسته دومم این است که با قابلمه غذایم به کله همه حاضران در این جلسه یک‌دانه بکوبم. وزیر اعظم که این خواسته را مغایر با روح خواسته‌ها تشخیص داده بود با پادشاه مشورت کرد اما در نهایت تصمیم گرفتند برای آن‌که شأن قوانین مصوب مخدوش نشود، خواسته دوم چوپان نیز به اجرا دربیاید. چوپان گفت: ضربه‌ها را از وزیر اعظم شروع می‌کنم و با قابلمه غذای خود محکم به کله وزیر اعظم کوبید. وزیر اعظم از شدت درد فریادی کشید و روی زمین افتاد و سرتیم حفاظت برای وی آب‌قند آورد و سرتیم حراست کله وی را پانسمان کرد. وی سپس با کله پانسمان‌شده از جا برخاست و گفت: چه‌کسی دیده که این مرد تعظیم نکرده؟ هیچ‌کس چیزی نگفت. وی افزود: شاید کرده است و ما ندیده‌ایم. همه گفتند: حتما همین‌طور است. به این‌ترتیب به‌خاطر حفظ سلامتی قانونگذاران و شأن قوانین، چوپان مورد تجدید‌نظر قرار گرفت و ‌همراه گوسفندانش محل حادثه را ترک کرد و پادشاه و همراهان نیز به ادامه تصمیم‌گیری‌های کلان پرداختند.