نسخه Pdf

خیانت و جنایت در عید

خیانت و جنایت در عید

سرهنگ کارآگاه جعفر رحمتی رئیس پلیس آگاهی استان زنجان تهران


در نخستین روز تعطیلات نوروز، من و همکارم در اداره کشیک بودیم که به ما اطلاع دادند مردی خود را حلق‌آویز و خودکشی کرده است.
به محل خودکشی رفتیم. همسر این مرد در تحقیقات اولیه گفت: شوهرم نگهبان یک شرکت بود و به‌خاطر مشکلاتی که داشت خودکشی کرده است. خانواده مرد فوت‌شده فکر می‌کردند پسرشان خودکشی کرده و از کسی شاکی نبودند و بعد از تشریفات قانونی جسد را تحویل گرفته و دفن کردند. چند روز بعد به شهرمان در شمال کشور رفتیم. قرار بود یک هفته در مرخصی باشم و بعد به اداره بازگردم. اما از همان روز تعطیلات فکر و ذهنم مشغول پرونده مرگ آن جوان بود. علت خودکشی او نامعلوم بود. علاقه زیادی به بچه‌اش داشت و نمی‌توانستم باور کنم پدری با این همه علاقه و شور و شوق خودکشی کرده باشد. مرخصی را ناتمام گذاشته و به اداره بازگشتم. پشت میز کارم نشستم و پرونده بسته‌شده را دوباره خواندم. احساسم می‌گفت این خودکشی نبوده و یک قتل است. با قاضی پرونده حرف زدم و توانستم دوباره روی پرونده کار کنم. مرد فوت‌شده به فرزند خردسالش وابسته بود. با آن کودک حرف زدم که فقط می‌گفت عمو آمد خانه ما. همین جمله او شک مرا برانگیخت که نکند همسر مرد فوت‌شده با مردی در ارتباط باشد. درباره وضعیت این زن تحقیق کردم و به سرنخ‌هایی دست یافتم و فهمیدم او با مرد غریبه‌ای در ارتباط عاشقانه است. حتی آن مرد شب قبل از مرگ مرد جوان حوالی خانه‌اش دیده شده است. آن زن را به اداره پلیس احضار کردم. مدام در تحقیقات می‌گفت اشتباهی احضار شده چون شوهرش خودکشی کرده است. اضطراب در چهره‌اش بود و ترس و واهمه داشت. بعد از چند روز تحقیقات از او، سرانجام اعتراف کرد با مردی رابطه عاشقانه داشته و شوهرش سد راه خوشبختی آنها بود. بنابراین نقشه قتل او را طراحی کرده و به اجرا گذاشته‌اند. بعد با صحنه‌سازی وانمود کردند او خودکشی کرده است. ابتدا طناب را بر گردن مقتول در حیاط انداخته و بعد او را به داخل اتاق بردند و خفه کردند. با اصرار اولیای دم متهمان سرانجام
قصاص شدند.