پادکست یک شانس تازه
همه آدمها در زندگی گاهی نیازمند آن هستند که یک فرصت دیگر برای جبران اشتباهات خود پیدا کنند؛ رسانهها هم با آن ذات پویا و همواره در حال تغییر خود
دست کمی از آدمها ندارند؛ پس چرا این شانس تازه و فرصت جبران در اختیار آنها قرار نگیرد؟ «پادکست» همان فرصت تازهای است که میتواند رادیو و به طور کلی رسانههای شنیداری را احیا کند.
پادکست که خلق آن را باید مدیون فناوریهای نوین دانست؛ حالا تبدیل به بخش مهمی از زندگی بسیاری از مخاطبانش به ویژه در میان نسل جوان شده است. این اقبال بالا را باید نتیجه انتخابی بودن محتوای پادکست هم دانست. در شرایطی که در رادیو باید منتظر آغاز برنامه مورد علاقهتان باشید اما پادکست همچون همه رسانههای نوین، خاصیت انتخاب دارد و این دقیقا یعنی همان چیزی که نسل جوان از محتوای رسانهای میخواهد. این نکته را هم باید به آن اضافه کرد که اساسا مزیت رسانههای شنیداری به نسبت رسانههای دیداری و تصویری در این است که میتوان همزمان با استفاده از رسانههای شنیداری به انجام کارهای دیگر هم مشغول شد اما ذات رسانههای تصویری مانع ایجاد چنین امتیاز مهمی برای آنهاست.
همه این موارد دست به دست هم داده تا در این یکی دو سال اخیر شاهد حضور برخی چهرههای شاخص در حوزه تولید پادکست باشیم و با توجه به اقبال عمومی از تولید این قبیل محصولات، تنوع موضوعی پادکستهای تولید شده نیز بهشدت بالا برود. حالا در دهه 90 که همه چیز
تحت تاثیر اینترنت قرار گرفته، میتوان از دلایل موفقیت پادکست به عنوان یک رسانه شنیداری اینترنتی برای بالا بردن تعامل مخاطبان با این رسانه قدیمی و موثر نیز الگو گرفت؛ رسانهای که اتفاقاًحالا جانی دوباره گرفته و برخی از چهرههای سرشناس تلویزیونی نیز مشتاقانه طالب اجرای برنامه در آن هستند، البته به شرط آن که رادیو سعی کند تا مزیتی نسبی برای خود ایجاد کند؛ مزیتی که این رسانه را به جایگاه حقیقیاش بازگرداند.