گزارش پشتصحنه از مجموعه «خودخواسته» همراه گفتوگو با تهیهکننده، کارگردان و بازیگران این مجموعه
ماجرای جویندگان گـنـج
حتما تاکنون فیلمها و سریالهای وطنی و غیروطنی بسیاری را دیدهاید که در آن یک نفر یا عدهای به دنبال گنج و زیرخاکی بوده و برای بهدست آوردنش چه اتفاقات و ماجراهایی را پشت سر گذاشتهاند. علیرضا بذرافشان که در مجموعه «نابردهرنج» هم گریزی به این موضوع داشت، اینبار در مجموعهای با عنوان «خودخواسته» سراغ داستانی با چنین مضمونی رفته که در فضای کمدی روایت میشود؛ البته تفاوتهای بسیاری از هر نظر با مجموعه قبلیاش دارد. با این حال چند ماه است همراه گروهش سخت مشغول ساخت این مجموعه هستند که احتمالا پاییز روی آنتن شبکه یک برود. به همین دلیل جامجم در یک روز گرم خردادی به پشتصحنه این مجموعه رفته و گزارشی تهیهکرده و با کارگردان، تهیهکننده و تعدادی از بازیگران آن هم گفتوگو کرده است. اگر دوست دارید بدانید ماجرا از چه قرار است، میتوانید در این گزارش همراه ما باشید.
وارد لوکیشن میشویم. از پلهها که پایین میرویم، نگاهمان به اتاقهایی میافتد که روی هر کدام نوشتهشده متعلق به چه بخشی از سریال هستند؛ از اتاق گریم و لباس گرفته تا گروه برنامهریز و صحنه و فیلمبردار و بازیگران و.... روی یکی دو تا از ستونها نیز یک اعلامیه نصبشده که نظرمان را جلب میکند. روی آن نوشته شده: «رفقا، همکاران عزیز، خانواده پروژه خودخواسته لطفا، خواهشا، ماسک بزن! دمتگرم» در ادامه هم متن بلند بالایی دارد مبنی بر اینکه اگر ماسک نزنی حتما جریمه نقدی میشوی یا از حقوقت کسر میشود و از همه مهمتر اینکه اگر موقع فیلمبرداری گوشی کسی زنگ بخورد باید طبق سنت دیرینه همه را به بستنی مهمان کند. سمت چپ، راهرویی قرار دارد که به سمت محل فیلمبرداری منتهی میشود؛ جایی که به گفته عوامل در سال 1320 زندان بوده و حالا به یک پژوهشکده تحقیقاتی تبدیل شده و گروهی قصد دارند گنجی را که در این مکان قرار دارد بهدست آورند. پیش از اینکه وارد این محل شویم، ریلهای تراولینگ نظرمان را جلب میکند که تعدادشان زیاد است و روی هم چیده شدهاند. در این قسمت دو دالان تاریکی هست که اطرافش اتاقهای بسیاری است که مربوط به سلولهای زندان است. مقابل هر کدام از آنها یک پرده گلدار رنگی کشیدهشده و داخلشان هم یک تخت دو طبقه و یک پنجره کوچک هست و تعدادی پوستر فوتبالیستها که روی دیوار نصب شده است. روی دیوار اتاقها هم نوشتههایی وجود دارد. ازجمله نقاشی یک تفنگ که زیر آن نوشته شده: bang ban. روی دیوار پوستر رونالدو نصب شده است. انتهای دالانها درست مثل زندانهایی که در اغلب فیلمها و سریالها دیدهایم، دو هواکش خاموش است و دو طبقه به واسطه رابیتس از هم جدا شدهاند. رابیتس هم یکسری رشتههای مفتولی است که بهعنوان سقف در این لوکیشن استفاده شده است. در فاصله بین دو پلان، سری به طبقه پایین میزنیم و چراغهای روشن یک کتابفروشی که نظر هر کسی را به خود جلب میکند. بقیه چراغها و اتاقها و غرفهها خاموش است اما در این غرفه آقای کتابفروش در کمال خونسردی و آرامش پشت میزش نشسته و گوشیاش را چک میکند.
از آنجا که کارگردانی مؤلف و دست به قلم هستید، این فیلمنامه چه ویژگیای داشت که شما را ترغیب به ساخت آن کرد؟
به نظرم کمدی سرحالی بود. یعنی با اینکه قصهاش قبلا در فرمهای دیگر تعریف شده، حتی خود من هم در «نابرده رنج» قصه جستوجوی گنج را تعریف کردم. در کل جستوجوی گنج جذاب است و مخاطب هم دوست دارد. البته به شرطی که خوب تعریف شود. فیلمنامه این کار هم یک قصه به روز شده قصه گنج است که به نظرم سیر تحولی شخصیتها کمدی خوبی دارد.به همین دلیل کارگردانی اش را پذیرفتم.
خودتان هم فیلمنامه را بازنویسی کردهاید؟
نه این کار چهار نویسنده دارد که نظراتم را با آنها در میان گذاشتم و خود نویسندهها آن را در فیلمنامه اعمال کردند.
گویا ساخت این مجموعه هم ممکن است به فصلهای بعد برسد. از آنجا که به نظر میرسد شما به ساخت ادامه یک سریال تمایل چندانی ندارید، چه برنامهای برای ادامه این مجموعه دارید؟
من خیلی حوصله کارگردانی یک سریال را در چند فصل ندارم. مثل سریالهای گسل و ازسرنوشت. البته اینکه سریالهایی را که ساختم ادامه پیدا کنند، دوست دارم اما دوست ندارم خودم بسازم. بیشتر دلم میخواهد سراغ سوژه و فیلمنامه
دیگری بروم.
مدتی است کارگردانها علاقه به فضای دهههای گذشته از جمله دهه 30و40دارند. گویا این علاقه در شما هم وجود دارد که بخشی از کار به دهه20 برمیگردد. فضای قصه ایجاب میکرد یا شما هم دوست داشتید گریزی به دهههای گذشته بزنید؟
البته فکر میکنم روایت قصه در دهههای گذشته خوب و جذاب است. من هم چنین تجربهای داشتم اما یک اپیزود از این سریال ایجاب میکرد ما فضای دهه30 را ترسیم کنیم. یعنی در حد چند سکانس برای اینکه بفهمیم ماجرای گنج چیست.
البته بازسازی چنین فضایی کار راحتی نیست.
بله کار بسیار سختی است. به هر حال بازسازی دهه 20 در سال 1400 کار راحتی نیست. البته بازسازی دهه 60 خیلی سختتر است.
بازیگران را بر چه اساسی انتخاب کردید؟ بهخصوص آقای صدیقمهر که نقش اصلی سریال را ایفا میکند؟
با بعضی از بازیگرها افتخار همکاری داشتم اما معمولا در سریالهایی که ساختم سعی کردم از چهرههای جدید هم دعوت به همکاری کنم. مثل دارا حیایی و کیسان دیباج در «از سرنوشت» یا در «گسل» سامان دارابی و....
پس از آن دست کارگردانانی هستید که به بازیگران تئاتر اعتماد میکنند و نقشهای اصلی را به آنها میسپرند؟
برای من بازیگر تئاتر یا سینما فرقی نمیکند. برایم مهم است که تست بدهند و به من ثابت شود توانایی ایفای آن نقش را دارند و گزینههای مناسبی هستند.
چقدر کرونا روی کار شما و فیلمنامه تاثیر گذاشته، بهخصوص اینکه سعی کردید در فضاهای خارجی بیشتر کار کنید تا داخلی؟
دو بار کار ما به دلیل کرونا متوقف شد و 9 نفر از دوستان مبتلا شدند و در طول یک ماه در روز دو بار لوکیشن عوض میکردیم و شرایط سختی بود. چون نبود برخی بازیگران و عوامل را باید جبران میکردیم.
با توجه به این شرایط پیشبینیتان از بازخورد مخاطب چیست؟ آیا در چنین شرایط سختی میتواند به شوخیهای سریال شما بخندد؟
ما تلاش میکنیم کاری بسازیم که مخاطبان سریال را دوست داشته باشند. اصلا اگر قرار باشد مخاطب کار را نپسندد که این همه به خودمان زحمت نمیدهیم. اما به هر حال امیدوارم
دوست داشته باشند.
او عدم ریسکپذیری کارگردانها را در این امر موثر میداند و معتقد است: «خیلی از فیلمسازها این ریسک را نمیکنند که با بازیگری که نمیشناسند، همکاری کنند. چه برسد به این که نقش اصلی کارشان را به او بسپارند. ترجیح میدهند با بازیگرانی که میشناسند همکاری کنند. اما آقای بذرافشان در این سریال به من لطف داشت و اعتماد کرد. همچنین تهیهکننده هم حمایت کرد و من نقش امید را بازی کردم. این مجموعه کمدی موقعیت است. امید، آدمی است که در زندگیاش کارهای مختلفی را تجربه کرده و به نتیجه نرسیده، ولی مدام برای زندگیاش تلاش کرده و با بد شانسی روبهرو شده که حالا هم به خاطر یک هدف وارد زندان شده است».
صدیقمهر از تاثیر دوستی و همکاری چند ساله با برخی از بازیگران این مجموعه از جمله محمد نادری میگوید: «آشنایی و رفاقتی که با هم داریم و همچنین شناختی که از بازی یکدیگر داریم، در کار خیلی به من کمک میکند. آقای بذرافشان هم به عنوان کارگردان خیلی من را راهنمایی کرد. من هم تلاش میکنم با فیلمنامه و قصه خوبی که داریم، خروجی خوبی داشته باشد و مخاطبان دوست داشته باشند».
نام یکی از آنها عبدا... و دیگری ابراهیم و آخری که لهجه بیشتری دارد تامی عبدالکریم نام دارد. هر سه دانشجو هستند. تامی، دانشجوی معدن دانشگاه شهید بهشتی است. ابراهیم یا به قول خودش ابی، دانشجوی باستانشناسی همان دانشگاه است و عبدا... هم دانشجوی کارشناسی ارشد نفت و گاز از دانشگاه امیرکبیر است.
ابراهیم: ما در دانشگاه با هم آشنا شدیم و من و تامی بازیگری کردیم. اما عبدا... برای بار اول است که بازی میکند. من با رامبد جوان کار کردهام اما اسم سریال یادم نیست. چند ماه پیش هم برای یک فیلم دزفول رفتیم که خیلی خوش گذشت.
تامی: من در سریال پژمان جمشیدی به کارگردانی سروش صحت بازی کردم. در سریال «ملکه گدایان» که فرزاد فرزین بازی کرده هم بودم. بقیه کارها را حضور ذهن ندارم. من در کشور خودم تئاتر بازی کردهام که از شبکه نیجریه پخش شد.
عبدا...: ولی من اینجا شروع کردم و بازیگر نبودم. اما در ایران با برندهای خوبی مدلینگ کار میکنم. اما دوست دارم به کشور خودم بروم و بازیگری را ادامه بدهم.
ابراهیم: ما ایرانیها را دوست داریم و دوستان زیادی هم در ایران داریم که بچههای خوبی هستند. خیلی با ما عکس میگیرند. اگر کمتر عکس بگیرند بیشتر دوست داریم. من غذاهای ایرانی را هم دوست دارم. بهترین غذای ایرانی قورمه سبزی است. من عاشقشم.
تامی: از وقتی آمدیم ایران از همان فرودگاه تا خانه همه با ما عکس گرفتند.
عبدا...: من امروز مجبور شدم قورمه سبزی بخورم. اصلا دوست ندارم. از بین غذاهای ایرانی مرغ را دوست دارم.
در پایان و موقع رفتن من از لوکیشن، ابراهیم جلو میآید و میگوید: خانم من میخواهم درباره باستانشناسی چیزی بگویم. من تصمیم گرفتهام برای کارشناسی ارشد همین رشته را بخوانم. چون خیلی علاقه دارم. البته نمیدانم در ایران خواهم ماند یا اینکه برمیگردم. اما فقط خواستم بگویم خیلی رشته خوبی است و من دوستش دارم.
به جامجم میگوید.
شما در این سریال چه نقشی را بازی میکنید و اینکه کمی از ویژگیهای آن برایمان میگویید؟
من نقش افشین خلیق را بازی میکنم که پلیس مخفی است و در این پژوهشکده زندان خودش را قاطی زندانیها کرده و به خاطر ماموریتی که دارد، مدتی را آنجا سپری میکند. آدم باهوشی است و اصلا یک پلیس تیپیکال نیست.
فکر میکنم تا به حال تجربه بازی در چنین نقشی را نداشتهاید؟
من سریال کمدی بازی کردم مثل «دوپینگ» که نوروز سال گذشته پخش شد. اما این فیلمنامه را که خواندم، به نظرم بانمک و شیرین و جذاب بود و دوست داشتم. از طرفی آقای بذرافشان هم از دوستان من است و سالهاست کارهای ایشان را هم دیدهام و دوست داشتم و به نظرم کارگردانی حرفهای است و برایم دقت نظری که در کار دارد خیلی با ارزش و مهم است؛ بنابراین فیلمنامه و کارگردانی خوب من را ترغیب به بازی در این مجموعه کرد.
با توجه به فضای کمدی که این قصه دارد و شرایط سخت کاری، شما با وجود کرونا فکر میکنید این مجموعه بتواند مورد توجه مردم قرار بگیرد؟
به هر حال به دلیل مشکلات و مسائلی که مردم دارند، مردم تحت فشار هستند و حال خوشی ندارند. طبیعی است یک سریال خوب و شیرین میتواند برای لحظاتی حالشان را بهتر کند. به همان نسبت هم کار برای سازندگان آثار طنز سختتر شده است. چون خنداندن مخاطب با مشکلاتی که دارد، کار سختی است. البته نمیتوانم بازخورد مخاطب را پیشبینی کنم چون خیلی غیرمنتظره است. اما امیدوارم با تلاشی که همه اعضای این تیم میکنند، بتوانیم لحظات خوشی را برای مردم رقم بزنیم.
وی در ادامه درباره فضای کمدی این سریال و همکاری با بذرافشان هم توضیح میدهد: این مجموعه نخستین همکاری من با آقای بذرافشان است و خیلی هم خوشحالم که با نوع نگاه و سبک ایشان هم آشنا شدم. به هر حال هر کدام از کارگردانها هم شیوه و سبک و نگاه خودشان را دارند. بنابراین من به عنوان بازیگر ابتدا باید خودم را با نگاه کارگردان همسو کنم. در این کار و خاصه درباره این نقش قرار نیست خیلی کمدی بازی کنم. اتفاقا جدیت این نقش یکی از ویژگیهای آن است و طبق صحبتهایی که با کارگردان داشتیم به این نتیجه رسیدیم، شیرینیای را که اغلب در کاراکترهای طنزم داشتم در این نقش کنار بگذارم و کاملا جدی بازی کنم. به نوعی برای خودم هم تجربه شیرینی است. چون در تئاتر تجربه بازی در چنین نقشی را داشتم. اما در حوزه تصویر اولین بار است.
نادری درباره پیشبینیاش از استقبال مخاطب و اینکه چقدر میتواند این سریال لحظات مفرحی را برای آنها رقم بزند هم عنوان میکند: همه در تلاشند اتفاق خوبی رقم بخورد. اما خروجی کار صرفا به تلاش ما بستگی ندارد و عوامل دیگری هم در این امر تاثیرگذارند. اما در هر شرایطی خنداندن مردم ایران کار بسیار سختی است. با این حال تلاشمان را میکنیم که سریال مفرحی به مخاطبان ارائه کنیم.
او که آخرین سریالش «دنگ و فنگ روزگار» بود، از فعالیتهای تیم والیبال هنرمندان میگوید و اینکه برخلاف نظر عدهای آخرین چیزی که درباره تهیهکنندگی تعریف میشود، پول است. «تهیهکنندگی ابعاد دیگری دارد. از جمله مدیریت یک سریال که خیلی کار مهمی است. آن هم یک سریال عظیم که معمولا دو سه سال طول میکشد. مدیریت نیاز به تجربیات بسیاری دارد که خوشبختانه ما تجربه بیست و چند ساله داریم.»
کاشانی اذعان دارد همه گروه در تلاشند در این شرایط لبخند را روی لب مخاطبان بیاورند و مردم سریال را دوست داشته باشند و از دیدنش لذت ببرند. «همه در تلاشند برای یک کار مفرح و شاد. این مجموعه کاراکترهای متعددی دارد که داستانشان در یک فضای فانتزی جذاب روایت میشود. البته این فضای فانتزی فضای دور از واقعیت نیست. فضای واقعی زندگی مردم جامعهمان است که با اندکی چاشنی طنز به تصویر کشیده میشود. بنابراین پیشبینی من این است که مردم سریال را دوست خواهند داشت. چون ما در دوران جنگ و شرایط سختی که داشت هم آثار طنز و کمدی داشتیم و مورد توجه هم قرار میگرفت. اوایل شروع کرونا که همه در خانههایمان خودمان را قرنطینه کردیم، به نظرم ما دورانگذاری را طی کردیم و همه پذیرفتیم شاید جهان از این به بعد به سمتی حرکت میکند که هر لحظه باید منتظر یک اتفاق غیرمنتظره باشیم. بنابراین باید یاد بگیریم اگر شرایط اینگونه است خودمان را با آن وفق بدهیم. بنابراین این هم بخشی از زندگی است و باید یاد بگیریم با سختیها کنار بیاییم.»
این تهیهکننده باسابقه درباره فیلمنامه کامل سریال و گلهمندی اغلب بازیگرانی که با فیلمنامههای نصفه و نیمه کار میکنند معتقد است: «روال کار ما معمولا اینگونه است که تا فیلمنامه کامل نشود، تصویربرداری را شروع نمیکنیم و اینکه کار را میسازیم و سر صبر تدوین میکنیم و بعد تحویل تلویزیون میدهیم. به همین دلیل زمان تصویربرداری با پخش تداخل پیدا نمیکند. چون کارهایی که به این شکل ساخته میشوند، قطعا یک جایی به مشکل برمیخورند و ما نمیخواهیم این اتفاق برای سریالهای ما هم بیفتد.»
-
آقای گل همیشگی
-
خودكشی قبلاز دستگیری
-
راستیآزمایی وعده کاهش نرخ تورم
-
ماجرای جویندگان گـنـج
-
ارزش علیه ارزش
-
مناظره دوم، نه چندان داغ
-
کیش زودهنگام ترامپ به بایدن
-
جای خالی توجه به ناباروری در رقابتهای انتخاباتی
-
وعدهها ریزگردها را از بین نبرد
-
در مسجدالاقصی نماز خواهیم خواند
-
مظلومیت حوزه اجتماعی در مناظره
-
خدمت به شهروندان بدون اغماض
-
رشد جامعه از مسیر رای میگذرد