چرا محمدعلی کشاورز کارنامهای دستنیافتنی دارد؟
نقشهبردار درجه یک نقشها
محمدعلی کشاورز که امروز 90 ساله میشود، کارنامهای پربار، غبطهبرانگیز و دستنیافتنی دارد. اگر اندکی تردید دارید و آثارش را با فیلم و سریالهای بازیگران بزرگ دیگر ایران به ویژه چهار هنرمند بیجانشین همنسلش «عزتا... انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی و داود رشیدی» مقایسه میکنید، با خواندن این متن خیالتان راحت خواهد شد و هرگونه شک و شبهه را کنار میگذارید. چه خوشبختیم ما که کشاورز رشتههای نقشهبرداری (که در آن فارغالتحصیل شده بود) و پزشکی (که در دانشکده آن پذیرفته شده بود) را کنار گذاشت و بازیگری را انتخاب کرد.
نفسکِش!
اگر کارنامه پربار کشاورز در تئاتر را کنار بگذاریم، او از همان نخستین گام سینماییاش بدون ادعا و حاشیه، در بازیگری حریف طلبید و سرآخر و حالا که 90 سالگی را نفس میکشد، هم نفسکشی و حریفی برایش پیدا نشد. بلاتشبیه شخصیت محترم و دوستداشتنی کشاورز، این عرضاندام ناخواسته در بازیگری، کمی آدم را یاد درگیری شعبان استخونی با لاتهای داخل میخانه در «هزاردستان» و قلدریهای محمدابراهیم در «مادر» میاندازد.
گرچه شاید کشاورز همچون عزت ا... انتظامی و علی نصیریان که چند نقش اصلی درست و حسابی و ماندگار در کارنامه دارند- مثل نقش مشحسن در گاو و نقش آقایهالو- نقش یکی در این حد و اندازهها در سینما بازی نکرده باشد، اما بیش از آن چهار ستاره همنسل و همدورهاش و حتما دیگر بازیگران تاریخ سینمای ایران، در فیلمهای کارگردانهای بزرگ و تاثیرگذار و درجه یک بازی کرده است و از این نظر، هیچ بازیگری احتمالا برای همیشه به گرد پای او هم نخواهد رسید؛ میگویید نه؟ ببینیم و بشماریم.
کشاورز، فعالیت سینماییاش را با بازی در فیلمی از فرخ غفاری یکی از تاثیرگذارترین چهرههای تاریخ سینمای ایران به نام «شب قوزی» شروع کرد.
همکاری کشاورز با ابراهیم گلستان در «خشت و آینه» - که او هم از چهرههای بنام سینماست و دو فیلم داستانی بیشتر ندارد و عمده فعالیتش در زمینه سینمای مستند بود- باز هم در ابتدای سالهای بازیگری در سینما، نه تنها جای پای او را در بازیگری تثبیت کرد، بلکه همان سرچراغی، بهدلیل همکاری با غفاری و گلستان بار اعتباری خود را بست، چون بعد از آن، خیلی از بازیگران، بخت و امکان بازی در فیلمهای این دو فیلمساز نخبه و گزیدهکار را نیافتند.
کشاورز بعد از گلستان هم با یک کارگردان بزرگ دیگر همکاری کرد، داریوش مهرجویی در «آقایهالو». گرچه در این فیلم، همه چیز در خدمت درخشش علی نصیریان در نقش اصلی بود، اما کشاورز و انتظامی هم، در نقشهایی مکمل خوش میدرخشند.
دو همکاری بعدی کشاورز هم با دو کارگردان بنام دیگر است؛ اول بازی در نقش رئیس پاسگاه در «صادق کرده» به کارگردانی ناصر تقوایی و دومی هم بازی در نقش آقای مدیر در «رگبار» ساخته بهرام بیضایی. گرچه این دو فیلم به ترتیب روی کاکل سعید راد و پرویز فنی زاده میچرخد، اما کشاورز هم بهخوبی گلیم خود را از آب بیرون میکشد.
اما کارگردان چهره و ماندگاری که کشاورز، بیش از بقیه با او همکاری کرد، علی حاتمی است. تجربه درخشان همکاری این دو در سریال هزاردستان، باعث ادامه رفاقت در سینما شد و کشاورز در کمال الملک، جعفرخان از فرنگ برگشته، مادر و دلشدگان بازی کرد. حتما درخشانترین حضور کشاورز در همکاریهای سینماییاش با حاتمی مربوط به بازی مقتدرانهاش در فیلم مادر و در نقش محمدابراهیم است. نقشی که البته بخشی از اهمیت و شکوه آن به صداپیشگی منوچهر اسماعیلی برمیگردد.
انگار این همه همکاری حسرت برانگیز برای کارنامه درجه یک کشاورز کافی نبود که او در همکاری با عباس کیارستمی در «زیر درختان زیتون»، تیر خلاص را برای جاودانگی آثارش زد. اگراز فیلم خاص و نامتعارف شیرین صرفنظر کنیم و بازی ژولیت بینوش در کپی برابر اصل را هم یک همکاری خارجی محسوب کنیم، هیچ بازیگر بزرگ و چهرهای، بخت حضور در آثار کیارستمی را نیافت و طبیعتا پیدا هم نخواهد کرد، چون اساسا راه سینمای این کارگردان از سینمای بدنه و متعارف جدا بود و اعتقادی به استفاده از بازیگران چهره و سرشناس نداشت و کارش با نابازیگران یا به عبارت دیگر، بازیگران ناشناخته پیش میرفت. برای همین خبر حضور کشاورز در فیلمی از کیارستمی در زمان خودش، خیلی سروصدا به پا کرد و باعث تعجب اهالی و علاقهمندان سینما شد. کشاورز به قدری خوب و باورپذیر و هم اندازه نابازیگران ظاهر میشود که بازیاش به یکی از نقاط قوت فیلم تبدیل میشود. فیلم اصلا با او شروع میشود که رو به دوربین میگوید: «من محمدعلی کشاورز هستم، بازیگر، که در این فیلم نقش کارگردان رو بازی میکنم. »
به جز اینها، کشاورز همکاری با کارگردانهای شناخته شدهای چون ایرج قادری، رخشان بنی اعتماد، محسن مخملباف، مسعود جعفری جوزانی، رسول ملاقلیپور، سیدضیاءالدین دری و بهروز افخمی را هم در کارنامه دارد.
بدهی جشنواره فجر
گرچه جشنواره فیلم فجر دو سال قبل، با اهدای سیمرغ بلورین به علی نصیریان، دینش را درباره این بازیگر بزرگ ادا کرد، اما احتمالا بدهیاش به محمدعلی کشاورز برای همیشه پابرجا خواهد ماند، چرا که این بازیگر هیچ گاه برای بازیهای خوبش طی این سالها برنده سیمرغ بلورین نشد. جشنواره فیلم فجر تنها در سی و سومین دوره، بزرگداشتی برای کشاورز گرفت. کشاورز البته برای بازی درخشانش در فیلم مادر، بخت دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را داشت و نامزد دریافت آن بود، اما درنهایت این اکبر عبدی، همبازیاش در مادر بود که این جایزه را به خانه برد.
از شعبون تا اسدا... خان
بهجز بازیهای خوب و ماندگار کشاورز در تئاتر و سینما، این بازیگر چند حضور خوب و نقش بهیادماندنی تلویزیونی هم دارد.
تماشاگران خیلی قدیمی، بازی او را در سریال آتش بدون دود اثر نادر ابراهیمی به یاد دارند. همچنین همکاریاش با ناصر تقوایی در صادق کرده منجر به حضورش در سریال دایی جان ناپلئون با نقش دایی جان سرهنگ شد.
بازی در نقش خوابگزار اعظم در افسانه سلطان و شبان (داریوش فرهنگ)، خواجه قشیری در سربداران (محمدعلی نجفی)، قاضی در گرگها (داوود میرباقری) و. .. برخی دیگر از آثار ماندگار کشاورز در تلویزیون است.
اما قطعا مشهورترین نقشهای تلویزیونیاش، شعبان استخونی در هزاردستان و اسدا... در پدرسالار هستند.
چای خوری با آنتونی کوئین
اسب سواری با ماکس فون سیدو
سالها قبل از این که شاهد حضور پررنگتر بازیگران ایرانی در فیلمهای خارجی باشیم، محمدعلی کشاورز، برای خودش یک لژیونر بود و به عنوان یکی از نمایندههای سینمای ایران در فیلمهای خارجی بازی میکرد. البته او بهطرز جالبی تنها در ایران، لژیونر بود و در فیلمهایی حضور مییافت که خارجیها در قالب تولیدات مشترک در ایران میساختند. البته نقشهای کشاورز در دو فیلم خارجی که در آنها حضور داشت، ویژه و برجسته نبود، اما به هرحال همبازی شدن با بازیگران بزرگی چون آنتونی کوئین و ماکس فون سیدو، دستاورد کمی نیست و در این زمینه هم دیگر بازیگران ایرانی، امکان این تجربه هیجانانگیز را ندارند.
کشاورز در فیلم ایتالیایی صحرای تاتارها به کارگردانی والریو زورلینی که -انبوهی بازیگر سرشناس وقت سینمای جهان در آن بازی میکردند- از ماکس فون سیدو و ژاک پرن تا ویتوریو گاسمن و جولیانو جما، نقش کم اهمیت یک گماشته را بازی میکرد؛ نقشی که شاید در شان کشاورز و کارنامه پربار تئاتری و سینماییاش نبود و بیشتر میتوان به عنوان یک یادگاری جالب سینمایی به آن نگاه کرد. اسم کشاورز حتی در عنوانبندی پایانی فیلم هم نیامده است. نقشی که کشاورز در سکانسهای اولیه فیلم بازی میکند، در کتاب بیابان تاتارها نوشته دینو بوتزاتی و ترجمه سروش حبیبی وجود ندارد و شاید تهیهکنندگی بهمن فرمان آرا نقشی در ایجاد آن در قصه و بازی کشاورز داشت. به هرحال کشاورز در صحنههای کوتاهی به عنوان گماشته سروان اورتیس (ماکس فون سیدو) حاضر میشود و بعد از کمی سوارکاری و همراهی با او، لیوان آبی دست او و دروگو (ژاک پرن) میدهد و تکه ریگی را هم از سم اسب دروگو درمی آورد! ظاهرا کشاورز مشکلاتی هم با اسبی که سوار آن بود، داشت، در صحنه پس گرفتن لیوان از دروگو و قراردادن آن در خورجین، میتوان به این دشواری پی برد. نکته جالب و قابل اشاره، نزدیکی تاریخ تولدهای کشاورز و ماکس فون سیدوست، کشاورز متولد 26 فروردین است و فون سیدو هم متولد 10 آوریل (22 فروردین). ضمن اینکه فون سیدو، چندی قبل و در هشتم مارس 2020 در 90 سالگی از دنیا رفت، درحالیکه استاد کشاورز ما امروز به 90 سالگی قدم گذاشته است، عمرش دراز باد! حضور کشاورز اما در فیلم کاروانها ساخته جیمز فارگو، پررنگتر بود و در نقش شکور، بازی مقتدرانهای داشت. هرچند فیلم کاروانها ارزش و اعتبار هنری نداشت و به نسبت صحرای تاتارها، اهمیت بسیار اندکی داشت. کشاورز هفتمین بازیگری است که اسمش در عنوانبندی اول فیلم میآید. او چند سکانس خوب و درست و حسابی هم با آنتونی کوئین در نقش ذوالفقار دارد و همبازی شدن این دو، بهویژه برای ما ایرانیهای علاقهمند به سینما دوست داشتنی و خاطره انگیز است. چای خوردن این دو بازیگر برجسته یکی از صحنههای ویژه و قابل اشاره است.
اگر کارنامه پربار کشاورز در تئاتر را کنار بگذاریم، او از همان نخستین گام سینماییاش بدون ادعا و حاشیه، در بازیگری حریف طلبید و سرآخر و حالا که 90 سالگی را نفس میکشد، هم نفسکشی و حریفی برایش پیدا نشد. بلاتشبیه شخصیت محترم و دوستداشتنی کشاورز، این عرضاندام ناخواسته در بازیگری، کمی آدم را یاد درگیری شعبان استخونی با لاتهای داخل میخانه در «هزاردستان» و قلدریهای محمدابراهیم در «مادر» میاندازد.
گرچه شاید کشاورز همچون عزت ا... انتظامی و علی نصیریان که چند نقش اصلی درست و حسابی و ماندگار در کارنامه دارند- مثل نقش مشحسن در گاو و نقش آقایهالو- نقش یکی در این حد و اندازهها در سینما بازی نکرده باشد، اما بیش از آن چهار ستاره همنسل و همدورهاش و حتما دیگر بازیگران تاریخ سینمای ایران، در فیلمهای کارگردانهای بزرگ و تاثیرگذار و درجه یک بازی کرده است و از این نظر، هیچ بازیگری احتمالا برای همیشه به گرد پای او هم نخواهد رسید؛ میگویید نه؟ ببینیم و بشماریم.
کشاورز، فعالیت سینماییاش را با بازی در فیلمی از فرخ غفاری یکی از تاثیرگذارترین چهرههای تاریخ سینمای ایران به نام «شب قوزی» شروع کرد.
همکاری کشاورز با ابراهیم گلستان در «خشت و آینه» - که او هم از چهرههای بنام سینماست و دو فیلم داستانی بیشتر ندارد و عمده فعالیتش در زمینه سینمای مستند بود- باز هم در ابتدای سالهای بازیگری در سینما، نه تنها جای پای او را در بازیگری تثبیت کرد، بلکه همان سرچراغی، بهدلیل همکاری با غفاری و گلستان بار اعتباری خود را بست، چون بعد از آن، خیلی از بازیگران، بخت و امکان بازی در فیلمهای این دو فیلمساز نخبه و گزیدهکار را نیافتند.
کشاورز بعد از گلستان هم با یک کارگردان بزرگ دیگر همکاری کرد، داریوش مهرجویی در «آقایهالو». گرچه در این فیلم، همه چیز در خدمت درخشش علی نصیریان در نقش اصلی بود، اما کشاورز و انتظامی هم، در نقشهایی مکمل خوش میدرخشند.
دو همکاری بعدی کشاورز هم با دو کارگردان بنام دیگر است؛ اول بازی در نقش رئیس پاسگاه در «صادق کرده» به کارگردانی ناصر تقوایی و دومی هم بازی در نقش آقای مدیر در «رگبار» ساخته بهرام بیضایی. گرچه این دو فیلم به ترتیب روی کاکل سعید راد و پرویز فنی زاده میچرخد، اما کشاورز هم بهخوبی گلیم خود را از آب بیرون میکشد.
اما کارگردان چهره و ماندگاری که کشاورز، بیش از بقیه با او همکاری کرد، علی حاتمی است. تجربه درخشان همکاری این دو در سریال هزاردستان، باعث ادامه رفاقت در سینما شد و کشاورز در کمال الملک، جعفرخان از فرنگ برگشته، مادر و دلشدگان بازی کرد. حتما درخشانترین حضور کشاورز در همکاریهای سینماییاش با حاتمی مربوط به بازی مقتدرانهاش در فیلم مادر و در نقش محمدابراهیم است. نقشی که البته بخشی از اهمیت و شکوه آن به صداپیشگی منوچهر اسماعیلی برمیگردد.
انگار این همه همکاری حسرت برانگیز برای کارنامه درجه یک کشاورز کافی نبود که او در همکاری با عباس کیارستمی در «زیر درختان زیتون»، تیر خلاص را برای جاودانگی آثارش زد. اگراز فیلم خاص و نامتعارف شیرین صرفنظر کنیم و بازی ژولیت بینوش در کپی برابر اصل را هم یک همکاری خارجی محسوب کنیم، هیچ بازیگر بزرگ و چهرهای، بخت حضور در آثار کیارستمی را نیافت و طبیعتا پیدا هم نخواهد کرد، چون اساسا راه سینمای این کارگردان از سینمای بدنه و متعارف جدا بود و اعتقادی به استفاده از بازیگران چهره و سرشناس نداشت و کارش با نابازیگران یا به عبارت دیگر، بازیگران ناشناخته پیش میرفت. برای همین خبر حضور کشاورز در فیلمی از کیارستمی در زمان خودش، خیلی سروصدا به پا کرد و باعث تعجب اهالی و علاقهمندان سینما شد. کشاورز به قدری خوب و باورپذیر و هم اندازه نابازیگران ظاهر میشود که بازیاش به یکی از نقاط قوت فیلم تبدیل میشود. فیلم اصلا با او شروع میشود که رو به دوربین میگوید: «من محمدعلی کشاورز هستم، بازیگر، که در این فیلم نقش کارگردان رو بازی میکنم. »
به جز اینها، کشاورز همکاری با کارگردانهای شناخته شدهای چون ایرج قادری، رخشان بنی اعتماد، محسن مخملباف، مسعود جعفری جوزانی، رسول ملاقلیپور، سیدضیاءالدین دری و بهروز افخمی را هم در کارنامه دارد.
بدهی جشنواره فجر
گرچه جشنواره فیلم فجر دو سال قبل، با اهدای سیمرغ بلورین به علی نصیریان، دینش را درباره این بازیگر بزرگ ادا کرد، اما احتمالا بدهیاش به محمدعلی کشاورز برای همیشه پابرجا خواهد ماند، چرا که این بازیگر هیچ گاه برای بازیهای خوبش طی این سالها برنده سیمرغ بلورین نشد. جشنواره فیلم فجر تنها در سی و سومین دوره، بزرگداشتی برای کشاورز گرفت. کشاورز البته برای بازی درخشانش در فیلم مادر، بخت دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را داشت و نامزد دریافت آن بود، اما درنهایت این اکبر عبدی، همبازیاش در مادر بود که این جایزه را به خانه برد.
از شعبون تا اسدا... خان
بهجز بازیهای خوب و ماندگار کشاورز در تئاتر و سینما، این بازیگر چند حضور خوب و نقش بهیادماندنی تلویزیونی هم دارد.
تماشاگران خیلی قدیمی، بازی او را در سریال آتش بدون دود اثر نادر ابراهیمی به یاد دارند. همچنین همکاریاش با ناصر تقوایی در صادق کرده منجر به حضورش در سریال دایی جان ناپلئون با نقش دایی جان سرهنگ شد.
بازی در نقش خوابگزار اعظم در افسانه سلطان و شبان (داریوش فرهنگ)، خواجه قشیری در سربداران (محمدعلی نجفی)، قاضی در گرگها (داوود میرباقری) و. .. برخی دیگر از آثار ماندگار کشاورز در تلویزیون است.
اما قطعا مشهورترین نقشهای تلویزیونیاش، شعبان استخونی در هزاردستان و اسدا... در پدرسالار هستند.
چای خوری با آنتونی کوئین
اسب سواری با ماکس فون سیدو
سالها قبل از این که شاهد حضور پررنگتر بازیگران ایرانی در فیلمهای خارجی باشیم، محمدعلی کشاورز، برای خودش یک لژیونر بود و به عنوان یکی از نمایندههای سینمای ایران در فیلمهای خارجی بازی میکرد. البته او بهطرز جالبی تنها در ایران، لژیونر بود و در فیلمهایی حضور مییافت که خارجیها در قالب تولیدات مشترک در ایران میساختند. البته نقشهای کشاورز در دو فیلم خارجی که در آنها حضور داشت، ویژه و برجسته نبود، اما به هرحال همبازی شدن با بازیگران بزرگی چون آنتونی کوئین و ماکس فون سیدو، دستاورد کمی نیست و در این زمینه هم دیگر بازیگران ایرانی، امکان این تجربه هیجانانگیز را ندارند.
کشاورز در فیلم ایتالیایی صحرای تاتارها به کارگردانی والریو زورلینی که -انبوهی بازیگر سرشناس وقت سینمای جهان در آن بازی میکردند- از ماکس فون سیدو و ژاک پرن تا ویتوریو گاسمن و جولیانو جما، نقش کم اهمیت یک گماشته را بازی میکرد؛ نقشی که شاید در شان کشاورز و کارنامه پربار تئاتری و سینماییاش نبود و بیشتر میتوان به عنوان یک یادگاری جالب سینمایی به آن نگاه کرد. اسم کشاورز حتی در عنوانبندی پایانی فیلم هم نیامده است. نقشی که کشاورز در سکانسهای اولیه فیلم بازی میکند، در کتاب بیابان تاتارها نوشته دینو بوتزاتی و ترجمه سروش حبیبی وجود ندارد و شاید تهیهکنندگی بهمن فرمان آرا نقشی در ایجاد آن در قصه و بازی کشاورز داشت. به هرحال کشاورز در صحنههای کوتاهی به عنوان گماشته سروان اورتیس (ماکس فون سیدو) حاضر میشود و بعد از کمی سوارکاری و همراهی با او، لیوان آبی دست او و دروگو (ژاک پرن) میدهد و تکه ریگی را هم از سم اسب دروگو درمی آورد! ظاهرا کشاورز مشکلاتی هم با اسبی که سوار آن بود، داشت، در صحنه پس گرفتن لیوان از دروگو و قراردادن آن در خورجین، میتوان به این دشواری پی برد. نکته جالب و قابل اشاره، نزدیکی تاریخ تولدهای کشاورز و ماکس فون سیدوست، کشاورز متولد 26 فروردین است و فون سیدو هم متولد 10 آوریل (22 فروردین). ضمن اینکه فون سیدو، چندی قبل و در هشتم مارس 2020 در 90 سالگی از دنیا رفت، درحالیکه استاد کشاورز ما امروز به 90 سالگی قدم گذاشته است، عمرش دراز باد! حضور کشاورز اما در فیلم کاروانها ساخته جیمز فارگو، پررنگتر بود و در نقش شکور، بازی مقتدرانهای داشت. هرچند فیلم کاروانها ارزش و اعتبار هنری نداشت و به نسبت صحرای تاتارها، اهمیت بسیار اندکی داشت. کشاورز هفتمین بازیگری است که اسمش در عنوانبندی اول فیلم میآید. او چند سکانس خوب و درست و حسابی هم با آنتونی کوئین در نقش ذوالفقار دارد و همبازی شدن این دو، بهویژه برای ما ایرانیهای علاقهمند به سینما دوست داشتنی و خاطره انگیز است. چای خوردن این دو بازیگر برجسته یکی از صحنههای ویژه و قابل اشاره است.