رمزگشایی از یک تمبر لهستانی
همه چیز ماحصل جنگ بود، آوارگی تعداد زیادی از لهستانیها حاصل از جنون هیتلر برای اثبات برتری نژادیاش بود و حالا و با گذشت حتی كمتر از صد سال همان لهستان شده است جایی برای جنون ترامپ. این بار اما موضوع ایران است، همان كشوری كه نزدیك 70 سال پیش با وجود همه مشكلات، آغوشش را برای شهروندان لهستانی گشود تا مرهمی باشد بر زخم آوارگان مهاجر جنگزده.
یکی از این نشانههای التیام ایران برای آوارگان لهستانی تصویر تمبری است که اداره پست لهستان منتشر کرده است و همین دیروز قدرتا... نوروزی شهردار اصفهان آن را با توضیحی در یک توییت منتشر کرد.
تمبر تصویر پسر کوچک لهستانی را در لباس دانشآموزی نشان میدهد که پشت سر او یک فرش اصفهان با عقابی در میان نقش بسته است. تمبر یادآور خاطرات تلخ و شیرینی است. تراژدی بزرگی در تاریخ لهستان و البته نحوه کمک ایران به نجات قربانیان. اما برای درک کل داستان -که امروزه انگار در لهستان فراموش شده است - باید به همان ابتدای جنگ جهانی دوم بازگشت.
تیفوس؛ سوغات لهستان
ماجرا برای لهستانیها از شهریور شوم 1318 آغاز شد؛ جایی كه ارتش روسیه در مركز لهستان به ارتش نازیها رسید و آتش جنگ شعلهور. در میانه این جنگ اما شهروندان لهستانی بازنده اصلی بودند، چرا كه اغلب آنها به اردوگاههای كار اجباری در روسیه و آلمان گسیل میشدند. تنها طی یكسال حدود 800 هزار لهستانی تبعید شدند و در میانه این سفرهای مرگبار كه هفتهها به طول میانجامید بسیاری از كودكان و سالمندان جان خود را از دست میدادند. رسیدن به روسیه رستگاری آنها نبود كه بسیاری از این اسرا حتی در كشور روسیه قتل عام شدند و بعدها گورهای دستهجمعی آنها كشف شد. ماجرا اما برای ایرانیان از شهریور دو سال بعد آغاز شد. جایی كه روسیه پذیرفت تعدادی از این مهاجران راهی ایران شوند كه این موضوع با توجه به بیطرفی ایران در جنگ جهانی كار سادهای نبود. ایران اما كار سخت را پذیرفت تا مامنی شود برای حدود 160 هزار مهاجر لهستانی، آوارگانی كه حدود 20 هزار نفر آنها كودك و از طریق بندرانزلی وارد ایران شده بودند. همزمان با ورود آوارگان، ایران با بحران كمبود خواربار روبهرو بوده و ورود آنها در تشدید این بحران بیتأثیر نبود. همچنین باتوجه به اینكه در بدو ورودشان به ایران از لحاظ بهداشت وضعیت مطلوبی نداشتند، عامل انتقال بسیاری از بیماریهای واگیردار از جمله تیفوس و تیفوئید در ایران شدند. مهاجران لهستانی تا پایان جنگ جهانی در ایران ماندند و پس از آن به تدریج از بندر انزلی، تهران، اصفهان و مشهد عازم اهواز شدند و به كشور خود بازگشتند.
مبهوت مهماننوازی ایرانیان
در آن زمان ایران خود با قحطی و كمبود مواد غذایی، نابهسامانی سیاسی و اقتصادی بر اثر اشغال كشور و... مواجه بود. با این وجود ایرانیان بهرغم مشكلاتی كه داشتند از مهماننوازی دریغ نكردند. وزیر مختار لهستان، كارل بادر در نامهای به استاندار خراسان از این رفتار ایرانیان چنین یاد میكند: «نیات خیرخواهانه جنابعالی نسبت به هممیهنان من، مهاجران لهستانی، تأثیر عمیقی بر من بخشیدهاست. طبق گزارشهایی كه به من رسیده، جنابعالی از روی كمال مرحمت یك دستگاه عمارت بزرگ را در اختیار اطفال یتیم لهستانی گذاردهاید كه در آنجا آنها نگهداری شوند. من از صمیم قلب از مراحم خیرخواهانه و نوع پرستانه جنابعالی متشكرم و اطمینان میدهم لهستانیها برای همیشه كمال امتنان را از جنابعالی خواهند داشت.» نامه نمایندگان مهاجران لهستانی به دولتمردان ایرانی نیز حكایت از وجود چنین روحیهای دارد: «در این موقع كه پناهندگان لهستانی بعد از سه سال اقامت در خاك پاك كشور شما از این سرزمین عزیمت میكنند، اینجانبان از آن جناب تمنا داریم كه بهترین تشكرات صمیمانه ما را در مقابل مهماننوازی و پذیرایی دوستانه كه از طرف آن جناب و كلیه اولیای امور ایرانی و عامه مردم به عمل آمده، قبول فرمایند. این حسن مهماننوازی و پذیرایی و همچنین تمام اقدامات و توجهاتی كه از طرف اولیای كشوری و لشكری ایران به عمل آمده هیچگاه از خاطره ملت لهستان پاك نخواهد شد. تمام ماها كه در وطن شما زندگانی كردهایم، بهترین یادبودها را از آن حفظ خواهیم كرد. ما نه تنها با قلبی مملو از امتنان ایران را ترك میكنیم، بلكه بهترین ادعیه صمیمانه خود را برای سعادت و ترقی كشور شما و ملت ایران نثار میكنیم.» در میان این آوارگان در همان سالها حدود 2600 كودك راهی شهر اصفهان شدند. ورود به شهر اصفهان پایان آلام و دردهای این كودكان بود. گروهی از این بچهها بلافاصله به بیمارستان انتقال یافتند و بقیه در باغ شاهزاده صارمالدوله اسكان یافتند. دختر بچههای بالای هفت سال در صومعه خواهران فرانسوی و پسر بچههای بالای هفت سال در كلیسای پدران لازاریست سوئیسی و گروهی از جوانترها در محل مسیونرهای پروتستان انگلیسی كه توسط پدر ایلیف و همسرش اداره میشد، اسكان یافتند. ابتدا این جدایی بسیار سخت بود، زیرا فكر میكردند هیچگاه نمیتوانند خواهر و برادرانشان را ببینند، اما به آنها قول داده شد هر یكشنبه میتوانند به دیدار یكدیگر بروند.
اصفهان؛ بهشت كودكان لهستانی
بعد از تجربه تلخ و دردناك شوروی، اصفهان چون بهشتی دور از رنج و اندوه، بچههای لهستانی را در امنیت خود پذیرا شد. آب و هوای خوب، گرمای آفتاب، باغهای زیبا و طبیعت سرسبز و فضای آرام شهر برای بازیابی سلامت بچهها مناسب بود. آنان رختخواب تمیز، غذای گرم و حتی انواع میوه و تنقلات برای خوردن داشتند. روزهای اول ورود به اصفهان از ترس گرسنه ماندن از غذاخوری نان اضافی بر میداشتند و زیر بالش خود مخفی میكردند، اما به مرور اطمینان یافتند برای فردا هم غذا هست. شرایط به قدری خوشایند این كودكان بود كه این اقامتگاهها را دیگر پناهگاه نمیدانستند، بلكه خانه مینامیدند. در تمام خانهها یك اتاق حكم درمانگاه و یك پرستار برای مراقبت از بچههای بیمار وجود داشت. همین است كه حالا قدرتا... نوروزی، شهردار اصفهان تصویری از تمبر اداره پست لهستان را در توییتی منتشر كرده و نوشته است: این تصویر تمبری است كه اداره پست لهستان برای یادبود اقامت لهستانیها در ایران طی جنگ جهانی دوم چاپ كرده و روی آن نوشته شده: اصفهان شهر كودكان لهستانی.
این تمبر یك كودك دانشآموز لهستانی را نشان میدهد كه در مدرسهای در اصفهان مشغول تحصیل است. تمبر در 10 ژوئن 2008 منتشر شده و به گواه رسانههای لهستانی این تمبر همچنان مورد استقبال مردم لهستان است.
تمبر تصویر پسر کوچک لهستانی را در لباس دانشآموزی نشان میدهد که پشت سر او یک فرش اصفهان با عقابی در میان نقش بسته است. تمبر یادآور خاطرات تلخ و شیرینی است. تراژدی بزرگی در تاریخ لهستان و البته نحوه کمک ایران به نجات قربانیان. اما برای درک کل داستان -که امروزه انگار در لهستان فراموش شده است - باید به همان ابتدای جنگ جهانی دوم بازگشت.
تیفوس؛ سوغات لهستان
ماجرا برای لهستانیها از شهریور شوم 1318 آغاز شد؛ جایی كه ارتش روسیه در مركز لهستان به ارتش نازیها رسید و آتش جنگ شعلهور. در میانه این جنگ اما شهروندان لهستانی بازنده اصلی بودند، چرا كه اغلب آنها به اردوگاههای كار اجباری در روسیه و آلمان گسیل میشدند. تنها طی یكسال حدود 800 هزار لهستانی تبعید شدند و در میانه این سفرهای مرگبار كه هفتهها به طول میانجامید بسیاری از كودكان و سالمندان جان خود را از دست میدادند. رسیدن به روسیه رستگاری آنها نبود كه بسیاری از این اسرا حتی در كشور روسیه قتل عام شدند و بعدها گورهای دستهجمعی آنها كشف شد. ماجرا اما برای ایرانیان از شهریور دو سال بعد آغاز شد. جایی كه روسیه پذیرفت تعدادی از این مهاجران راهی ایران شوند كه این موضوع با توجه به بیطرفی ایران در جنگ جهانی كار سادهای نبود. ایران اما كار سخت را پذیرفت تا مامنی شود برای حدود 160 هزار مهاجر لهستانی، آوارگانی كه حدود 20 هزار نفر آنها كودك و از طریق بندرانزلی وارد ایران شده بودند. همزمان با ورود آوارگان، ایران با بحران كمبود خواربار روبهرو بوده و ورود آنها در تشدید این بحران بیتأثیر نبود. همچنین باتوجه به اینكه در بدو ورودشان به ایران از لحاظ بهداشت وضعیت مطلوبی نداشتند، عامل انتقال بسیاری از بیماریهای واگیردار از جمله تیفوس و تیفوئید در ایران شدند. مهاجران لهستانی تا پایان جنگ جهانی در ایران ماندند و پس از آن به تدریج از بندر انزلی، تهران، اصفهان و مشهد عازم اهواز شدند و به كشور خود بازگشتند.
مبهوت مهماننوازی ایرانیان
در آن زمان ایران خود با قحطی و كمبود مواد غذایی، نابهسامانی سیاسی و اقتصادی بر اثر اشغال كشور و... مواجه بود. با این وجود ایرانیان بهرغم مشكلاتی كه داشتند از مهماننوازی دریغ نكردند. وزیر مختار لهستان، كارل بادر در نامهای به استاندار خراسان از این رفتار ایرانیان چنین یاد میكند: «نیات خیرخواهانه جنابعالی نسبت به هممیهنان من، مهاجران لهستانی، تأثیر عمیقی بر من بخشیدهاست. طبق گزارشهایی كه به من رسیده، جنابعالی از روی كمال مرحمت یك دستگاه عمارت بزرگ را در اختیار اطفال یتیم لهستانی گذاردهاید كه در آنجا آنها نگهداری شوند. من از صمیم قلب از مراحم خیرخواهانه و نوع پرستانه جنابعالی متشكرم و اطمینان میدهم لهستانیها برای همیشه كمال امتنان را از جنابعالی خواهند داشت.» نامه نمایندگان مهاجران لهستانی به دولتمردان ایرانی نیز حكایت از وجود چنین روحیهای دارد: «در این موقع كه پناهندگان لهستانی بعد از سه سال اقامت در خاك پاك كشور شما از این سرزمین عزیمت میكنند، اینجانبان از آن جناب تمنا داریم كه بهترین تشكرات صمیمانه ما را در مقابل مهماننوازی و پذیرایی دوستانه كه از طرف آن جناب و كلیه اولیای امور ایرانی و عامه مردم به عمل آمده، قبول فرمایند. این حسن مهماننوازی و پذیرایی و همچنین تمام اقدامات و توجهاتی كه از طرف اولیای كشوری و لشكری ایران به عمل آمده هیچگاه از خاطره ملت لهستان پاك نخواهد شد. تمام ماها كه در وطن شما زندگانی كردهایم، بهترین یادبودها را از آن حفظ خواهیم كرد. ما نه تنها با قلبی مملو از امتنان ایران را ترك میكنیم، بلكه بهترین ادعیه صمیمانه خود را برای سعادت و ترقی كشور شما و ملت ایران نثار میكنیم.» در میان این آوارگان در همان سالها حدود 2600 كودك راهی شهر اصفهان شدند. ورود به شهر اصفهان پایان آلام و دردهای این كودكان بود. گروهی از این بچهها بلافاصله به بیمارستان انتقال یافتند و بقیه در باغ شاهزاده صارمالدوله اسكان یافتند. دختر بچههای بالای هفت سال در صومعه خواهران فرانسوی و پسر بچههای بالای هفت سال در كلیسای پدران لازاریست سوئیسی و گروهی از جوانترها در محل مسیونرهای پروتستان انگلیسی كه توسط پدر ایلیف و همسرش اداره میشد، اسكان یافتند. ابتدا این جدایی بسیار سخت بود، زیرا فكر میكردند هیچگاه نمیتوانند خواهر و برادرانشان را ببینند، اما به آنها قول داده شد هر یكشنبه میتوانند به دیدار یكدیگر بروند.
اصفهان؛ بهشت كودكان لهستانی
بعد از تجربه تلخ و دردناك شوروی، اصفهان چون بهشتی دور از رنج و اندوه، بچههای لهستانی را در امنیت خود پذیرا شد. آب و هوای خوب، گرمای آفتاب، باغهای زیبا و طبیعت سرسبز و فضای آرام شهر برای بازیابی سلامت بچهها مناسب بود. آنان رختخواب تمیز، غذای گرم و حتی انواع میوه و تنقلات برای خوردن داشتند. روزهای اول ورود به اصفهان از ترس گرسنه ماندن از غذاخوری نان اضافی بر میداشتند و زیر بالش خود مخفی میكردند، اما به مرور اطمینان یافتند برای فردا هم غذا هست. شرایط به قدری خوشایند این كودكان بود كه این اقامتگاهها را دیگر پناهگاه نمیدانستند، بلكه خانه مینامیدند. در تمام خانهها یك اتاق حكم درمانگاه و یك پرستار برای مراقبت از بچههای بیمار وجود داشت. همین است كه حالا قدرتا... نوروزی، شهردار اصفهان تصویری از تمبر اداره پست لهستان را در توییتی منتشر كرده و نوشته است: این تصویر تمبری است كه اداره پست لهستان برای یادبود اقامت لهستانیها در ایران طی جنگ جهانی دوم چاپ كرده و روی آن نوشته شده: اصفهان شهر كودكان لهستانی.
این تمبر یك كودك دانشآموز لهستانی را نشان میدهد كه در مدرسهای در اصفهان مشغول تحصیل است. تمبر در 10 ژوئن 2008 منتشر شده و به گواه رسانههای لهستانی این تمبر همچنان مورد استقبال مردم لهستان است.
تیتر خبرها