ناگفتههای زندگی مسافر زن پرواز 707
خانواده تنها جانباخته زن سانحه سقوط بوئینگ 707 در كرج جزئیات آخرین سفر بیبازگشت دختر جوان را تشریح كردند.
به گزارش جامجم، مریم زارعینژاد تنها خانمی بود كه در میان سرنشینان هواپیمای بوئینگ 707 ارتش جمهوری اسلامی ایران كه از بیشكك قرقیزستان به سمت فرودگاه پیام در حركت بود و در فرودگاه فتح سقوط كرد حضور داشت. آن روز والدینش و چهار خواهر متاهلش و فرزندان آنها چشمبهراه او بودند تا از ماموریت كاریاش برگردد اما با شنیدن خبر سقوط هواپیما دنیا برسرشان آوار شد. دعا میكردند خبری كه شنیدهاند درست نباشد و بلایی سر مریم نیامده باشد. دلنگرانش بودند. چند ساعت بعد با آمدن داماد خانواده و دیدن چهره رنگپریده و گریان او به عمق فاجعه پی بردند و فهمیدند كه ماجرا صحت دارد و دیگر صدای مریم در خانه نمیپیچید و او برای همیشه به آسمان پر كشیده است. بعد از آن صدای شیون مادر و چهار خواهر به هوا بلند شد. پدر گوشهای ایستاده و گریه میكرد و زیر لب نام مریم را صدا میزد. مریم سنگ صبورشان بود. آرزو داشتند رخت عروسی برتن او ببینند و اكنون این آرزو برباد رفته بود و به جای خانه بخت باید مریم را تا خانه ابدی مشایعت میكردند. مادر هنوز آخرین چهره معصومانه دخترش را خوب بهیاد داشت. آن روز كه مریم برای رفتن به ماموریت از خانه بیرون زد دل مادر ریخت و نمیدانست چرا اینقدر دلشوره دارد. نگاهش به آخرین تصویر مریم گره خورده بود. با ذكر صلوات خودش را آرام میكرد، آن شب چند بار با هم حرف زدند اما روز بعد تلفن او بیپاسخ ماند. مریم رفت و مادر را در غم تلخی تنها گذاشت. مریم در زادگاهش روستای خور ساوجبلاغ به خاك سپرده شد .
دایی مریم در گفتوگو با جامجم گفت: من هواپیما راروی آسمان دیدم اما فكر نمیكردم هنگام فرود دچار حادثه شود و این حادثه مرگبار رخ دهد.
از مریم بگویید.
خواهرزادهام دختر مهربان و آرامی بود. با خانواده، دوستان و همكارانش همیشه بهخوبی و مهربانی رفتار میكرد. هیچوقت كسی از او شكایت و گلایه ای نداشت. فرد وظیفهشناس و مورد احترامی بود. او مجرد بود و فقط 34 بهار از زندگیاش گذشته بود. چهار خواهرش ازدواج كرده بودند. مریم سومین فرزند خانواده بود. او یك مدرك فوق لیسانس مدیریت و یک فوق لیسانس در رشتهای از هوانوردی داشت كه هفت نفر فقط این مدرك را داشتند و یكی از آنها مریم بود. او افتخار خانواده و فامیل بود.
چند سال بود كار میكرد؟
سالها بود كه در شركتهای مختلف هوانوردی مشغول به كار بود و از یك سال و نیم با شركت هواپیمایی ما، به عنوان مدیر اجرایی شركت كار میكرد.
به ماموریتهای خارج از كشور هم میرفت؟
بله. وقتی قراردادهایی با كشورهای خارجی بسته میشد، او نیز همراه گروههای بازرگانی و حقوقی شركتمان میرفت. در این سفر كه آخرین سفر كاریاش بود هم به عنوان مدیر اجرایی رفته بود .
چطور از حادثه با خبر شدید؟
من سه ساعت مانده بود به بازگشت پرواز مریم با او حرف زدم. میگفت همه كارها بهدرستی انجام شده و بهزودی از ماموریت كاری بازمیگردد. زمانی كه هواپیما سقوط كرد من هواپیما را در آسمان دیدم. فكر میكردم الان روی باند فرودگاه پیام مینشیند و فكر نمیكردم وارد فرودگاه فتح شود و به یكباره سقوط كند. دلشوره عجیبی داشتم و زمانی كه پی بردم هواپیما سقوط كرده، خودم را به محل رساندم.
بعد چه شد؟
من و چند نفر دیگر برای كمكرسانی رفتیم و كمك هم كردیم اما خیلی دیر شده بود مریم و دیگر سرنشینان ازجمله 13 دلاور مرد ارتش به شهادت رسیده بودند و فقط مهندس پرواز زنده مانده كه او نیز مصدوم بود. نمیدانستم واقعا چطور خبر مرگ مریم را به والدینش و دیگر اعضای خانوادهمان بگویم. این خبر خیلی سخت بود. بهسختی خبر مرگ مریم را به خانواده گفتم. هنوز هم باور نمیكنم مریم برای همیشه ما را ترك كرده و به آسمان پركشیده است.
دایی مریم در گفتوگو با جامجم گفت: من هواپیما راروی آسمان دیدم اما فكر نمیكردم هنگام فرود دچار حادثه شود و این حادثه مرگبار رخ دهد.
از مریم بگویید.
خواهرزادهام دختر مهربان و آرامی بود. با خانواده، دوستان و همكارانش همیشه بهخوبی و مهربانی رفتار میكرد. هیچوقت كسی از او شكایت و گلایه ای نداشت. فرد وظیفهشناس و مورد احترامی بود. او مجرد بود و فقط 34 بهار از زندگیاش گذشته بود. چهار خواهرش ازدواج كرده بودند. مریم سومین فرزند خانواده بود. او یك مدرك فوق لیسانس مدیریت و یک فوق لیسانس در رشتهای از هوانوردی داشت كه هفت نفر فقط این مدرك را داشتند و یكی از آنها مریم بود. او افتخار خانواده و فامیل بود.
چند سال بود كار میكرد؟
سالها بود كه در شركتهای مختلف هوانوردی مشغول به كار بود و از یك سال و نیم با شركت هواپیمایی ما، به عنوان مدیر اجرایی شركت كار میكرد.
به ماموریتهای خارج از كشور هم میرفت؟
بله. وقتی قراردادهایی با كشورهای خارجی بسته میشد، او نیز همراه گروههای بازرگانی و حقوقی شركتمان میرفت. در این سفر كه آخرین سفر كاریاش بود هم به عنوان مدیر اجرایی رفته بود .
چطور از حادثه با خبر شدید؟
من سه ساعت مانده بود به بازگشت پرواز مریم با او حرف زدم. میگفت همه كارها بهدرستی انجام شده و بهزودی از ماموریت كاری بازمیگردد. زمانی كه هواپیما سقوط كرد من هواپیما را در آسمان دیدم. فكر میكردم الان روی باند فرودگاه پیام مینشیند و فكر نمیكردم وارد فرودگاه فتح شود و به یكباره سقوط كند. دلشوره عجیبی داشتم و زمانی كه پی بردم هواپیما سقوط كرده، خودم را به محل رساندم.
بعد چه شد؟
من و چند نفر دیگر برای كمكرسانی رفتیم و كمك هم كردیم اما خیلی دیر شده بود مریم و دیگر سرنشینان ازجمله 13 دلاور مرد ارتش به شهادت رسیده بودند و فقط مهندس پرواز زنده مانده كه او نیز مصدوم بود. نمیدانستم واقعا چطور خبر مرگ مریم را به والدینش و دیگر اعضای خانوادهمان بگویم. این خبر خیلی سخت بود. بهسختی خبر مرگ مریم را به خانواده گفتم. هنوز هم باور نمیكنم مریم برای همیشه ما را ترك كرده و به آسمان پركشیده است.
تیتر خبرها
-
ناگفتههای زندگی مسافر زن پرواز 707
-
متهم: همسر دومم را برای نجات دخترم كشتم
-
نجات گروگان زندانی از حمام
-
این زن فرزند یكسال و نیمهاش را كشت
-
میوهفروشی ترفند باند اسكیمری
-
مرد مست همسرش را خفه کرد
-
60 دقیقه عملیات روانكاوانه پلیس برای نجات یك مرد
-
3 كشته در تصادف رانندگی
-
3 كشته در تصادف رانندگی
-
مصدومیت 4 دانشآموز در تصادف