365 روز قصه‌گویی در قاب  رسانه  ملی

بررسی سریال‌های تلویزیون در سال ۹۷

365 روز قصه‌گویی در قاب رسانه ملی

مجموعه‌های تلویزیونی همواره یكی از پربیننده ترین برنامه‌های شبكه‌های مختلف سیما به حساب می‌آیند و به همین خاطر نیز شبكه‌های یاد شده برای جذب حداكثری مخاطبان روی این بخش تمركز زیادی به خرج می‌دهند. سال 1397 كه این روزها ماه پایانی آن را پشت سر می‌گذاریم نیز بر همین منوال بوده و در آن سریال‌های مختلفی با كیفیت‌های گوناگون روی آنتن رفته كه در ادامه نگاهی گذرا به تعدادی از آنها می‌اندازیم.

شبكه یك
این شبكه در ایام نوروز به سیاق سال‌های اخیر، پنجمین سری از مجموعه پایتخت به كارگردانی سیروس مقدم را روی آنتن فرستاد كه پربیننده‌ترین برنامه نوروزی تلویزیون لقب گرفت.
گروه نویسندگان این مجموعه پرطرفدار، این‌بار نقی معمولی و خانواده‌اش را به تركیه فرستاده و با قرار دادن حادثه‌ای بر سر راهشان آنها را در سوریه و در برابر داعشی‌ها قرار دادند. پایتخت پنج مانند قسمت‌های قبلی بسیار متكی بر شوخی‌های كلامی است كه عمده آن هم حول محور نقی و ارسطو می‌گردد. با این تفاوت كه در سری اخیر، شخصیت دیگری همچون رحمت كه در قسمت‌های قبلی كمرنگ بوده‌اند، پررنگ‌تر شده و نقش مهمی در اجرای شوخی‌ها دارد. در عین حال نباید از پسر بزرگ بهبود و خواهرزاده نقی كه برای نخستین‌بار در سری پنجم از آن رونمایی شده، به‌سادگی گذشت كه بخش مهمی از شوخی‌ها براساس او به‌خصوص فیزیكش طراحی شده است.

بخش مربوط به درگیری این خانواده با داعشی‌ها هم فوق‌العاده از كار درآمده و به لحاظ دكوپاژ و تصویربرداری در سطح بالایی قرار دارد كه به‌خوبی مخاطبان خود را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.
مجموعه ایراندخت ساخته محمدرضا ورزی دیگر سریال بهاری شبكه یك است كه قصه آن در دوران مشروطه و سال‌های پایانی زندگی ستارخان می‌گذرد. ورزی در این سریال، قصه‌ای عاشقانه را در بستر تاریخ روایت كرده و از این طریق مخاطبان علاقه‌مند به قصه‌های عاشقانه را هم جذب كار خود كرده است. ورزی در فضاسازی موفق نشان داده و باورپذیری خوبی را به قصه خود تزریق كرده و در عین حال بازی‌های خوبی هم از بازیگرانش همچون سعید نیكپور، سام قریبیان، شكرخدا گودرزی، پندار اكبری و آرزو نبوت اخذ كرده است.
در ماه مبارك رمضان هم سریال سر دلبران به كارگردانی محمدحسین لطیفی روی آنتن رفت كه تا حدودی موفق به جلب نظر مساعد مخاطبان خود شد.  شخصیت اصلی كار روحانی جوانی به نام سیدسلیم است كه به‌عنوان پیش نماز مسجدی در یزد انتخاب شده و به محله‌ای قدیمی و زیبا در این شهر فرستاده شده است. لطیفی از این شخصیت به‌عنوان ستون فیلمنامه بهره گرفته و قصه را براساس او پیش برده است. در كنار آن هم داستانك‌هایی را طراحی كرده كه برخی از آنها به قصه اصلی به خوبی پیوند خورده‌اند.

بازی خوب و به اندازه برزو ارجمند را می‌توان یكی از نقاط قوت
سر دلبران به حساب آورد كه درونمایه‌ای كاملا اخلاقی داشته و به خوبی هم در آن از فضا و بافت سنتی شهر یزد استفاده شده است.
راه و بیراه ساخته داود بیدل دیگر سریال شبكه یك سیما در نیمه نخست سال است كه در هر قسمت آن از یك داستان مستقل بهره گرفته شده كه از یك تم واحد برخوردار هستند. قهرمان‌های این سریال آدم‌هایی هستند كه هریك هنگام قرار گرفتن در وضعیت ناگوار و بحرانی اقتصادی كنشمند عمل كرده و راهكاری پیدا می‌كنند كه مهم‌ترین آن رفتن به سمت تولیدات بومی است. بیدل در راه و بیراه تلاش كرده تا با قصه‌هایی ساده مخاطبان خود را با مشاغلی آشنا كند كه شاید در وهله نخست دور از دسترس و سخت به نظر برسد اما قابل انجام هستند. با همه اینها سریال فوق از ناحیه فیلمنامه و همچنین انتخاب بازیگر آسیب زیادی دیده كه این موضوع به ریزش بخشی از مخاطبان بالقوه‌اش نیز منجر شده است.
 احسان عبدی‌پور هم پس از ساخت چند فیلم سینمایی، نخستین سریال خود با نام آرماندو را برای شبكه یك سیما ساخته و در اواخر تابستان روی آنتن رفت.

این سریال قصه زندگی جوانی به نام آرمان است كه به شغل هنروری در سینما و تلویزیون مشغول است و در عین حال با وجود مشكلات خود می‌خواهد گره از زندگی خواهر و خواهرزاده‌هایش باز كند. عبدی‌پور در آرماندو تلاش زیادی برای ساخت كاری در ستایش سینما و بازیگری به خرج داده اما به چند دلیل در انجام آن موفق نبوده كه بخش مهمی از آن به پراكندگی قصه‌اش بازمی‌گردد. در این بین بازیگر باكیفیتی همچون حمیدرضا آذرنگ هم كمك زیادی به آرماندو نكرده و تنها بخش‌هایی از ضعف‌های آن را پوشانده است.
بچه‌های گروهان بلال به كارگردانی عبدالرحمان شلیلیان یكی از سریال‌های دفاع مقدسی شبكه یك است كه داوود امیریان آن را براساس ماجراهای واقعی نوشته است.
 قصه نوجوان‌ها و جوان‌هایی كه در روزهای پایانی جنگ به جبهه رفته و به‌عنوان راننده لودر و بولدوزر پس از آموزش مشغول به خدمت شده‌اند.

سریال فوق از موضوعی تازه و جذاب سود می‌برد كه بخشی از مشكلات كارگردانی كار را پوشانده و مخاطبان علاقه‌مند به روزهای دفاع مقدس هشت ساله را به سمت خود می‌كشاند.
نجوا ساخته ابراهیم شیبانی متفاوت‌ترین سریال این شبكه در سال جاری به حساب می‌آید كه بخش مهمی از این متفاوت بودن به ساختار روایی‌اش بازمی‌گردد.

ناپدید شدن جلال به‌عنوان یكی از شخصیت‌های اصلی كار، ایده مناسب و هوشمندانه‌ای برای جذاب‌تر كردن داستان و رساندن آن به یك نقطه عطف است كه شاهسواری از آن سود جسته است. چرایی رفتن جلال، قصه را جلو برده و در عرض گسترش می‌دهد و از خلال آن ما بیشتر با جلال آشنا می‌شویم.
رابطه جلال و سامانی دیگر رابطه مهم میان شخصیت‌های نجواست كه طی آن سامانی، جلال دلبسته ادبیات و فرهنگ را به سمت خود كشانده اما به مرور و طی مدتی نه‌چندان طولانی به زیردست او در كارخانه پارچه بافی تبدیل می‌شود. فروغ دیگر شخصیت كلیدی این مجموعه تلویزیونی است كه در یك موقعیت بحرانی گرفتار شده اما با اراده‌ای قوی قصد گذشتن از آن را دارد. در عین حال عاشق همسرش بوده و به همین خاطر هم تمام بدهی‌های او را با مشكلات فراوان می‌پردازد. اما در ادامه نجوا دچار تشتت شده و سرنخ ماجرا هم از دست نویسنده فیلمنامه و كارگردان خارج می‌شود. با این حال نجوا یك پایان‌بندی خوب و مناسب داشته كه مخاطب را راضی می‌كند.
از دیگر نقاط قوت كار هم بازی بازیگران به‌خصوص در نقش‌های اصلی است كه در جان بخشیدن به شخصیت‌ها خوب عمل كرده‌اند.
مینو ساخته امیرمهدی پوروزیری دیگر سریال دفاع مقدسی شبكه یك سیماست كه قصه آن در روزهای منتهی به سقوط خرمشهر و اشغال آن به دست ارتش بعثی عراق می‌گذرد.

در پنج شش قسمت نخست، مخاطب با قصه‌ای پر از عشق و نفرت مواجه می‌شود كه اندكی بعد به دل جنگ پیوند خورده و هم پای آن پیش می‌رود.
رضا قهرمان داستان است كه علاقه خاصی به دختر دایی خود مینو داشته و قصد ازدواج با او را دارد كه پدر مینو به‌شدت مخالف است. در طرف دیگر مینو به‌عنوان پرستار جوان بیمارستان قرار دارد كه پسر هفت ساله‌ای از ازدواج ناموفق سابقش داشته و به رضا هم علاقه‌مند است. در ضلع سوم این مثلث نیز یك ضدقهرمان خوب نوشته شده به نام عماد قرار دارد كه شخصیت پیچیده و چند لایه‌ای دارد. یك جاسوس عراقی كه به ظاهر مشغول تجارت است اما برای رژیم بعثی عراق كار می‌كند. این مثلث عاشقانه به‌خوبی قصه را پیش برده و در آخر آن را به یك نقطه عطف درخشان و البته تلخ و دردناك می‌رساند.
از دیگر نقاط قوت این سریال می‌توان به بازی عباس غزالی در نقش رضا اشاره كرد كه كاملا در نقش یك جوان خوزستانی اواخر دهه 50 فرو رفته و مخاطب را هم به همذات پنداری با خود وادار می‌كند.
دیگر سریالی كه به مناسبت دهه فجر روی آنتن شبكه یك رفته،
خط تماس به كارگردانی جواد شمقدری است كه خود تكه‌ای از یك مجموعه بلند تلویزیونی به حساب می‌آید. در اینجا هم قصه در روزهای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب می‌گذرد كه در آن به تحركات سیاسی و نظامی گروهك منافقین در شهرهایی همچون گنبد كاووس پرداخته شده است. موضوعی كه می‌تواند برای مخاطبان علاقه‌مند به تاریخ انقلاب جذاب بوده و آنها را پای تلویزیون بنشاند. گروه صحنه و لباس خط تماس در ساخت فضای آن دوران تا حدود زیادی موفق نشان داده و باورپذیری كار را بالا برده‌اند. با همه اینها خط تماس در پرداخت شخصیت‌ها می‌توانست انعطاف بیشتری در این رابطه به خرج دهد. شمقدری در انتخاب بازیگران هم به سمت انتخاب بازیگران كمتر شناخته شده رفته و آنها را در كنار بازیگرانی همچون علیرام نورایی و صالح میرزاآقایی قرار داده كه حاصل كارش هم نسبتا خوب بوده است.
شبكه دو
این شبكه در ایام نوروز، مجموعه تلویزیونی تعطیلات رویایی به كارگردانی فلورا سام را روی آنتن فرستاد.

یك ملودرام خانوادگی كه دو خانواده محوریت آن را داشته و قصه براساس آنها جلو می‌رود. سفر دو برادر و خانواده‌هایشان از شیراز به كیش آن هم زمینی، بخش مهمی از كار را به خود اختصاص داده كه با ورودشان به جزیره موانعی در برابرشان قرار می‌گیرد و خرده داستان‌هایی را شكل می‌دهد.
تعطیلات رویایی از قصه‌ای کلیشه‌ای سود می‌برد كه پاشنه آشیلش شده و باعث شده مخاطب انتهای آن را حدس بزند.
پدر ساخته  بهرنگ توفیقی دیگر مجموعه مهم شبكه دو سیما است كه مخاطبان زیادی را جذب خود كرد. حامد تهرانی جوان مذهبی در دانشگاه پس از برخوردهای مختلف با دختری به نام لیلا كه چندان پایبند مذهب هم نیست، به او علاقه‌مند شده و سرانجام با وی ازدواج می‌كند. اما مدتی بعد كه لیلا هم باردار است، حامد براثر سانحه رانندگی در گذشته و لیلا وارد ماجراهای پیچیده‌ای می‌شود. سریال پدر شباهت زیادی به سریال تنهایی لیلا با فیلمنامه‌ای از حامد عنقا دارد البته با این تفاوت كه دومی پیچ و خم‌های بیشتری داشته است. سینا مهراد و ریحانه پارسا هم انتخاب‌های مناسبی برای نقش‌های اصلی كار بوده‌اند كه مهدی سلطانی در نقش پدر حامد مكمل آنها بوده است. ضمن این‌كه ریسك حضور بازیگری همچون بیژن امكانیان در نقش منفی كار نیز به خوبی جواب داده و به تقابل خیر و شر كیفیت خوبی بخشیده است.
فلورا سام كه نوروز امسال تعطیلات رویایی را روی آنتن شبكه دو سیما داشته، پاییز امسال سریال بی‌قرار را پیش روی مخاطبان این شبكه قرار داد.

ملودرامی سرگرم‌كننده كه فصل نخست آن چند سال پیش پخش شده و در فصل دوم ادامه آن را شاهدیم. سریالی با محوریت زنی جوان به نام رعنا كه پس از ماجراهای فصل نخست، به‌دنبال یافتن فرزندی است كه سال‌ها قبل از طرف شوهر سابقش به خانواده‌ای ثروتمند برای سرپرستی سپرده شده است.
سام برای بسط فیلمنامه خود به شخصیت‌های تازه‌ای نیاز دارد  و برای همین یك شخصیت به شدت خاكستری به نام شاهین وارد داستان می‌شود. برادر بزرگ‌تر رامین كه قاچاقچی عمده مواد مخدر است و در عین حال از دكتر فرمند هم تقاضای حق السكوتی كلان درباره فرزند برادرش(هانیه) می‌كند. لاله اسكندری انتخاب چندان مناسبی برای ایفای نقش رعنا نبوده و مخاطب با فاصله نسبت به او حركت می‌كند.
بچه مهندس ساخته علی غفاری از دیگر سریال‌های شبكه دو در سال جاری است كه سری نخست آن در ماه مبارك رمضان روی آنتن رفته و فاز دومش نیز زمستان روی آنتن رفته که با استقبال نسبی مخاطبان هم مواجه شده است.

این سریال قصه پسری است كه مادرش او را به پرورشگاه آورده تا به دست پدرش كشته نشود. جواد جوادی به مرور در پرورشگاه بزرگ شده و پس از پایان دبیرستان در دانشگاه قبول می‌شود و این در حالی است كه مصرانه به‌دنبال ردی از مادر خود است.
بچه مهندس در فاز دوم قصه پروپیمانی داشته و هرچه هم به پایان نزدیك‌تر بر بار تعلیق آن هم افزوده می‌شود. بازی خوب بازیگر نوجوان فیلم در كنار بازیگرانی همچون بهناز جعفری، علی اوسیوند و سیما تیرانداز هم بر كیفیت كار افزوده و مخاطب را بیش از پیش با قصه پرفراز و نشیب خود همراه می‌كند.

شبكه سه

سری دوم سریال دیوار به دیوار ساخته سامان مقدم كه نوروز امسال روی آنتن این شبكه رفته، یك عقبگرد نسبی با توجه به موفقیت سری نخست آن به حساب می‌آید. این مجموعه تلویزیونی از ناحیه فیلمنامه آسیب زیادی دیده و چیز تازه‌ای در چنته خود برای جلب نظر مساعد مخاطبان و رقابت با دیگر سریال‌های نوروزی ندارد. در این میان تنها حضور بازیگرانی چون ویشكا آسایش و گوهر خیراندیش تا حدودی عیار كار را بالا برده و گاه لحظات شیرینی را خلق كرده است.
ادامه در صفحه 6
ادامه از صفحه 5
لیسانسه‌های 2 ساخته سروش صحت دیگر سریال كمدی شبكه سه است كه پس از موفقیت سری نخست آن ساخته شده است.

در این سری همچنان شخصیت‌های اصلی كار همچون حبیب، مازیار و... حضور داشته و ما شاهد ماجراهای هریك از آنها هستیم كه در كنار آن خرده داستان‌هایی هم برای بسط و گسترش داستان طراحی شده است. صحت و نویسنده فیلمنامه‌اش شوخی‌های بامزه‌ای را در هر قسمت نوشته‌اند كه برای مخاطب علاقه‌مند به این مجموعه جذاب جلوه می‌كند. هرچند كه تعداد این شوخی‌ها و كیفیت آن نسبت به سری نخست تنزل داشته و آن را می‌توان جزو نقاط ضعف لیسانسه‌های2 قرار داد.
دلدادگان ساخته منوچهر هادی یكی دیگر از سریال‌های جذاب این شبكه به حساب می‌آید كه در سه فاز ساخته شده و برای علاقه‌مندان ملودرام جذابیت‌های زیادی دارد.

در مرحله نخست با مردی به نام مالك آشنا می‌شویم كه دستی هم در كار خیر دارد و خانه‌ای را برای اسكان افراد بی‌سرپناه اختصاص داده است. در فاز دوم به سال‌های پیش از انقلاب رفته و داستان مالك و نامزدش فرزانه را دنبال می‌كنیم كه با پاپوش دوختن جوانی به نام نادر برای مالك، زندگی این دو از هم می‌پاشد. در فاز سوم بار دیگر به زمان حال آمده و با فرزانه‌ای مواجه می‌شویم كه دخترش قصد ازدواج با پسر جوان مالك را دارد بی آن كه مالك چیزی از هویت واقعی او بداند. دلدادگان با همه ضعف‌ها و قوت‌هایش از یك نظر قابل ستایش است و آن هم این‌كه قصه اش را خوب و روان روایت كرده و مولفه‌های گونه ملودرام در آن كاملا در نظر گرفته شده است. هادی در انتخاب بازیگرانش هم از طیف متنوعی سود جسته و آن را به یكی از نقاط قوت كارش تبدیل كرده است.
حوالی پاییز به كارگردانی حسین نمازی از دیگر سریال‌های شبكه سه سیما به حساب می‌آید كه در گونه ملودرام ساخته شده و قصه آن از كلیشه‌های آشنا بهره فراوان گرفته است.

حسین نمازی كه فیلمنامه این مجموعه تلویزیونی را براساس طرحی از معصومه بیات نوشته، قصه خود را از یك كارگاه تولیدی شروع می‌كند كه به دلیل ركود بازار به مشكل خورده و كاركنان آن در حال تخلیه وسایل كارگاه هستند.
نمازی در همین قسمت نخست بحثی را باز كرده كه مخاطب با آن تا حدودی آشنایی داشته و با این ترفند مخاطب را به سمت شخصیت‌های اصلی كار و مساله‌شان می‌كشاند. به موازات آن با زنی اهل عربستان(ساره)آشنا می‌شویم كه سال‌ها پیش با عروس خانواده(شیرین) دوست و همكلاسی بوده و حال در تلاش برای گرفتن تابعیت ایران است. آمدن او نزد شیرین كه در یك خبرگزاری كار می‌كند، سرنوشت ساره را به خانواده پروین گره می‌زند. خانواده‌ای كه پسر كوچك ترشان(مهران) زمانی به ساره علاقه‌مند بوده و حال نمی‌خواهد او را از دست بدهد. سفر مهران و سامان به حج واجب و دو حادثه پیش آمده در آن ایام(سقوط جرثقیل روی حجاج و دیگری فاجعه منا در روز عید قربان كه به كشته شدن بیش از 2000 نفر از كشورهای مختلف انجامید)، قصه حوالی پاییز را وارد فاز تازه‌ای كرده و نقطه عطف خوبی را رقم می‌زند. این‌كه آیا مهران و سامان هم جزو شهدای منا هستند یا خیر، در کنار تعلیق خوب فضای تلخی را هم بر كلیت آن حاكم كرده و مخاطب را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.
بانوی عمارت به كارگردانی عزیزا... حمیدنژاد را می‌توان پربیننده‌ترین سریال نیمه دوم سال شبكه سه لقب داد كه قصه جذاب و پرفراز و فرودش نقش مهمی در این امر داشته است.

قصه‌ای عاشقانه در دوران قاجار كه قهرمانش(شازده ارسلان میرزا) بسیار خوب و پذیرفتنی از كار درآمده و مخاطب را تا آخر با خود همدل و همراه می‌سازد. در نقطه مقابل او پسرعمویش(جهانبخش میرزا) قرار گرفته كه شخصیتی كاملا خاكستری است كه در قسمت پایانی تقابلی دیدنی میان او و شازده ارسلان میرزا شكل می‌گیرد.
حمیدنژاد در نخستین مجموعه تلویزیونی‌اش نشان داده كه قاب تلویزیون را به‌خوبی می‌شناسد در عین حال در دكوپاژ فیلمنامه‌اش كاملا به اصول سینما وفادار مانده است. به همین خاطر این مجموعه تلویزیونی كاملا شكیل و خوش آب و رنگ از كار درآمده و مخاطب را برای تماشای ادامه‌اش وسوسه می‌كند.
لحظه گرگ و میش به كارگردانی همایون اسعدیان آخرین سریال شبكه سه در سال جاری به حساب می‌آید كه به‌تازگی روی آنتن رفته و توانسته مخاطبان پروپاقرصی برای خود دست و پا كند.

ملودرامی براساس یك خانواده كه زندگی‌شان با جنگ تحمیلی گره خورده و مخاطب را به‌خوبی با شخصیت هایش درگیر می‌كند. قهرمان سریال دختر جوان دانشجوی پزشكی است كه برادرش در جبهه شهید شده و زندگی پرفراز و نشیبی را تجربه می‌كند. در كنار این قصه اصلی، داستانك‌هایی هم وجود دارد كه قصه را در عرض گسترش داده و مخاطب را بیشتر با خود همراه می‌كند. همچنین حضور بازیگرانی همچون فاطمه گودرزی، شهره سلطانی و... نیز به هرچه بهتر دیده شدن این سریال كمك شایانی كرده است.

شبكه پنج
این شبكه هم به روال سال‌های اخیر خود ساخت تعدادی از مجموعه‌های تلویزیونی را در دستورکار خود قرار داد. مجموعه تلویزیونی نوروزی این شبكه، هیات مدیره به كارگردانی مازیار میری است كه پانزده قسمت آن در ایام نوروز روی آنتن رفته و الباقی آن نیز تا نیمه اردیبهشت ماه سال جاری پخش شده است.

یك سریال آپارتمانی تمام عیار كه بخش زیادی از آن در واحدهایش گذشته و یك زوج جوان محوریت آن را به‌عهده دارد. هر قسمت از سریال هم یك داستان مجزا دارد كه به نوعی با زوج جوان اشاره شده پیوند می‌خورد. چیزی كه این سریال را تا حدود زیادی از هدف اولیه‌اش دور كرده و به نوعی آن را از نفس انداخته، داستانك‌های بی‌رمق و قابل پیش‌بینی‌اش است كه با كم لایه بودن شخصیت‌های اصلی كار همراه شده و پاشنه آشیل سریال را رقم زده است. همچنین باید به حضور احسان كرمی هم در نقش اصلی هیات مدیره اشاره كرد كه در قالب نقش جانیفتاده و یكی از نقاط ضعف بزرگ كار به حساب می‌آید.
 سارق روح ساخته احمد معظمی دیگر سریال این شبكه در سال نود و هفت به حساب می‌آید كه به موازات پخش در این شبكه روی آنتن شبكه سه نیز رفته است.

سریالی با وجوه معمایی كه نادر عابدی بازنشسته وزارت اطلاعات و استاد دانشگاه نقش محوری آن را به‌عهده دارد.
فردی باهوش كه دوباره به محل كار خود بازگشته تا گره‌های پرونده‌ای را باز كند كه محور آن گروه‌های شبه عرفانی و حلقه‌های نزدیك به آن است. ریتم مناسب در كنار برخورداری از قصه‌ای جذاب را می‌توان از نقاط قوت سارق روح به حساب آورد كه برای طیف‌هایی از مخاطبان جذابیت‌های بسیار داشته است. دانیال حكیمی پا به سن گذاشته نیز انتخاب خوبی برای ایفای نقش نادر عابدی است كه مخاطب برای همذات پنداری با وی كار مشكلی پیش روی خود ندارد.
همچنین پیش‌تولید فصل دوم این سریال از فروردین سال آینده آغاز می‌شود.