7 حقیقت تلخ برای كارآفرینان

دانستن واقعیت ها ممکن است همیشه خوشحال کننده نباشد اما به بهبود کسب و کار شما کمک خواهد کرد

7 حقیقت تلخ برای كارآفرینان

مدیر بهتر شدن كیفیتی است كه مدام در حال رشد و تعالی است. هیچ‌كس نمی‌تواند مدعی شود بهترین مدیر است و بهتر از این نخواهد شد. تلاش برای بهتر و بهتر شدن، هدفی والا و ارزشمند است. اما پیش از این كه تصمیم بگیرید هر روز برای بهترشدن تلاش كنید، باید بدانید روی چه مواردی تمركز كنید و چه ملاك‌هایی لازم است برای بررسی رشد و ارتقای ویژگی‌های مدیریتی خود مد نظر قرار دهید. در ادامه به بررسی هفت حقیقت در دنیای كارآفرینی خواهیم پرداخت كه اگرچه ممكن است شنیدنشان كمی تلخ باشد، اما كمك می‌كند بهتر مسیر حركت خود را پیدا و روی موارد درستی تمركز كنید. منبع: INC

 فقط خودتان مطرح نیستید!
زمانی كه به عنوان مدیرعامل، رهبر یا مسؤول یك گروه كاری قبول مسؤولیت می‌كنید، باید بدانید از این به بعد دیگر به تنهایی مطرح نیستید. به نوعی حتی اگر محصولی را خلق كرده‌ باشید، زمانی كه بر اساس آن كسب‌وكاری را به راه بیندازید دیگر فقط خودتان مسؤول آن نخواهید بود. بلكه از این به بعد محصولتان هرچه باشد نتیجه كار گروهی است.
از این مرحله به بعد عملكرد اعضای تیم كاری‌تان تاثیرگذارتر خواهد بود و نقش آنها در موفقیت محصول كلیدی است.
بنابراین باید به عنوان مدیری موفق قادر باشید با پشتیبانی، محافظت و تشویق گروه خود به عنوان یك تیم واحد و همچنین هر یك از اعضا به عنوان فردی مستقل، آنها را برای تلاش بیشتر و حركت رو به جلو تحریك كنید.
مهارت‌های رهبری و هدایت به معنی مهارت در پشتیبانی از افراد است. باید زمان زیادی را به آموزش اعضای تیم خود در زمینه‌های گوناگون مانند ایجاد پویایی در گروه و حمایت از همنوعان اختصاص دهید.

هر لحظه ممكن است بهترین نیروهای كاری خود را از دست بدهید
بهترین كارمندان افرادی هستند كه به راحتی می‌توانید در كنارشان كار كنید. این افراد معمولا بهترین نتیجه را با كمترین میزان خطا تولید می‌كنند. این در حالی است كه به طور معمول اكثر كارمندان یك مجموعه چنین بازدهی ندارند.
اگرچه این ویژگی می‌تواند بسیار كارآمد باشد و اثرگذاری چشمگیری بر روند كاری داشته باشد، اما به همان اندازه نیز می‌تواند خطرآفرین باشد. زیرا پس از مدت كوتاهی این عملكرد پربازده از نظر شما به وظیفه شخص مبدل می‌شود. هر موفقیتی كه بر اثر عملكرد فوق‌العاده این كارمندان به وجود بیاید به خاطر این كه همیشه اتفاق می‌افتد خیلی عادی جلوه می‌كند.
بنابراین باید حواستان باشد كه به عنوان راهبر و مدیر مجموعه حتما به صورت مداوم و به مناسبت‌های گوناگون از چنین كارمندانی قدردانی كنید. بر اساس مطالعات گسترده‌ای كه سال 1392 در كشورهای غربی صورت گرفت، اولین دلیل ترك كار در این كشورها نداشتن احساس مفید بودن و دیده شدن است.
بنابراین همواره مشتاقانه و با روی گشاده برای كارمندانتان - بخصوص افراد پربازدهی كه در مجموعه دارید - وقت بگذارید و به آنها احساس مهم بودن و حمایت بدهید.

 احتمالا آن‌قدر كه گمان می‌كنید
 شنونده خوبی نیستید

واقعیت تلخ این است كه بیشتر افراد شنونده خوبی نیستند! همه فكر می‌كنند درحال گوش دادن به صحبت طرف مقابل هستند، اما درحقیقت در حال بررسی موضوعاتی هستند كه با آن موافقند و به محض شنیدن چیزی كه دوست ندارند به‌سرعت واكنش نشان می‌دهند. بخش بزرگی از مدیر خوب بودن، به شنونده خوب بودن برمی‌گردد.برای مثال اگر كسی به شما مراجعه كند و بگوید در پیداكردن مشتری جدید به مشكل برخورده است، وظیفه شما این نیست كه به او بگویید چه كارهایی را درست انجام نداده است و روش صحیح انجام آنها چیست! بلكه درحقیقت شما باید به آنچه او درباره احساس خود می‌گوید گوش دهید و كارهایی را كه تا به‌حال انجام داده و به نتیجه مطلوب نرسیده است بشنوید. میزان مهارت‌های شنیداری شما به‌طور مستقیم با این‌كه چقدر مدیر خوبی هستید ارتباط دارد. بنابراین تمرین و تلاش كردن برای بهبود این مهارت‌ها برای ارتقای كیفیت مدیریت‌تان، بسیار ارزشمند خواهد بود.

شركت شما مهم‌ترین قسمت زندگی هیچ‌یك از كارمندان تان نیست
زمانی كه مجموعه‌ای را راه‌اندازی می‌كنید ممكن است احساس كنید تمام كسانی كه در شركت، استارت‌آپ یا هر نوع مجموعه كسب‌وكاری كه به راه انداخته‌اید مشغول به کار هستند،باید به صورت مساوی مشاركت داشته باشند. اما واقعیت كاملا متضاد این طرز تفكر شماست! هر انسانی آرزوها، برنامه‌ها، ارتباطات و خانواده‌ای خارج از فضای كاری دارد كه معمولا در بسیاری از موارد زندگی كاری آنان را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد. مدیر موفق كسی است كه كارمندانش را خارج از چارچوب‌های كاری نیز به‌خوبی بشناسد. مدیر خوب كسی است كه نسبت به بزرگ‌ترین دغدغه‌های زندگی كارمندانش و آنچه در زندگی شخصی‌شان اتفاق می‌افتد، احساس داشته باشد. این اتفاقات می‌تواند بیماری والدین، موفقیت فرزند در مسابقات ورزشی یا حتی علایق بسیار ساده كارمند مانند نواختن یك آلت موسیقی باشد.

وظیفه اصلی شما برطرف كردن مشكلات است
پیش از آن كه مدیر شوید فقط باید مشكلات شخصی خودتان را حل می‌كردید. اما در حال حاضر مسؤول مشكلات افراد دیگر نیز هستید. بنابراین حق ندارید هر زمانی كه با مشكلی روبه‌رو می‌شوید از كوره در بروید. حتی اگر احساس كنید تمام مشكلات دنیا فقط علیه شما قد علم كرده‌اند.
باید بدانید در حال حاضر یكی از مهم‌ترین مسؤولیت‌های شما حل كردن مشكلات مختلف است. بنابراین انتظار پیشامد هر ناملایمتی را داشته باشید تا در زمان رویارویی دچار غافلگیری نشوید و بتوانید بهترین تصمیم‌گیری را برای حل آن داشته باشید. كار شما دقیقا همین است!

 روی پویایی گروهتان سرمایه‌گذاری كنید
یك مدیر باهوش می‌داند اعضای یك گروه قوی باید به یكدیگر اعتماد داشته باشند و این اعتماد در گذر زمان به‌وجود خواهد آمد. در یك گروه سالم، مناقشات و درگیری‌ها به‌طور مستقیم حل و فصل می‌شود و كسی از روی دلسوزی روی آن سرپوش نمی‌گذارد.
یك مدیر باهوش همچنین می‌داند چه زمانی باید از راهنمایی‌ها و رایزنی‌های یك مشاور كه خارج از بدنه گروه است، بهره بگیرد. گاهی نیاز است از افراد حرفه‌ای و متخصص برای كار كردن روی بهبود روابط میان اعضای گروه استفاده شود؛ زیرا این روابط پایه و اساس همه موارد دیگر است. انجام دادن تمریناتی برای افزایش پویایی گروه و همچنین مشاركت اعضای گروه در این تمرین‌ها می‌تواند نقش بسیار تعیین كننده‌ای ایفا كند.
پشتیبانی، تقدیر و تشكر منظم از بهترین كارمندان، محول‌كردن كارهایی مطابق با مهارت‌هایشان و همچنین بالا نگه‌داشتن سطح انرژی و هیجان كاری باعث می‌شود مدیر بهتری باشید.
درواقع به نوعی مهارت‌های مدیریتی و راهبری شما، می‌تواند با میزان نشاط و خوشحالی كارمندانتان سنجیده شود.


كارمندان تان چیزی به شما نمی‌گویند، مگر این‌كه از آنها بپرسید
وقتی نوبت به مطلع شدن از حقایق می‌رسد، شما باید مدیر پرسشگری باشید. این‌كه فكر كنید كارمندانتان خودبه‌خود اوضاع را برای شما تشریح می‌كنند یك اشتباه مبتدیانه است كه با گذشت زمان می‌تواند منجر به پیش آمدن مشكلاتی شود.
اگر می‌خواهید از آنچه در گروه كاری‌تان رخ می‌دهد آگاه شوید و اوضاع امور جاری را بدانید، باید به‌طور پیوسته سوال كنید.
شما باید محیطی امن و به‌دور از هرگونه قضاوت و پیشداوری را فراهم آورید تا كارمندانتان بدانند درصورت مطرح كردن هر موضوعی، باورشان می‌كنید و مورد حمایت شما قرار دارند. به‌عنوان مثال برای این‌كار می‌توانید جلسات یك نفره هفتگی ترتیب دهید.
اگر این كارها را به‌درستی انجام دهید، می‌توانید از بروز خیلی از مشكلات بزرگ جلوگیری كنید. با همین ترفندها به مدیر بهتری تبدیل خواهید شد. علاوه بر این زمانی‌كه صداقت كافی را در محیط كارتان به‌وجود بیاورید، كارمندان پیش از این‌كه مشكلات كوچك به معضلات بزرگی بدل شوند، آنها را با شما مطرح خواهند كرد. همیشه یك گلوله برفی كوچك را خیلی راحت‌تر می‌توان كنترل كرد، قبل از آن‌كه تبدیل به بهمنی عظیم شود.