ارتقای درام؛ زیربنای ارتقای زبان
اگر بخواهیم درباره فراگیری محتواهای رسانه ملی بهواسطه توجه به زبان و ادب فارسی صحبت كنیم به نظر میرسد لحنمان باید نومیدكننده باشد. با وجود همه تلاشهایی كه در برنامههایی مانند «مشاعره» یا «قندپهلو» و مانند آن برای حفظ و ارتقای زبان شده ولی تلویزیون را به واسطه برنامههایی نظیر «دورهمی» و «خندوانه» میشناسند كه بیشتر از رعایت آداب زبانی سعی دارند با زبان محاوره جلب توجه كنند.
نباید فراموش كرد كه بخشی از مخاطبان روزگار ما مشتری پر و پا قرص شبكههای ماهوارهای هستند كه در آنجا نیز هم كیفیت زبانی مجریان و هم كیفیت دوبلههای فارسی چندان تعریفی ندارد ولی به هر حال فراگیری دارند.
خیلی باید بگذرد تا سریالی تولید شود كه در دل مردم نفوذ كند و به اصطلاح پاپیولار شود و در تولید سریال هم بیشتر از آن كه ابزار زبانی مهم باشد این كیفیت درام است كه اهمیت دارد. البته سریال باید زبان متعارفی داشته باشد كه در ذوق بیننده نزند، ولی مشكل اصلی سریالهای ما، قبل از هر چیز كیفیت درام است.
فارغ از سریالسازان بریتانیایی كه خیلی حواسشان به داستانپردازی مبتنی بر زبان است، در سریالهای دیگر كشورها زیاد پایبند زبان نیستند و بیشتر به دنبال خلق داستانهای پیشبینیناپذیر و پرگره هستند.
اینكه خیلی از سریالهای خودمان بیننده ندارد نه به خاطر ضعف زبان بلكه به خاطر این است كه مردم روال سریالها را میدانند و میتوانند پیشبینی كنند كه آخرش چه میشود و در نتیجه سریال برایشان جذابیتی ندارد.
سریالهای ما باید حرف تازهای داشته و دست و بال سازندگان باز باشد برای داستانپردازی معلق. اگر دست نویسنده باز باشد تا به سوژه دلخواهش بپردازد قاعدتا در داستانپردازی، نیازهای زبانی هم لحاظ خواهد شد ولی وقتی داستان، قرص و محكم نیست بازی با كلمات چه فایدهای دارد؟؟
برای بهبود كیفیت سریالها چه بهلحاظ داستانپردازی چه به لحاظ زبانی باید زمینه كار فراهم شود تا آزمون و خطا انجام شود و نویسنده راه خود را پیدا کند و ادامه دهد. كم نیستند نویسندگانی كه دوست دارند فیلمنامههای خوب ارائه دهند و فقط باید زمینه برایشان فراهم شود تا هم استانداردهای زبانی و هم استانداردهای دراماتیك را ارتقا دهند.