ابرهای سیاه داعش در شرق

بقایای گروه‌های تروریستی در جنوب آسیا خطرآفرین شده‌اند

ابرهای سیاه داعش در شرق

یكی از مباحث مهم مورد بحث در محافل كارشناسی دنیا، پدیده بازتولید تروریسم پس از افول امپراتوری تروریستی داعش است. آنچه كه اكنون جهان با آن روبروست، مساله بازگشت تروریست‌ها به موطن خود و مهم‌تر از آن خیل زن و بچه‌های تروریست‌هایی است كه در طول این پنج سال به عشق خلافت پوشالی داعش به سرزمین‌های عراق و شام سفر كرده اند یا اساسا در این سرزمین‌ها با تروریست‌های خارجی ازدواج كرده و تشكیل خانواده داده‌اند.

فضای مستعد جنوب و جنوب شرق آسیا از سده‌های گذشته، مستعد حضور گروه‌های افراطی با ایدئولوژی وهابی‌گری بوده است.
 در حقیقت مساله تبعیض دینی و نژادی و نیز سركوب هرگونه جنبش استقلال طلبانه مسلمانان به همراه جنایات وحشیانه هلندی‌ها و اسپانیایی‌ها به اسم مسیحیت و در مخالفت با مسلمانان، باعث شد خیلی زود مرام تروریستی در این منطقه جایگاهی هر چند كوچك (به نسبت جمعیت) اما محكم و متداوم بیابد.
درخت نامیمون
رفت و آمد بسیار آسان تروریست‌ها میان كشور‌های جنوب شرق آسیا، نوعی به رسمیت شناخته شدن پشت پرده و غیررسمی گروه‌های تروریستی از سوی دول این كشورها، مراوده راحت تروریست‌ها با مردم محلی و در انتها زمینه‌های بسیار مساعد سرازیر شدن كمك‌های سعودی در قالب ده‌ها موسسه خیریه صوری تاسیس شده در این منطقه و البته مدارس علوم دینی وهابی كه در گوشه و كنار این منطقه پهناور سربازان آینده تروریسم را از میان روستاییان فقیر تربیت می‌كردند آن چیزی بود كه این منطقه را به بهشت تروریست‌ها تبدیل می‌كرد.
میوه‌های این درخت نامیمون اما دو دهه بعد به بار نشست، بمب‌گذاری در ساحل بالی با بیش از 220 كشته در سال 2002 آغاز راهی طولانی بود كه تروریست‌ها برای این منطقه رقم می‌زدند. طرح‌های هواپیماربایی سریالی در فیلیپین، بمبگذاری‌های متعدد در اندونزی، طرح‌ریزی اقدام‌های ترور برنامه‌ریزی شده در مالزی، ارسال پول به دیگر شبكه‌های تروریستی در دنیا از طریق فضای اقتصادی سنگاپور و دامن زدن به آتش جدایی طلبان مسلمان جنوب تایلند و قاچاق سلاح از طریق این كشور نیز از جمله اقدامات بعدی تروریست‌ها در این منطقه به‌شمار می‌رود.
گرچه با اجماع دولت‌های منطقه بالاخره توان تروریست‌ها محدودتر و تب و تاب‌شان به سردی گرایید اما با ظهور داعش در 2015، خون تازه‌ای در رگ گروه‌های تروریستی در این منطقه جاری شد.
برند جذاب داعش
واقعیت آن است كه برند بسیار جذاب داعش به همراه دم و دستگاه عظیم دولتی خود كه در سرزمین‌های پهناور تحت اشغال راه انداخته بود، آن قدر تروریست‌های جنوب شرقی را به وجد آورد كه موجب انشعاب گروه‌های قدیمی تروریستی به نفع داعش در این منطقه شود، تا آنجا كه حتی پدر و پسر برای پیوستن به داعش یا ادامه بیعت با القاعده مقابل یكدیگر ایستادند! (دو پسر ابوبكر بشیر رهبر و پدر معنوی گروه‌های متحد داعش در منطقه صراحتا مقابل پدر ایستادند تا جایی كه پسرها برای گروه‌های تكفیری مخالف داعش در سوریه نیرو اعزام می‌كردند و ابوبكر بشیر گردان‌های مالایی برای داعش تربیت و ارسال می‌كرد!) در سال‌های 2015 تا 2018 كه پایان خلافت داعش اعلام شد، متحدین داعش در جنوب شرق آسیا هر یكه‌تازی‌ای كه توانستند انجام دادند، اما با پایان خلافت داعش، فصل جدیدی از تروریسم در جنوب و جنوب‌شرق آسیا آغاز شد.
بنا به شواهد، تمامی جنوب و جنوب شرق آسیایی‌های حاضر در سوریه و عراق كه به نفع داعش در آنجا حضور پیدا كرده بودند، ذیل گردان «الارخبیل» (نام قدیمی و عربی شرق دور) به فرماندهی چند عضو رده بالا و نخبه اندونزیایی سازماندهی شده بودند؛ گماشتن یك نیروی بومی به فرماندهی این افراد منجر به پدیدار شدن خلق و خوی مخصوص جنوب شرقی‌ها درباره مساله تروریسم بود، یعنی سرسختی و فدا كردن همه چیز در راه عقیده! در فصل جدید، كه فصل بازگشت تروریست‌ها و دیپورت آنان به كشورهایشان بود، صدها خانواده تروریست وارد جنوب و جنوب شرق آسیا شدند، اكنون اما آنها آموزش‌دیده شده بودند و به علت مصائبی كه در راه آرمان جهادیشان دیده بودند، سخت دل‌آزرده و مستعد انتقام بودند.
تروریسم خانوادگی
این‌بار نیز تساهل دولتی و سهولت در رفت و آمد میان كشور‌ها به كمك تروریست‌ها آمد و وضعیتی بی نظیر را در دنیا رقم زد: انجام عملیات‌های تروریستی به شكل سلولی و منقطع از فرماندهی كل، هدف قرار دادن مسیحیان به‌عنوان معلول شكست‌های داعش و ظهور پدیده تروریسم خانوادگی!
شاید برای اولین بار بود كه دنیا مشاهده می‌كرد دو خانواده تروریست به همراه دختر و پسر خردسال و نوجوان خود به شكل جمعی دست به انجام عملیات بزند؛ این عملیات كه توسط دو خانواده اندونزیایی در سورابایای اندونزی انجام شد علیه چهار كلیسا صورت گرفت؛ مادر و دختر‌ها در یك كلیسا، پدر و یك پسر در یك كلیسا و دو پسر نوجوان خانواده در كلیسای دیگری به شكل انتحاری خود را منفجر كردند. تحقیقات نشان می‌داد كه عاملین این عملیات دو خانواده داعشی بودند كه سه ماه پیش، از سوریه به اندونزی بازگشته بودند و این عملیات‌ها از هیچ اتاق‌فرماندهی‌ای هدایت نمی‌شد.
این تنها اقدامی از این دست نبود، دو ماه پیش از حادثه تروریستی سریلانكا، در جزیره جولوی فیلیپین نیز یك زوج اندونزیایی در یك عملیات انتحاری در یك كلیسا و در وسط مراسم مذهبی كلیسا خود را منفجر كردند. این حادثه كه 21 كشته را در بر داشت گرچه از سوی گروه ابوسیاف كه متحد داعش در فیلیپین است صورت گرفت اما با هیچ یك از اتاق‌های فرماندهی داعش در غرب آسیا هماهنگی صورت نگرفته بود.
سومین این اقدام‌های انتحاری نیز در سریلانكا رخ داد. اكنون و پس از گذشت چند هفته از این بمب‌گذاری بی‌سابقه در این كشور، كارشناسان امنیتی تصریح كرده‌اند كه این عملیات با توجه به اطلاعات به‌دست آمده، با هماهنگی اتاق‌های فكر و عملیاتی داعش در غرب آسیا نبوده است.
آنچه اكنون جهان با آن روبه‌روست، محصول اهمال همه دولت‌های بی‌تفاوت به آنچه در سوریه و عراق اتفاق افتاد و نیز محصول خباثت‌های اروپا و آمریكایی‌ها در عدم كمك به جبهه مقاومت و در موارد بسیاری كمك‌های علنی و غیرعلنی به تروریست‌هاست؛ چه این‌كه یكی از مسؤولان بلندپایه اندونزی اخیرا اذعان داشت كه اگر در سوریه و در كنار محور واقعی ضد تروریسم می‌جنگیدیم اكنون شاهد این هزینه‌ها برای امنیت داخلی خود نبودیم.