نگاهی به همه اظهارنظرهای عجیب، متناقض وغیرکارشناسی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در 22 ماه اخیر
یک کلانتری پرحاشیه!
زیست محیطی ترین دولت ایران پس از انقلاب قرار بود شق القمر کند، یدبیضایی بیاورد و دم مسیحایی بدمد به پیکر محتضرمحیط زیست ایران، قراربود معجزه کند، یک پاک کن دست بگیرد وغلطهای گذشته را پاک کند و با قلم تازه تراشیده اش نسخههای نو برای طبیعت کشور بنویسد. این قرار و مدارهای 22 ماه پیش بود، روز سرکار آمدن دولت دوازدهم که خودش لقب زیست محیطی ترین دولت را به خود داد که بگوید حواسش به همهچیزهست، که توقعات را بالا بِبرَد و نگاهها را زوم کند روی ساختمان پردیسان. مستاجرِ این بار پردیسان، عیسی کلانتری بود، مردی همیشه سنجاق شده به حوزه کشاورزی، درس خوانده زراعت و همیشه دیده شده درتشکیلات خانه کشاورز. متناقض به نظر می رسید، تناقض میان زیست محیطیترین دولت این چهل سال و نشاندن یک چهره کشاورزی به زعامت محیط زیست.
چالش آب و رئیس
فردای روزی که عیسی کلانتری به ساختمان پردیسان و سازمان محیط زیست وارد شد به استاندار سمنان زنگ زد که با طرح انتقال آب خزر به این استان موافق است و این کار مانعی ندارد. این روایت محمد درویش، فعال محیطزیست است که درآن زمان هنوز درسازمان سمت داشت. او می گوید کلانتری در حالی به استاندارچراغ سبز نشان داد که مدتی قبل از آن دفتر ارزیابی محیط زیست سازمان با این انتقال آب مخالفت کرده بود. این نخستین تصمیم چالشی آقای رئیس بود، مردی که در اولین نشست خبری اش با خبرنگاران گفته بود که بر 95درصد ازموضوعات زیستمحیطی اشراف ندارد ولی در اولین تصمیم میخواست سخت ترین تصمیم را بگیرد و یک سرو گردن بالاتر ازهمه مخالفتهای کارشناسانه با طرح انتقال آب خزر قرار بگیرد. شاید علت این بود که کلانتری از همان ابتدا مشکل اصلی کشور را مساله آب می دانست، تفکری که بعدا باعث شکل گیری یک سلسله حاشیه و حرفهای عجیب و غریب شد.
خنجر از پشت به یوزپلنگ
یوزپلنگ آسیایی( ایرانی) یکی از قربانیان تفکرات خاص عیسی کلانتری است. جمعیت یوزها در کشورمان کمتر از 30فرد است و طرح حفاظت از آنها به رنجوری هرچه تمامتر پیش می رود. با این حال به چشم کلانتری یوزها در اولویت نیستند بلکه این آب است که مساله اصلی کشور است. او در نخستین نشست خبری اش با خبرنگاران حتی آمار داده بود که بالای70 درصد مشکلات مربوط به آب است و سپس قیاسی نامانوس کرده بود که مساله آب را که اصلی است نباید با مسالهای جزئی همچون چند یوزپلنگ کمرنگ کرد. کلانتری اما درحالی خود را مدافع تمام قد آب نشان می داد که همه می دانند سدهای شفارود و لاسک، طرح انتقال آب از سرشاخههای کارون به مرکز کشور و انتقال آب رود ارس به مرند -زادگاهش- که هرکدام به نوبه خود علیه مدیریت علمی منابع آب است، با موافقت شخص او همراه است. محمد درویش حتی به ما گفت کلانتری سودای انتقال آب دریاچه وان ترکیه به دریاچه ارومیه را هم در سر دارد، کاری که معاون او درسازمان نیز هم از آن بیخبر بود و هم به آن معترض؛ بماند که این انتقال هیچ پشتوانه مطالعاتی نیز ندارد.
سرشاخ با قوچها
قوچها و میشها مظلوم واقع شدند وقتی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست پشت تریبون رفت و از صدور پروانه شکار دفاع کرد. کلانتری گفت قوچ پیرچند برابر مادهها آب میخورد و با توجه به بیآبی زیستگاهها، شکار قوچ باعث میشود به مادهها آب بیشتری برسد. همچنین گفت قوچ هشتساله مانع انتقال ژن برتر بین گله میشود و با شکار آن، قوچهای جوان با ژن بهتر فرصت جفتگیری خواهند داشت. قوچها این حرفها را نشنیدند که پشتشان بلرزد ولی اهل فن که درجریان قرار گرفتند، هم مبهوت شدند و هم نگران، نگران تفکرات اینچنینی که بازهم بر مدار آب می چرخد ولی هیچ ثمری برای آب ندارد و فقط به ضررحیات وحش و البته نفع شکارچیان تمام می شود.
بفرمایید تنوع زیستی
آنهایی که تعجب کردند، اشتباه کردند چون هرکه ازصبغه افکار رئیس سازمان حفاظت محیط زیست باخبر بود می توانست بفهمد که واگذاری کنوانسیون تنوع زیستی به وزارت جهادکشاورزی نیز متاعی است از این کاروان. وظایف جهادکشاورزی کاملا روشن است و اصولا دستگاهی است بهره بردار درحالی که کنوانسیون تنوع زیستی تاکیدش بر کنترل بهره برداری و حفظ گونههاست. با وجود این تصمیم شوک آور اما در بر همان پاشنه ای چرخید که آقای رئیس می خواست و بعدش نیز دفاعی تمام عیار نثار کرد و راه انتقادها را بست. او درحاشیه گردهمایی محیطبانان گفت که این کنوانسیون در۳۰ سال گذشته در وزارت امورخارجه بوده و کسی سوال نمیکرد که چرا دراین وزارتخانه است، درحالی که هیچ رسیدگیای به آن نیز وجود نداشت. اما حالا همه اعتراض می کنند که باید گفت اینها تبلیغاتی است که برخی سران محیطزیستی که قبلا در سازمان محیط زیست بوده و حالا رفتهاند به آن دامن میزنند.
عیسی کلانتری حرف غریب تری نیز زد و گفت که چون بانک ژن دراختیار وزارت جهاد کشاورزی است، مسؤولیت کنوانسیون تنوع زیستی نیز به آن سپرده شده است درحالی که عده ای پرسیدند خب مگر نمی شد بانک ژن در اختیار سازمان محیط زیست قرار بگیرد نه کنوانسیون؟
دست به دامان نانو تیتانیوم
رئیسی که با همه وجود و تمام توان، مدافع محصولات تراریخته است و این محصول را نه برای انسان و نه برای محیط زیست خطرناک نمی داند همان کسی است که نانو تیتانیوم را که همه کارشناسان می گویند به حال تالاب و دریاچه مضر است، بی ضرر معرفی می کند.
رئیس سازمان گفته است مشکل تالاب انزلی، تجمع رسوبات آلی و معدنی است که با وجود سرعت رسوب گذاری بالا احتمال خشک شدن کامل تالاب در آینده نزدیک وجود دارد. این جملات در واقع دفاعی از سرازیر کردن60 هزار لیتر نانو تیتانیوم دراین تالاب بود که بجز کارشناسانی که مخالف آنند، رئیس اداره محیط زیست بندر انزلی را نیز که یکی ازمخالفان جدی ساخت سد لاسک در بالادست تالاب انزلی و تخلیه نانو تیتانیومها دراین تالاب انزلی بود تا پای برکناری کشاند.
مدیریت بادی !
عیسی کلانتری با این که سنگ آب را زیاد به سینه می زند ولی همان کسی است که در دیدار اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر گفت که برای مشکل رودخانهها باید به خدا شکایت کرد. او همان کسی است که دراظهارنظری گنگ اعلام کرد که تالاب هورالعظیم را عمدا آتش می زنند تا پول برق ندهند وهمان کسی است که درمواجهه با آلودگی هوای تهران در روزهایی که این آلودگی خفه کننده و ویرانگر شده بود، خطاب به افکار عمومی اعلام کرد باید دعا کنیم که باد بیاید و آلودگیها را ببرد. این سادهانگاری، اردیبهشت امسال وقتی که ملخها به کشورمان هجوم آوردند نیز درکلمات کلانتری متبلور بود آن وقت که در دو جمله بدیهی و مسلم در واکنش به هجوم ملخها گفت اگرمبارزه نکنیم درختان را از بین می برند و به پوشش گیاهی آسیب می زنند.