گفتوگو با مریم سعادت و خاطرهبازی درباره سریال « بدون شرح »
لودگی جای طنز را گرفته
برای ما روزنامهنگاران، سریال «بدون شرح» که سال 81 اولین بار از شبکه سه پخش شد، یکی از آن آثار بامزهای است که با روایتی طنز، بخشی از کار و خوشیها و تلخیهای حرفه روزنامهنگاری را به تصویر کشید.این سریال هر چند نگاهی فانتزی و کاریکاتوری به این حرفه داشت اما توانست مردم زیادی از گروههای سنی مختلف با سطح سوادهای متفاوت را مشتری خود کند.بیشتر داستان در دفتر نشریهای بهنام شهر قشنگ رخ میداد که مدیر آن آدم بانمکی بود که نقشش را فتحعلی اویسی بازی میکرد.برای ما که کار در چنین فضایی را تجربه کردهایم، رفتار و گفتار او خیلی آشنا بود. اما بیشتر مخاطبانی که بدون شرح را تماشا میکردند این شخصیت را دوست داشتند و خیلی زود تکیهکلامهای او شد تکیهکلام خیلی از مردم.جملاتی مانند: نعش روی زمین نمیماند.دیجیتالم کجا بود. کشتی عنقریب به گل نشسته و... در کنار اتفاقاتی که در دفتر شهرقشنگ هر روز رخ میداد، ماجراهای خانواده آقای مدیرمسؤول هم جالب و دیدنی بود.بازیگر نقش همسر او را مریم سعادت به عهده داشت که سابقه زیادی در اجرای نقشهای کمدی داشت.بده بستانهای سعادت و فتحعلی اویسی خوب و روان و به اصطلاح پینگپونگی بود و به دل مینشست و نکته جالب این بود که بدون شرح اولین تجربه بازی اویسی در یک کار طنز بود.قبل از بدون شرح، اویسی توانایی خود را در اجرای نقشهای منفی ثابت کرده بود که از میان آنها میتوان به نقشش در فیلم ناخدا خورشید اشاره کرد.
سریال بدون شرح در بازپخشهایش هم توانست مردم زیادی را با خود همراه کند. این سریال مدتی است برای چندمین بار روانه آنتن شده و باز هم بینندههای زیادی دارد.با مریمسعات همصحبت شدم تا برایمان از چگونگی تولید بدون شرح و موفقیت آن بگوید.
کار خوب گروهی
سعادت که خودش بازپخش بدون شرح را میبیند و اکنون از برخی قسمتها و سکانسهای آن بسیار راضی است و از برخی نه، موفقیت بدون شرح را حاصل یک کار گروهی خوب و اعتماد به یکدیگر میداند و میگوید: تهیهکننده بدون شرح آقای کاشانی،آدم بسیار کاربلدی بود که نمیدانم به چه دلیل سالهاست خبری از او نیست.تیمی که او جمع کرد آنقدر خلاق و با اخلاق بودند که نتیجه کار رضایت همه را جلب کرد.آقای آئیش، مشاور هنری کار بود و به نظرم حضورش تاثیر زیادی در کار داشت.
بازیگرانی که انتخاب شدند، هوشمندانه بود.زمانی که به من گفتند نقش اصلی مرد را آقای اویسی قرار است بازی کند، راستش جا خوردم.میدانستم بازیگر خوبی است اما هیچ تجربه کار کمدی نداشت.با آن چهرهای که از او در ذهن داشتیم؛ خشن با ابروهای گره شده در هم! اما پذیرفتم و اعتماد کردم و خدا را شکر نتیجه خوب شد.انتخاب آقای امیر جعفری هم ریسک بزرگی بود.او تا آن زمان فقط در تئاتر کار کرده بود و تجربه حضور در تلویزیون را نداشت.کمحرف بود و تقریبا گوشهگیر.اوایل سخت بود که بپذیریم او چگونه از پس نقش برخواهد آمد اما گروه سازنده کارشان را بلد بودند و همه چیز سرجای خودش قرار گرفت و کار چفت و بست خوبی پیدا کرد.
این طنز نیست!
سعادت میگوید، قبل از بدون شرح، سری اول سریال زیرآسمان شهر توانست نظر مردم را جلب کند و قدم خوبی برای سریالهای طنز بود.خیلیها فکرش را هم نمیکردند که بدون شرح بتواند موفقیت زیرآسمان شهر را تکرار کند و حتی از آن هم سبقت بگیرد. یکی دیگر از دلایل موفقیت بدون شرح و سریالهایی که آن سالها ساخته میشد و تم کمدی و طنز داشت و موفق میشد، تمرینهای قبل از شروع تصویربرداری بود.اتفاقی که برای آثاری مانند خوش رکاب و خوش غیرت و سری اول دردسرهای عظیم هم افتاد.ما دورخوانی داشتیم و در زمان تصویربرداری، نویسنده یا نویسندگان سر صحنه بودند و اگر پلان و سکانسی باید اصلاح میشد خودشان دست به کار میشدند یا گفتوگوها را بازنویسی میکردند. راستش مثل الان نبود که 90 قسمت سریال را کلید بزنند بدون هیچ پیشزمینه یا تمرینی.الان دیگر نویسندهها سرصحنه نمیآیند و راستش را بخواهید کسی به کیفیت کار دقت ندارد.همه میخواهند،کار زود تمام شود و آنها پولشان را بگیرند و به خانهشان بروند! دیگر کمتر میتوان شاهد کارهای شریف و سالم بود. خیلیها لودگی را با کمدی و طنز اشتباه گرفتهاند.خیلی زشت است که کارگردان به بازیگر میگوید: «ببین بیا جلوی دوربین، میخواهیم بترکونیم! دیگه نقش خودته، یه جوری بازی کن که بترکه! ». این شد تحلیل نقش؟ وقتی کارگردان کارش را بلد نیست، نمیتواند نقش را برای بازیگر تحلیل کند و لودگیها و شوخیهای پشت صحنه را میآورند مقابل دوربین و همانها را اجرا میکنند و این یعنی فاجعه!
خانواده اینجا نشسته!
به سعادت میگویم،گاهی هم دیده میشود که کمدیها و جنس طنزهای شبکههای اجتماعی وارد کارهای کمدی میشود و شاید همین باعث چنین معضلی شده است؟
این بازیگر میگوید: شبکههای اجتماعی فضا و ظرفیت خاص خودشان را دارند، هر کسی گوشی مخصوص خودش را دارد و میتواند طنزها و دیگر محتوای این شبکهها را تماشا کند.والدین میتوانند دسترسیهای فرزندان خود به این شبکهها را مدیریت کنند.اما کاری که در تلویزیون و سینما ساخته میشود با شبکههای اجتماعی فرق دارد. کارها باید جوری باشد که مثلا پدر و مادرها نگران نباشند فرزندشان دارد چه میبیند و چه تاثیری بر ذهن و رفتار او خواهند گذاشت. فیلمها و سریالهای خوب کمدی که هنوز هم مردم دوستشان دارند و همه قشرها را درگیر خود میکرد کم نبودند.این آثار در همین کشور ساخته میشدند و الان که کیفیت آثار کمدی اینقدر نازل شده باید از خیلیها دلیلش را پرسید هم از مسؤولان هم از تهیهکنندهها و هم از نویسندهها.فیلمنامه همیشه در اولویت بوده و هست اما تهیهکننده کاربلد و متعهد و تیم سازندهای که همه هَم و غَمش این است که اثری خوب به بیننده عرضه کند هم مهم است.چیزی که این روزها کمیاب شده است.
تلویزیون و سینمای ایران آثار کمدی خوب زیاد دارد، از فیلمهایی مانند اجارهنشینها و نان و عشق و موتور هزار بگیر تا خانه بهدوش، متهم گریخت، مرد هزار چهره و شبهای برره و...
این آثار در زمانهایی ساخته میشد که گروههای سازنده عاشق کارشان بودند و برای آن وقت و انرژی میگذاشتند.البته ایدههایی هم داشتند که مایل بودند آنها را با مردم به اشتراک بگذارند و بازخوردش را دریافت کنند، شاید برای همین بود که رتبهشان در نظرسنجیها برایشان اهمیت داشت.شعاری هست که میگوید: به عقب برنمیگردیم اما ایکاش ما در خیلی اتفاقات و رویدادها از جمله تولید آثار کمدی به عقب برگردیم!
سریال بدون شرح در بازپخشهایش هم توانست مردم زیادی را با خود همراه کند. این سریال مدتی است برای چندمین بار روانه آنتن شده و باز هم بینندههای زیادی دارد.با مریمسعات همصحبت شدم تا برایمان از چگونگی تولید بدون شرح و موفقیت آن بگوید.
کار خوب گروهی
سعادت که خودش بازپخش بدون شرح را میبیند و اکنون از برخی قسمتها و سکانسهای آن بسیار راضی است و از برخی نه، موفقیت بدون شرح را حاصل یک کار گروهی خوب و اعتماد به یکدیگر میداند و میگوید: تهیهکننده بدون شرح آقای کاشانی،آدم بسیار کاربلدی بود که نمیدانم به چه دلیل سالهاست خبری از او نیست.تیمی که او جمع کرد آنقدر خلاق و با اخلاق بودند که نتیجه کار رضایت همه را جلب کرد.آقای آئیش، مشاور هنری کار بود و به نظرم حضورش تاثیر زیادی در کار داشت.
بازیگرانی که انتخاب شدند، هوشمندانه بود.زمانی که به من گفتند نقش اصلی مرد را آقای اویسی قرار است بازی کند، راستش جا خوردم.میدانستم بازیگر خوبی است اما هیچ تجربه کار کمدی نداشت.با آن چهرهای که از او در ذهن داشتیم؛ خشن با ابروهای گره شده در هم! اما پذیرفتم و اعتماد کردم و خدا را شکر نتیجه خوب شد.انتخاب آقای امیر جعفری هم ریسک بزرگی بود.او تا آن زمان فقط در تئاتر کار کرده بود و تجربه حضور در تلویزیون را نداشت.کمحرف بود و تقریبا گوشهگیر.اوایل سخت بود که بپذیریم او چگونه از پس نقش برخواهد آمد اما گروه سازنده کارشان را بلد بودند و همه چیز سرجای خودش قرار گرفت و کار چفت و بست خوبی پیدا کرد.
این طنز نیست!
سعادت میگوید، قبل از بدون شرح، سری اول سریال زیرآسمان شهر توانست نظر مردم را جلب کند و قدم خوبی برای سریالهای طنز بود.خیلیها فکرش را هم نمیکردند که بدون شرح بتواند موفقیت زیرآسمان شهر را تکرار کند و حتی از آن هم سبقت بگیرد. یکی دیگر از دلایل موفقیت بدون شرح و سریالهایی که آن سالها ساخته میشد و تم کمدی و طنز داشت و موفق میشد، تمرینهای قبل از شروع تصویربرداری بود.اتفاقی که برای آثاری مانند خوش رکاب و خوش غیرت و سری اول دردسرهای عظیم هم افتاد.ما دورخوانی داشتیم و در زمان تصویربرداری، نویسنده یا نویسندگان سر صحنه بودند و اگر پلان و سکانسی باید اصلاح میشد خودشان دست به کار میشدند یا گفتوگوها را بازنویسی میکردند. راستش مثل الان نبود که 90 قسمت سریال را کلید بزنند بدون هیچ پیشزمینه یا تمرینی.الان دیگر نویسندهها سرصحنه نمیآیند و راستش را بخواهید کسی به کیفیت کار دقت ندارد.همه میخواهند،کار زود تمام شود و آنها پولشان را بگیرند و به خانهشان بروند! دیگر کمتر میتوان شاهد کارهای شریف و سالم بود. خیلیها لودگی را با کمدی و طنز اشتباه گرفتهاند.خیلی زشت است که کارگردان به بازیگر میگوید: «ببین بیا جلوی دوربین، میخواهیم بترکونیم! دیگه نقش خودته، یه جوری بازی کن که بترکه! ». این شد تحلیل نقش؟ وقتی کارگردان کارش را بلد نیست، نمیتواند نقش را برای بازیگر تحلیل کند و لودگیها و شوخیهای پشت صحنه را میآورند مقابل دوربین و همانها را اجرا میکنند و این یعنی فاجعه!
خانواده اینجا نشسته!
به سعادت میگویم،گاهی هم دیده میشود که کمدیها و جنس طنزهای شبکههای اجتماعی وارد کارهای کمدی میشود و شاید همین باعث چنین معضلی شده است؟
این بازیگر میگوید: شبکههای اجتماعی فضا و ظرفیت خاص خودشان را دارند، هر کسی گوشی مخصوص خودش را دارد و میتواند طنزها و دیگر محتوای این شبکهها را تماشا کند.والدین میتوانند دسترسیهای فرزندان خود به این شبکهها را مدیریت کنند.اما کاری که در تلویزیون و سینما ساخته میشود با شبکههای اجتماعی فرق دارد. کارها باید جوری باشد که مثلا پدر و مادرها نگران نباشند فرزندشان دارد چه میبیند و چه تاثیری بر ذهن و رفتار او خواهند گذاشت. فیلمها و سریالهای خوب کمدی که هنوز هم مردم دوستشان دارند و همه قشرها را درگیر خود میکرد کم نبودند.این آثار در همین کشور ساخته میشدند و الان که کیفیت آثار کمدی اینقدر نازل شده باید از خیلیها دلیلش را پرسید هم از مسؤولان هم از تهیهکنندهها و هم از نویسندهها.فیلمنامه همیشه در اولویت بوده و هست اما تهیهکننده کاربلد و متعهد و تیم سازندهای که همه هَم و غَمش این است که اثری خوب به بیننده عرضه کند هم مهم است.چیزی که این روزها کمیاب شده است.
تلویزیون و سینمای ایران آثار کمدی خوب زیاد دارد، از فیلمهایی مانند اجارهنشینها و نان و عشق و موتور هزار بگیر تا خانه بهدوش، متهم گریخت، مرد هزار چهره و شبهای برره و...
این آثار در زمانهایی ساخته میشد که گروههای سازنده عاشق کارشان بودند و برای آن وقت و انرژی میگذاشتند.البته ایدههایی هم داشتند که مایل بودند آنها را با مردم به اشتراک بگذارند و بازخوردش را دریافت کنند، شاید برای همین بود که رتبهشان در نظرسنجیها برایشان اهمیت داشت.شعاری هست که میگوید: به عقب برنمیگردیم اما ایکاش ما در خیلی اتفاقات و رویدادها از جمله تولید آثار کمدی به عقب برگردیم!