حدیث جان

برعکس

حدیث جان

پارچه‌ بی جان است. هر قدر هم که بگذاری‌اش زیر دستگاه چاپ و با نقش و نگارهای رنگی بزکش کنی، باز هم جان نمی‌گیرد. من می‌گویم حافظ وقتی می‌گفت «حدیث جان مگو با نقش دیوار»، نقش‌های امروز را می‌دید. فرش‌های ماشینی و پارچه‌ها و رواندازهای چاپی و خلاصه هر چیز که جان نداشته باشد. جان باید از دست جاندار منتقل شود. دست زنی که همین چند دقیقه پیش آتش زیر غذای ظهر یک خانه را روشن کرده جان دارد. نقشی که این انگشتان بزنند جان می‌گیرد. فکر کن دراز بکشی روی فرش جاندار و یک ملحفه‌ جاندار بیندازی رویت و از بوی گل‌های زنده‌اش مست شوی. هنر گلدوزی، هنر جان دادن به نقوش بی جان است. هنر حدیث جان گفتن.