عامــــــــــــــــه‌پسنــــــــــــدها

درباره رمان‌های عامه‌پسند، که در جریان رسمی ادبیات، رسانه‌ها و محافل ادبی چندان جدی گرفته نمی‌شوند

عامــــــــــــــــه‌پسنــــــــــــدها

دروغ چرا؛ تازه دیروز یادمان آمد كه 28 خرداد سالروز درگذشت فهیمه رحیمی بود؛ بانوی نویسنده‌ای كه رمان‌هایش بسیاری را به دنیای كتابخوانی علاقه‌مند كرد، اما رسانه‌ها و جریان رسمی و جدی ادبیات چندان توجهی به آثار او نداشته، مگر در مطالعات تاریخی و آماری. باز هم دروغ چرا؛ بسیاری از آنهایی كه با خواندن آثار فهیمه رحیمی به كتاب‌خواندن علاقه‌مند شده‌اند، ترجیح می‌دهند در این باره سكوت كنند و اگر دست به اعتراف بزنند صرفا برای دوستان و نزدیكان است یا برای تلطیف این اعتراف كمی نوستالژی چاشنی‌اش می‌كنند كه این كارشان را به خامی و جوانی و ناآگاهی پیوند بزنند. همه اینها در حالی است كه رمان‌های فهیمه رحیمی و دیگر نویسنده‌های عامه‌پسند خدمت مهمی به جامعه كتابخوان‌ها كرده چرا كه لذت خواندن را زیر زبان خیلی‌ها نشانده و البته این احتمال نیز وجود دارد كه برای همیشه سلیقه آنها را تنزل داده باشد. ضمن این‌كه فهیمه رحیمی تنها نویسنده عامه‌پسند ایرانی نبوده و این گونه ادبی همیشه در همه جهان بوده و خواهد بود، اما فهیمه رحیمی به این علت به نماد این گونه بدل شده چرا كه آثارش در صدر پرتیراژ‌ترین آثار ادبیات داستانی طی 50 سال اخیر بوده است. روحش شاد.

 همه عامه‌پسند می‌خوانند شما چطور؟
آدم‌ها دو دسته هستند: یا كتاب می‌خوانند یا نمی‌خوانند و دسته‌ای كه اهل كتاب ‌خواندن هستند، به دو دسته تقسیم می‌شوند: كسانی كه به خواندن رمان‌های عامه‌پسند اذعان می‌كنند و كسانی كه زیربار نمی‌روند و منكر می‌شوند.
به نظر می‌رسد هر آدم كتابخوانی هر قدر جدی و حرفه‌ای، دست‌كم برای كنجكاوی هم كه شده یكی از این كتاب‌ها را خوانده است یا شاید روزگاری بخواند و قطعا همكارمان صابر محمدی در این گروه دوم جای می‌گیرد.
اگر می‌خواهید درباره نگاه كتابخوان‌های حرفه‌ای به رمان‌های عامه‌پسند بدانید یا به عبارت دقیق‌تر به تفاوت رمان‌های عامه‌پسند و ادبیات فاخر داستانی علاقه‌مند هستید، یادداشت محمدی را در ستون سمت چپ بخوانید.

 چه كسانی بیشتر رمان‌های عامه‌پسند می‌خوانند؟
درباره خوانندگان رمان‌های عامه‌پسند آمار موثقی وجود ندارد. كسی نمی‌داند چه درصدی از زنان و چه درصدی از مردان به رمان‌های عامه‌پسند علاقه نشان می‌دهند یا در چه سنی این كتاب‌ها برای افراد جذاب است اما به طور ضمنی دیده و شنیده‌ایم كه بیشتر افراد در سنین نوجوانی و آغاز جوانی و معمولا دختران نوجوان و جوان به رمان‌های عامه‌پسند و آثاری مثل رمان‌های فهیمه رحیمی توجه نشان می‌دهند.
همین‌جا در گروه فرهنگ و هنر روزنامه جام‌جم كه همه اهل كتاب‌خواندن هستند، هیچ‌كدام از آقایان به خواندن این رمان‌‌ها اعتراف نكرده‌اند اما ساناز قنبری با صراحت تعریف كرده كه در دوران دبیرستان كتاب‌های فهیمه رحیمی را لای كتاب‌های درسی می‌گذاشته و سر كلاس درس آنها را می‌خوانده. گویا زینب مرتضایی‌فرد نیز در روزگار نوجوانی همزمان با مطالعه آرا و اندیشه‌های نیچه، از خواندن رمان‌های فهیمه رحیمی لذت می‌برده!

 دختر‌های نازنین
می‌گویند مهم‌ترین و عمده‌ترین مخاطب رمان‌های عامه‌پسند دختران جوان و نوجوان و در مجموع خانم‌ها بوده‌اند. به نظر خیلی هم دور از ذهن نیست، چرا كه بین عشق و زنانگی همیشه پیوند قابل ملاحظه‌ای بوده است.  البته كه مردان هم با این مقوله بیگانه نبوده و نیستند فقط شاید به اندازه خانم‌ها برای داستان‌های عاشقانه وقت نمی‌گذارند یا به این راحتی‌ها زبان به اعتراف باز نمی‌كنند كه به رمان‌های عامه‌پسند علاقه دارند یا زمانی خواننده این دسته از كتاب‌ها بودند.

 پسرهای پروانه‌ای
از گروه آقایان خبر رسیده كه گویا در دوره‌ آموزشی بسیار دیده‌شده كه سربازان وطن دست به كتاب می‌شوند و خلوت و تنهایی‌شان را با رمان‌های عامه‌پسند و كتاب‌های فهیمه رحیمی پر می‌‌كنند. گویا برای دلتنگی‌های دوره خدمت به‌خصوص در دوره آموزشی مثل آب روی آتش عمل می‌كند.
اگرچه صادق علیزاده، دبیر گروه فرهنگ و هنر در این باره به وضوح اعتراف نكرده اما به نظر می‌رسد یا خودش دوران آموزشی را به همین ترتیب سپری كرده یا مچ هم‌خدمتی‌هایش را به وقت خواندن كتاب‌های خانم رحیمی گرفته است اما روحیه لطیف و انبوه كتاب‌هایی كه خوانده، احتمال اول را پررنگ‌تر و محكم‌تر می‌كند!

 عامه‌پسندهای خاص
در میان رمان‌های عامه‌پسند، چند كتاب سرنوشت متفاوتی پیدا كردند؛ یكی از آنها رمان معروف «بامداد خمار» نوشته فتانه حاج‌سیدجوادی است كه سال 1374 منتشر شد و از الگوی شناخته‌شده عشق جوان فقیر به دختر متمول پیروی كرده است. این كتاب 300 هزار نسخه فروش كرد و حتی به زبان آلمانی نیز ترجمه شد، اما نكته‌ای كه باعث شد، توجه بیشتری به این كتاب جلب شود، كتاب دیگری است به نام «شب‌سراب» نوشته ناهید پژواك كه همان داستان بامداد خمار را روایت می‌كرد، اما از زاویه دید شخصیت منفی قصه.
نكته قابل توجه این‌كه نام این دو كتاب از مصرع دوم این بیت سعدی شیرازی برداشت شده: به راحت نفسی، رنج پایدار مجوی/ شب شراب نیرزد به بامداد خمار. البته در نامگذاری كتاب ناهید پژواك، بنا به ملاحظاتی سه نقطه حرف شین جا افتاده است.
امشب دختری می‌میرد و فتنه چكمه‌پوش هم از دیگر داستان‌های عامه‌پسندی هستند كه خاص شدند.
این دو داستان در پاورقی‌ جان گرفتند،‌ به كتاب تبدیل شدند و مورد استقبال قرار گرفتند. در نتیجه پیش از انقلاب، دستمایه تولید فیلم نیز شدند، اما پرده سینما برایشان شگون نداشت و در گیشه اقبالی پیدا نكردند.



چند نكته درباره چگونگی ادبیات عامه‌پسند
آیا آنها جادوگرند؟



 می‌توان پذیرفت كه بستر اجتماعی همچنان برای مقولات فرهنگی گفتمان‌ساز است، اما در پذیرش تأثیر كلان سیاسی بر گفتمان‌های فرهنگی، اعم از ادبیات، باید تردید كرد. این شاید فقط نوعی توهم توطئه باشد.

 یك: ادبیات عوام برای تثبیت وضع موجود؟
توهم توطئه مورد اشاره، در رابطه با ادبیات پرمخاطب با گرایش عامه‌پسندی، مشمول چنین صورت‌بندی‌ای است: دولت‌ها شاید قلبا دوست داشته باشند، ادبیات غالب مورد پسند مردم، ادبیاتی كم‌مایه یا میان‌مایه باشد، اما اگر آنها هم نخواهند، مگر این‌گونه نخواهد بود؟ به عبارت بهتر باید گفت شاید دولت‌ها در این رابطه نقش دارند و تا این‌جای كار مطرح‌كنندگان این تحلیل را نباید متوهم نامید اما حقیقتا تصور این‌كه نقش دولت‌ها در تسلط ادبیات عامه‌پسند، نقش چشمگیری است، چیزی جز توهم توطئه نیست.
در نظر بگیریم مگر دولت‌ها كسی را به خرید مایحتاج، استحمام، تفریح یا...
ملزم یا تشویق می‌كنند؟ اما نیازهای روزمره و عادی مردم است كه آنها را به این امور مشغول می‌كند.
ساده‌تر این‌كه بدیهی است دولت‌ها به تقویت ادبیات مورد پسند عامه راغب باشند اما این‌كه آنها با هدف‌گذاری‌های پیشین و با نیت و قصد، ادبیات عامه‌پسند را شكل داده و روانه بازار كنند، تا حد بسیاری دور از تصور است.
ادبیات عامه‌پسند، به مانند دیگر نیازهای روزمره، چیزی است كه مردم بالفطره می‌خواهند.
ادبیات عامه‌پسند، ثابت كرده نه بحران اقتصادی می‌شناسد نه تحولات اجتماعی و فارغ از تأثیر مستقیم این عوامل، راه خود را می‌رود، هر چند دچار فراز و فرودهایی هم شده باشد.
 دو: خالقان ادبیات عامه‌پسند، جادوگرند؟
یكی از دوستانم می‌گفت پیشترها تصمیم گرفته بود با نام مستعار رمان عامه‌پسند بنویسد و منتشر كند.
البته او این ایده را مدت‌ها نزد خود نگاه داشته بود تا این‌كه یك بنگاه نشر به او سفارش داده بود، زندگی چند كارآفرین متمول را به داستانی جذاب و پركشش تبدیل كند.
پس از مدتی كش و قوس اعتراف می‌كرد تصور ابتدایی‌اش وقتی به مرحله اجرا رسیده بود، ناامیدكننده می‌نمود.
او واقعا نتوانسته بود از تمهیداتی كه فكر می‌كرد نویسندگان آثار پرمخاطب به‌سادگی از آنها بهره می‌برند استفاده كند و سفارش را به ناشر بازپس داده بود.
اما مگر آثار پرمخاطب چه مولفه‌هایی دارند كه حتی نویسنده‌ای نخبه‌گرا و قصه‌شناس نتوانسته بود آنها را اجرا كند و به نوایی برسد؟ او می‌گفت هیچ‌گاه دیگر مدعی نخواهد بود كه نوشتن رمان عامه‌پسند، كار ساده‌ای است، هر چند خودش یكی از كسانی بود كه طی مقاله‌ای مفصل ابزار و شیوه كار نوشتن یك متن ساده و عامه‌پسند را تبیین كرده بود.
بنابراین نباید پرسید نویسندگان آثار عامه‌پسند از چه تمهیداتی بهره می‌برند؟ باید گفت توافق نظری در این باره وجود ندارد.
به نظر می‌رسد یكی از دلایل عمده ‌كه تا‌كنون ساز و كارهای مخصوص آنها لو نرفته این است كه خودشان اغلب از تبیین الگوهایشان عاجزند.
با این حال، بسیاری از منتقدان تا‌كنون درباره ویژگی‌های این‌گونه متون سخن گفته‌اند.
ما فكر می‌كنیم این تمهیدات را می‌توان این‌گونه صورت‌بندی كرد:
 كارگذاشتن تصادف‌های باورناپذیر برای حل معضل شخصیت‌های داستان
 بهره‌گیری از سویه‌های مختلف سانتی‌مانتالیسم از راه تحریك و تهییج احساسات سطحی خواننده
 جلب ترحم مخاطب نسبت به شخصیت مورد نظر
 در نظر نگرفتن هرگونه مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و تقلیل قصه به حیاط خلوت شخصیت‌ها
 اهتمام به ایجاد رضایت خاطر آنی و تب و تاب عاطفی صرف
 حفظ تعلیق‌های سطحی تا پایان غافلگیركننده داستان
 بهره‌بردن از اطناب در سادگی به جای پیچیدگی
 بازنمایی پاره‌فرهنگ‌هایی در تمایز با گفتمان مسلط
 خلق شخصیت‌های تك‌بُعدی و مطلق
 كاربست پیرنگ‌های خطی مبتنی بر روابط علت و معلولی ساده
 به‌كارگیری راوی سوم‌شخص دانای كل و گاه اول‌شخص
 تقویت كلان‌روایت‌هایی چون عشق، كینه، گناه و حسد
اما اگر فكر می‌كنید با استفاده از این تمهیدات می‌توانید سطری چون سطر آنان بیاورید، باید به شما بگوییم این‌قدر سهل‌انگارانه به ماجرا نگاه نكنید!