دست از سر بچه‌ها بردارید!

گفت‌وگو با راحله امینیان، مجری تلویزیون درباره مدیریت اوقات فراغت کودکان

دست از سر بچه‌ها بردارید!

 برای نسل ما، سه ماه تابستان و تعطیلی مدارس، بهترین فصل سال بود. راستش را بخواهید نه مزاحمتی برای پدر و مادرمان داشتیم که تعطیلی مدرسه تبدیل شود به معضل برایشان و نه چیز زیادی از آنها می‌‌خواستیم که نتوانند از عهده آن برآیند و عذاب وجدان بگیرند و نه طیف دوستانمان آن‌قدر از نظر طبقه اجتماعی با هم فرق داشتند که حسرت به دل نداشته‌هایمان باشیم.بچه‌های یک محله که شباهت‌های زیادی از نظر خانواده و مدرسه و بقیه موارد داشتیم، دور هم جمع می‌شدیم و تابستان‌ می‌شد بهترین فصل سال.اصلا تعریف این بود که سه ماه تابستان را خوش باشیم، راستش اصلا نه خودمان و نه پدر و مادرمان دغدغه این را نداشتیم که تابستان به کلاس‌های مختلف برویم و این سه ماه هم بشود مثل آن  9 ماه مدرسه.آن دوره نه شبکه‌های تلویزیون به اندازه امروز زیاد بودند و نه اینترنت و گوشی ‌هوشمند و بازی‌های رایانه‌‌ای و آنلاین بود و نه اسکیت‌سواری و پارک ژوراسیک و انواع وسیله‌های بازی.خودمان بودیم و چند تا عروسک و یک توپ پلاستیکی و باید با همین‌ها خلاقیت به خرج می‌دادیم و سه ماه تابستان را پر می‌کردیم.راستش را بخواهید امکانات نداشتیم اما دلمان خوش بود خیلی خوش.
سال‌هاست اما مدرسه‌ها که تمام می‌شود و تابستان که شروع می‌شود، پدر و مادرها ماتم می‌گیرند، چطور وقت بچه‌ها را پر کنند.راستش پر کردن وقت مهم‌تر شده از این که چطور بچه‌‌ها را شاد نگه دارند تا آنها بتوانند با روحیه شاداب و انگیزه بالا اول مهر دوباره به مدرسه بروند.پر کردن اوقات فراغت بچه‌ها آن‌قدر معضل شده که بیشتر خانواده‌ها متمرکز شده‌اند روی کلاس‌های آموزشی و طفلک بچه‌ها از این کلاس بیرون نیامده باید وارد کلاس دیگری شوند.بیراه نیست اگر بگوییم جامعه‌ پر شده از بچه‌هایی که دیگر خوشحال نیستند و بیزارند از هر چه کلاس و آموزش است.
با راحله امینیان، مجری تلویزیون که دختری دوازده‌ ساله به‌نام باران دارد هم‌صحبت شدم تا از تجریباتش در زمینه اجرا و رابطه مادر، دختری‌اش استفاده کرده و برایمان بگوید چطور می‌توان تابستان بچه‌‌ها را به فصلی دوست‌داشتنی برای آنها تبدیل کرد.
حبس در جزیره‌های خودساخته
به امینیان می‌‌گویم،تابستان این‌سال‌ها با فصل مدرسه فرق چندانی ندارد،‌بچه‌‌ها از مدرسه تعطیل می‌شوند اما باید به کلاس‌های دیگر بروند، نظرتان درباره آموزش در فصل تابستان چیست؟ آیا بهتر نیست والدین کمی به بچه‌‌ها استراحت بدهند؟
این مجری می‌گوید: زیرساخت آموزش در کشور ما مشکل دارد.آموزش فقط ارتقای سطح علمی نیست.مهارت‌آموزی اهمیت زیادی دارد که متاسفانه هم در مدارس و هم در سطح خانواده نادیده گرفته می‌شود.قدیم‌ترها سه ماه تعطیلی تابستان بهترین فرصت بود تا پسرها مثلا نجاری و مکانیکی یاد بگیرند و دخترها خیاطی و آرایشگری.این مهارت‌ها بچه‌ها را برای ورود به بزرگسالی، استقلال فردی و اقتصادی آماده می‌کرد.بچه‌های دوران ما این شانس را داشتند که زندگی جمعی را در کنار هم یاد بگیرند اما الان این فرصت از بچه‌‌ها گرفته شده.خانواده‌‌های کم‌جمعیت که یک یا دو فرزند دارند.بچه‌ها بیشتر وقت خود را در کلاس‌هایی سپری می‌کنند که جذابیت چندانی برایشان ندارد.وقتی که در خانه هستند هم در انزوا و جزیره خودساخته یا کنار رایانه‌اند یا گوشی و تبلت به دست، بازی می‌کنند.باور کنیم که تجهیزات الکترونیکی برای بچه‌ها شادی بخش نیست، کلافه و خسته‌شان می‌کند و انرژی زیادی از آنها می‌گیرد.بسیاری از این بازی‌ها بچه‌ها را به سمت خشم و عصبانیت می‌برد.تحرک‌ بچه‌ها خیلی کم شده و همه اینها باعث می‌شود آنها نتوانند شادی و خوشحالی را تجربه کنند و در آینده به آدم‌های خوشحالی تبدیل شوند.
گعده‌های مادر و دختری‌
امینیان از تجربه‌های خودش و دخترش؛ باران می‌گوید: به مدرسه اعلام کردم که باران در تابستان به کلاس‌های آموزشی مدرسه نخواهد آمد.دوست ندارم آموزش برای باران تبدیل به عذابی فرسایشی شود.هفته‌ای سه روز با هم به باشگاه می‌رویم.این حس خوبی به هر دوی ما می‌دهد.ما با هم وقت می‌گذرانیم و این برای هر دوی ما خوب است.گاهی به کافه می‌رویم، گعده مادر، دختری.سعی می‌کنم به باران این حس را بدهم مادرش برای او وقت دارد و با او تفریح می‌کند و اوقات مادر و دختری بهترین زمان است.هفته‌ای سه روز کلاس زبان می‌رود.چند شب قبل با او صحبت کردم و از باران پرسیدم برای اوقاتی که در خانه هست، دوست دارد چه کاری انجام بدهد؟ گفت: کوبلن دوزی را دوست دارد.برایش کوبلن خریدم چون به باور من، مهارت‌های دست‌ورزی برای رشد شخصی کودکان بسیار خوب است.برخی اوقات باران را با خودم به قرارهای کاری می‌برم.این کار به رشد شخصی و اجتماعی‌اش کمک می‌کند و باران مناسبات اجتماعی و آداب معاشرت را می‌آموزد.
امنییان درباره ارتباط باران با پدرش می‌گوید: پدرها این روزها خیلی سرشان شلوغ است باید مخارج زندگی را تامین کنند با همه اینها نباید از تعطیلات آخر هفته غافل شد.ما سه نفر تلاش می‌کنیم جمعه خوبی داشته باشیم.بازی‌های قدیمی مثل نقطه‌بازی و اسم و فامیل بازی می‌کنیم، با هم به گردش می‌رویم و همسرم تلاش می‌کند روز تعطیل وقتش کاملا در اختیار خانواده و دخترش باشد.مشغله زیاد و گرفتاری‌های زندگی روزمره نباید ما را از بحث فرزند پروری غافل کند.
خوشحالی، گمشده بچه‌ها
به امینیان می‌گویم، قدیم‌ترها برخی بچه‌ها سه ماه تابستان را کار می‌کردند، این روش به آنها کمک می‌کرد که برای استقلال مالی آماده شوند اما این‌ روزها بچه‌ها کار نمی‌کنند و امکانات زیادی هم دارند اما با همه اینها شاد نیستند.این شادی کجا گمشده است؟
می‌گوید: نداشتن مهارت اقتصادی یکی دیگر از آسیب‌هایی است که توانمندی بچه‌های امروزی را زیر سوال برده است.والدین وظیفه خود می‌دانند همه امکانات را برای بچه‌ها مهیا کرده و آنها را کاملا در ناز و نعمت بزرگ کنند حتی اگر خودشان مشکلات زیادی داشته باشند.به نظرم باید واقعیت‌‌های اقتصادی را برای بچه‌ها توضیح داد.ما همه امکانات را به بچه‌ها می‌دهیم اما آنها باز هم خوشحال نیستند چون تنهایند.چون مهارت‌های زندگی را بلد نیستند.دخترم باران یک کارت بانکی دارد که ماهانه شارژ می‌شود، او باید برای پولی که در حسابش دارد، برنامه‌های خود را مدیریت کند.حتی پول باشگاه و کلاس زبانش را هم از همین حساب پرداخت می‌کند.همین روش به ظاهر ساده باعث می‌شود او مهارت اقتصادی را یاد بگیرد و بداند که باید با حساب و کتاب خرج کند چون ماهانه مبلغ مشخصی پول دریافت می‌کند.راستش را بخواهید ما به بچه‌ها مهارت اقتصادی یاد نمی‌دهیم بعد توقع داریم بزرگ که شد مستقل شده و بتواند چرخ اقتصادی خانواده خود را بچرخاند.باز هم تاکید می‌کنم به باور من مهارت‌آموزی، حلقه مفقوده نظام آموزشی ماست هم در مدرسه و هم در خانواده و این بزرگترین آسیب را به جامعه ما وارد کرده و خواهد کرد.