حاج احمد شهید شده؟!
در تیرماه 1361 متوسلیان در جایی از تاریخ گم شد. این را احتمالا خیلی شنیدهاید. جملهای که اثر درخشان محمدحسین مهدویان با آن تمام میشود. حالا حمید داوودآبادی کتابی منتشر کرده تا به قول خودش تمام حرف و حدیثهای دو سه دهه اخیرش را ببندد و دیگر حرفی درباره این موضوع نزند. داوودآبادی که پیش از این هم سابقه انتشار کتاب در کمین جولای را در کارنامه دارد که چاپهای بعدی آن با ممانعت بعضی دستگاهها منتشر شد حالا در کتاب «سی و هفت سال» که توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده و خودش آن را نوعی درددل توصیف کرده، تلویحا و بعضا تصریحا به این موضوع اشاره میکند که حداقل تکلیف یک نفر از چهار ایرانی که در تیرماه 61 در لبنان ربوده شدهاند مشخص است.
او در بخشهای مختلفش در این کتاب عقیده دارد که آن «یکنفر» به شهادت رسیده و حداقل اگر قرار به پیگیری موضوع از طرف دستگاههای مربوطه در ایران باشد باید ناظر به سه نفر دیگر باشد. از نگاه مخاطبی که کتاب «سی و هفت سال» را میخواند این یک نفر احمد متوسلیان است. هرچند خود داوودآبادی ترجیح میدهد خودش صریحا مطلبی درباره شهادت متوسلیان ایراد نکند اما مخاطب به قرائن مختلف در مییابد که مولف عقیده دارد حداقل احمد متوسلیان به شهادت رسیده است. یکی از روایتهای مهم کتاب، مربوط به روبرت مارون حاتم معروف به کبرا محافظ شخصی ایلی حبیقه فرمانده پست بازرسی حاجز برباره است. طبق نوشتههای مندرج در کتاب، این فرد قاتل حاج احمد متوسلیان است.
او تا چند سال پس از این اتفاق در بیروت صاحب یک تعمیرگاه بوده اما زمانیکه داودآبادی متوجه این واقعیت میشود و قصد پیداکردنش را داشته متوجه میشود به کانادا فرار کرده است. روایتی که کبرا از کشتهشدن یکی از ایرانیها ارائه کرده، چنین است: «یکی از آن چهار نفر که فکر کنم پیراهن سفید تنش بود و بینیاش شکسته بود، با عصبانیت از ماشین پیاده شد و آمد طرف من. ناگهان احساس خطر کردم. تا نزدیکم شد، کلت کبرای خودم را از کمر کشیدم و گلولهای در صورتش خالی کردم…» قرائنی که کبرا از نخستین قربانی این ماجرا ارائه میکند مربوط به احمد متوسلیان است. به نظر میرسد داوودیآبادی حداقل تکلیف را برای خودش نسبت به این موضوع روشن کرده است.