حراج و سینما و افشین
صدر تا ذیل بخش فرهنگی و سینمایی رسانهها را مرور کنید متوجه میشوید در چند وقت اخیر مدام نق و ناله کردهاند که کمدیهای سخیف و مبتذل گیشه سینما را پر کردهاند و اینها سطح سلیقه را پایین آورده و مخاطب را به سمت آثار و فیلمهای راحتالحلقوم هل میدهند و از این حرف و حدیثها. نه اینکه نخواسته باشیم این تاثیرات را نادیده بگیریم اما اجمالا در جریان باشید در چند ماه اخیر و حداقل اینکه از بعد از نوروز 98 دارد یک اتفاق جالب میافتد. اینکه بعضی فیلمهای جدی گیشه دارند از کمدیهای گیشه سبقت میگیرند.
میگویید نه، همین الان یک نگاهی به سامانه آنلاین سازمان سینمایی بیندازید و آمار فروش فیلمهای بعد از نوروز تا الان را با بعضی از کمدیها مقایسه کنید. البته نه اینکه چنین اتفاقی برای همه فیلمهای جدی میافتد اما تا همین قدر که الان ما داریم میبینیم و بعضی فیلمها که از قضا خیلی فیلمهای ساده و سرراستی هم نیستند و بعضا ممکن است کام تماشاگر را هم تلخ کند از کمدیها سبقت گرفتهاند که خودش یک نشانه است و شایسته تامل و بررسی. همین هم باعث شده علی آقای رستگار، خبرنگار کاردرست صفحه سینما که از تازه هم از گرد راه و مسافرت رسیده و پشت میزش خیمه زده، این موضوع را ببرد زیر میکروسکوپ نظری خودش و بنشیند راجع به آن حرف بزند. حرفهای رستگار را در صفحه 11 سینما بخوانید.
بچههای صفحه 10 هم رفتهاند سراغ یک موضوع جالب. جناب افشین علا در واکنش به اقدام اخیر انگلیسیها نشسته و قطعهای سروده و آن را منتشر کرده. علا که در چند وقت اخیر واکنشهای شعریاش به مباحثی شبیه این موضوعات کم نبوده خودش شده سوژه بچههای صفحه 10 و این سروده بهانهای شده تا راجع به آن گپ بزند. مشروح گفتوگوی علا با جامجم را هم ورق بزنید و بخوانید.
و اما در این صفحه هم زینب مرتضاییفرد که حوزه تجسمی و شعر و موسیقی را همواره زیر نظر دارد رفته سراغ حراج تهران که عصر جمعه گذشته در هتل پارسیان تهران برگزار شد. اتفاقات جالب و عجیب و غریبی در این دوره از حراج افتاده که مرتضاییفرد انها را فهرست کرده تا راجع بهشان حرف بزند.
تیتر خبرها