گفتوگو با محمد رسولی؛ شاعر اهل بیت در زاد روز امام رضا (ع)
من فقط روبهروی گنبد تو خم شدهام
امروز تولد امام رضا (ع) است.امامی که در همین نزدیکیهاست،حرمش در جغرافیایی است که ما هم در آن نفس میکشیم، برای همین است هر وقت دلمان میگیرد و نفسمان تنگ میشود، کبوتر دلمان را رها میکنیم تا برود و در هوای امام هشتم (ع) نفسی تازه کند.
هر کدام از ما از حرم امام رضا (ع) خاطرهای یا خاطراتی داریم. هر کدام از ما حرمش را با نمادی میشناسیم، یکی با کبوترهایش، دیگری با گنبد طلاییاش که شبانه روز میدرخشد، یکی با پنجره فولادش، دیگری با زمزمههای داخل حرم، یکی با صدای نقارهها، یکی با صمیمیت کفشداریها.برخی از ما روزهای حرم را دوست داریم و بعضیهامان شبهایش را. برخی دوست داریم برویم کنجی پیدا کنیم در یکی از شبستانها و آرام آرام با امام نجوا کنیم، دوست داریم به کاشیهای رنگارنگ تکیه کنیم و امام را به نامهایی که بلدیم بخوانیم، یا ضامن آهو ، یا امام مهربانیها،یا امام رضا و...
دامنه حرم و حریم امام هشتم (ع) آنقدر وسیع و گسترده است که همه آدمها را با هر دلی و با هر نیتی و با هر ذهنیتی در خود جا میدهد از روستایی بیپیرایه که شال و کلاه کرده و خود را رسانده به حرم امامش و از همان دور اشک ریزان و سلام گویان خود را میرساند به ضریح تا آن تحصیلکرده شهرنشین و آداب و مناسک آموخته که سنگین و رنگین میآید و مودبانه و دست به سینه میایستد و سلام میدهد اما به یکباره قفل دلش باز میشود و تا بیاید به خودش و احساسش غلبه کند اشکش همه پهنای صورتش را پر میکند و میشود همان آدم سادهای که آمده تا حاجتش را از امام رضا (ع) بگیرد.
اصلا امام رضا (ع) انگار به ایران آمد و ماندگار شد تا پناهی باشد بر بیپناهی ما. مایی که در این نقطه از جغرافیا بی کس و بی یار گرفتار شدهایم و از هر جا ناامید میشویم خودمان را میرسانیم به حرمش و مثل این که نشستهایم مقابل صمیمیترین یاور زندگیمان ،مینشینیم رو به حرمش و از دردهایی گاها بیدرمان میگوییم و ایمان داریم که دست خالی برنمیگردیم.
شعرهایم را برای حضرت زمزمه میکنم
محمد رسولی شاعر جوان که بیشتر به واسطه اشعار آیینیاش شهرت دارد و تا حالا چند شعری هم در وصف امام مهربانیها سروده بر این باور است که هر کس به در خانه امام رضا (ع) برود دست خالی برنمیگردد. رسولی میگوید: رافت امام رضا (ع) آنقدر گسترده است که همه را شامل میشود؛ ایشان بین دوست و دشمن فرقی نمیگذارد، هر کس در خانهاش را بزند، دست خالی برنمیگردد.برای همین است که امام مهربانیها لقب گرفتهاند.
رسولی از این که شاعر اهل بیت(ع) است افتخار میکند و میگوید: اگر چنین ذوقی را خداوند به من داده به این خاطر است که در مدح اهل بیت (ع) از آن استفاده کنم. امام رضا (ع) شاعران را دوست داشتند و به کسانی که برای اهل بیت(ع) شعر میگفتند، صله میدادند.معتقدم اگر شعرم مایهای دارد و مورد توجه قرار میگیرد، صلهای است که امام رضا (ع) به من مرحمت میکنند. هر بار که به حرم مشرف میشوم، گوشهای مینشینم و اشعاری را برای امام (ع) زمزمه میکنم، راستش دلم را میدهم به امام هشتم (ع)، احساس میکنم،نشستهام مقابل ایشان دارم و سیاهمشقهایم را برایشان میخوانم تا ایشان لطف کرده و خودشان غلطهایش را بگیرند و درستش کنند آنقدر که شعر من لایق حضرتشان شود.
به هر زبانی بخوانی، پاسخ میدهند
از رسولی میپرسم با تجربیاتی که دارید، به نظرتان چگونه میتوان به امام رضا (ع) متوسل شد و آداب توسل را بجا آورد تا شفاعت ایشان نصیبمان شود؟
میگوید : به نظرم فرقی نمیکند که داخل حرم باشی یا دور از حرم.باید دلت وصل شود به حریم ایشان.گاهی مشکلی داری و متوسل میشوی تا کمک کنند برای رفع مشکل و گاهی دلت همیشه هوای حضرت را دارد و تمنای این را داری که دلت قرص شود و ایمانت پربار. این نجواهای همیشگی باعث میشود تا امام (ع) به تو نظر کنند.امام رضا (ع) رئوف اهل بیت هستند و این مهربانی آنقدر بیدریغ است که آدمیان آن را حس میکنند.حتی اگر شیعه نباشی حتی اگر مرام و مسلکت با امام رضا (ع) فرق کند اما اگر از ته دل ایشان را بخوانی جوابت میدهند.گاهی آدمها با رفتن به حرم ایشان، متوسل به مهربانی حضرت میشوند و گاهی از راه دور دلشان را گره میزنند به رافت امام رضا (ع) و این تمنا آنقدر محکم و پررنگ است که اجابت میشود. به هر زبانی به هر روشی به ایشان توسل کنی بعید میدانم دست خالی برگردی. اگر بی شیله و پیله و بدون تکلف و بدون دو رویی به در خانه حضرت (ع) بروی با روی خوش پذیرایی خواهی شد و حال خوب این پذیرایی را حتما متوجه خواهیم شد.امامان معصوم (ع) آگاه به حال و روز ما هستند، ظاهر و باطن ما را میدانند، نمیتوانیم جلوی معصومین نقش بازی کرده و وارد فاز ریاکاری شویم.آنها واقف به حال ما هستند.اگر عزتی به ما میدهند باید قدر این عزت را بدانیم و حواسمان باشد اگر صادق نباشیم همانطور که عزت دادهاند در چشم بر هم زدنی آن را از ما خواهند گرفت.همه ما قصور و کوتاهی در زندگی داریم و خودمان میدانیمکجای کارمان اشتباه است.اگر صادقانه نزد امام رضا (ع) میرویم و به اشتباهمان اقرار میکنیم و ایشان واسطه بخشش میشوند و ما عزت مییابیم حواسمان باشد از این مهربانی و رافت مراقبت کنیم که خدای نخواسته به بیراهه نیفتیم.
رسولی اشعار زیادی برای امام رضا (ع) سروده اما یکی از غزلهایش را برای چاپ در این گفتوگو پیشنهاد داد؛همان غزلی که به گفته خودش باعث شهرتش شد و او این شهرت را مدیون توجه امام رضا (ع) میداند، صلهای ارزشمند که همه زندگی رسولی را تحتالشعاع قرار داد.
عشق رسوايی محض است كه حاشا نشود / عاشقی با اگر و شايد و اما نشود
شرط اول قدم آن است كه مجنون باشيم / هر كسی دربهدر خانه ی ليلا نشود
دير اگر راه بيفتيم ، به يوسف نرسيم / سرِ بازار كه او منتظر ما نشود
لذت عشق به اين حسِّ بلاتكليفی ست / لطف تو شاملم آيا بشود؟ يا نشود؟
من فقط روبه روی گنبد تو خم شده ام / كمرم غير در ِ خانه ی تو تا نشود
هرقدر باشد اگر دور ِ ضريح تو شلوغ / من نديدم كه بيايد كسی و جا نشود
هر کدام از ما از حرم امام رضا (ع) خاطرهای یا خاطراتی داریم. هر کدام از ما حرمش را با نمادی میشناسیم، یکی با کبوترهایش، دیگری با گنبد طلاییاش که شبانه روز میدرخشد، یکی با پنجره فولادش، دیگری با زمزمههای داخل حرم، یکی با صدای نقارهها، یکی با صمیمیت کفشداریها.برخی از ما روزهای حرم را دوست داریم و بعضیهامان شبهایش را. برخی دوست داریم برویم کنجی پیدا کنیم در یکی از شبستانها و آرام آرام با امام نجوا کنیم، دوست داریم به کاشیهای رنگارنگ تکیه کنیم و امام را به نامهایی که بلدیم بخوانیم، یا ضامن آهو ، یا امام مهربانیها،یا امام رضا و...
دامنه حرم و حریم امام هشتم (ع) آنقدر وسیع و گسترده است که همه آدمها را با هر دلی و با هر نیتی و با هر ذهنیتی در خود جا میدهد از روستایی بیپیرایه که شال و کلاه کرده و خود را رسانده به حرم امامش و از همان دور اشک ریزان و سلام گویان خود را میرساند به ضریح تا آن تحصیلکرده شهرنشین و آداب و مناسک آموخته که سنگین و رنگین میآید و مودبانه و دست به سینه میایستد و سلام میدهد اما به یکباره قفل دلش باز میشود و تا بیاید به خودش و احساسش غلبه کند اشکش همه پهنای صورتش را پر میکند و میشود همان آدم سادهای که آمده تا حاجتش را از امام رضا (ع) بگیرد.
اصلا امام رضا (ع) انگار به ایران آمد و ماندگار شد تا پناهی باشد بر بیپناهی ما. مایی که در این نقطه از جغرافیا بی کس و بی یار گرفتار شدهایم و از هر جا ناامید میشویم خودمان را میرسانیم به حرمش و مثل این که نشستهایم مقابل صمیمیترین یاور زندگیمان ،مینشینیم رو به حرمش و از دردهایی گاها بیدرمان میگوییم و ایمان داریم که دست خالی برنمیگردیم.
شعرهایم را برای حضرت زمزمه میکنم
محمد رسولی شاعر جوان که بیشتر به واسطه اشعار آیینیاش شهرت دارد و تا حالا چند شعری هم در وصف امام مهربانیها سروده بر این باور است که هر کس به در خانه امام رضا (ع) برود دست خالی برنمیگردد. رسولی میگوید: رافت امام رضا (ع) آنقدر گسترده است که همه را شامل میشود؛ ایشان بین دوست و دشمن فرقی نمیگذارد، هر کس در خانهاش را بزند، دست خالی برنمیگردد.برای همین است که امام مهربانیها لقب گرفتهاند.
رسولی از این که شاعر اهل بیت(ع) است افتخار میکند و میگوید: اگر چنین ذوقی را خداوند به من داده به این خاطر است که در مدح اهل بیت (ع) از آن استفاده کنم. امام رضا (ع) شاعران را دوست داشتند و به کسانی که برای اهل بیت(ع) شعر میگفتند، صله میدادند.معتقدم اگر شعرم مایهای دارد و مورد توجه قرار میگیرد، صلهای است که امام رضا (ع) به من مرحمت میکنند. هر بار که به حرم مشرف میشوم، گوشهای مینشینم و اشعاری را برای امام (ع) زمزمه میکنم، راستش دلم را میدهم به امام هشتم (ع)، احساس میکنم،نشستهام مقابل ایشان دارم و سیاهمشقهایم را برایشان میخوانم تا ایشان لطف کرده و خودشان غلطهایش را بگیرند و درستش کنند آنقدر که شعر من لایق حضرتشان شود.
به هر زبانی بخوانی، پاسخ میدهند
از رسولی میپرسم با تجربیاتی که دارید، به نظرتان چگونه میتوان به امام رضا (ع) متوسل شد و آداب توسل را بجا آورد تا شفاعت ایشان نصیبمان شود؟
میگوید : به نظرم فرقی نمیکند که داخل حرم باشی یا دور از حرم.باید دلت وصل شود به حریم ایشان.گاهی مشکلی داری و متوسل میشوی تا کمک کنند برای رفع مشکل و گاهی دلت همیشه هوای حضرت را دارد و تمنای این را داری که دلت قرص شود و ایمانت پربار. این نجواهای همیشگی باعث میشود تا امام (ع) به تو نظر کنند.امام رضا (ع) رئوف اهل بیت هستند و این مهربانی آنقدر بیدریغ است که آدمیان آن را حس میکنند.حتی اگر شیعه نباشی حتی اگر مرام و مسلکت با امام رضا (ع) فرق کند اما اگر از ته دل ایشان را بخوانی جوابت میدهند.گاهی آدمها با رفتن به حرم ایشان، متوسل به مهربانی حضرت میشوند و گاهی از راه دور دلشان را گره میزنند به رافت امام رضا (ع) و این تمنا آنقدر محکم و پررنگ است که اجابت میشود. به هر زبانی به هر روشی به ایشان توسل کنی بعید میدانم دست خالی برگردی. اگر بی شیله و پیله و بدون تکلف و بدون دو رویی به در خانه حضرت (ع) بروی با روی خوش پذیرایی خواهی شد و حال خوب این پذیرایی را حتما متوجه خواهیم شد.امامان معصوم (ع) آگاه به حال و روز ما هستند، ظاهر و باطن ما را میدانند، نمیتوانیم جلوی معصومین نقش بازی کرده و وارد فاز ریاکاری شویم.آنها واقف به حال ما هستند.اگر عزتی به ما میدهند باید قدر این عزت را بدانیم و حواسمان باشد اگر صادق نباشیم همانطور که عزت دادهاند در چشم بر هم زدنی آن را از ما خواهند گرفت.همه ما قصور و کوتاهی در زندگی داریم و خودمان میدانیمکجای کارمان اشتباه است.اگر صادقانه نزد امام رضا (ع) میرویم و به اشتباهمان اقرار میکنیم و ایشان واسطه بخشش میشوند و ما عزت مییابیم حواسمان باشد از این مهربانی و رافت مراقبت کنیم که خدای نخواسته به بیراهه نیفتیم.
رسولی اشعار زیادی برای امام رضا (ع) سروده اما یکی از غزلهایش را برای چاپ در این گفتوگو پیشنهاد داد؛همان غزلی که به گفته خودش باعث شهرتش شد و او این شهرت را مدیون توجه امام رضا (ع) میداند، صلهای ارزشمند که همه زندگی رسولی را تحتالشعاع قرار داد.
عشق رسوايی محض است كه حاشا نشود / عاشقی با اگر و شايد و اما نشود
شرط اول قدم آن است كه مجنون باشيم / هر كسی دربهدر خانه ی ليلا نشود
دير اگر راه بيفتيم ، به يوسف نرسيم / سرِ بازار كه او منتظر ما نشود
لذت عشق به اين حسِّ بلاتكليفی ست / لطف تو شاملم آيا بشود؟ يا نشود؟
من فقط روبه روی گنبد تو خم شده ام / كمرم غير در ِ خانه ی تو تا نشود
هرقدر باشد اگر دور ِ ضريح تو شلوغ / من نديدم كه بيايد كسی و جا نشود