عکس شعار سال
از هر طرف که حساب کنید نباید این قدر بیضابطه و بیحساب و کتاب رها شده باشد. وجه سیاسیاش ارتباط مستقیمی با شعار سال دارد. وجه اقتصادیاش، حمایت از تولیدکننده داخلی است و دستانداز برای چهار بانده نشدن کالای خارجی. وجه فرهنگیاش، اتوبان نکردن افکار عمومی به روی محتوای بیگانه است... از ضرور بهروزرسانی ضوابط نشر در حوزه ترجمه حرف میزنم.
در شرایطی که لحظه به لحظه، رقابت برای مولف و تولیدکننده ایرانی تنگتر و ناعادلانهتر میشود و در شرایطی که با سخت شدن اوضاع اقتصادی، اولین ردیفی که از هزینه خانوار ایرانی خط میخورد، هزینه فرهنگی است و به تبع آن کم شدن مشتری کتابفروشیها و فروش کتاب. بازار ترجمه و نشر کتاب خارجی اما داغ داغ است. سری به همین پایگاه اینترنتی خانه کتاب بزنید و یکی از همین کتابهای خارجی این چند وقت را جستوجو کنید تا ببینید همزمان چند ناشر دارند آن را ترجمه و روانه بازار میکنند.
همین میشود که یکهو بازار پر میشود از ترجمه آثار یک نویسنده عامهپسند خارجی یا خاطرات همسر فلان سیاستمدار دنیا را همزمان بیست و اندی ناشر چاپ و روانه بازار میکنند. غمانگیزتر آنکه بخشی از این سیل بنیانافکن دارد روی کاغذی چاپ میشود که با دلار دولتی وارد شده؛ عبارت دقیقترش را بخواهید یعنی تامین یارانه از جیب بیتالمال برای صاف کردن جاده واردات! اینکه در دراز مدت این جریان وحشتناک ترجمه چه تبعات فرهنگی در پی دارد بماند! حداقل از نگاه اقتصادی صرف، دود این وضعیت شلخته و نابسمان به ضرر تولیدکننده محتوای داخلی است.
ساز و کار به گونهای است که تولید محتوای بومی و رساندن آن به دست مخاطب بومی، روز به روز سختتر میشود در آن سو اما مسیر ترجمه(بخوانید واردات حوزه نشر)، چهار بانده و صاف و باز است و کسی کار به کار شما ندارد. بحث این نیست که برای اداره این وضعیت، به دامان کپیرایت جهانی بیفتیم اما چه ایرادی دارد بدون پیوستن به کنوانسیون برن و رفتن زیر بار تعهدات بینالمللیاش، بعضی مفاد آن را تبدیل به قانون داخلی کنیم؟! چه ایرادی دارد مترجم و ناشر برای انتشار هر اثر ترجمه، ملزم به پرداخت مالیات باشند؟! مگر در سایر حوزهها برای حمایت از تولیدکننده داخلی، واردکننده را ملزم به پرداخت تعرفه نمیکنیم؟! چه ایرادی دارد مکانیزم مشابهی برای ترجمه در حوزه نشر وضع شود. اصلا بیایید صرفا از نظر شکل کار به قضیه نگاه کنیم. بسیاری از ناشران خارجی از این گلایه دارند که همتایان ایرانی آنها، ترجمه فارسی آثارشان را حتی به آنها اطلاع هم نمیدهند؛ حالا اینکه ملزم به پرداخت حقرایت باشند پیشکش. حالا میشود این سوال را پرسید که چه ایرادی دارد برای رعایت شکل کار هم که شده ، بدون آنکه زیر بار تعهدات بینالمللی برویم، قوانین داخلی را بهگونهای اصلاح کنیم که ناشر داخلی برای انتشار ترجمه اثر خارجی ملزم باشد رضایت صاحب اثر را جلب کند؟!
همه این پیشنهادها در کنار یکدیگر میتوانند فضایی ترسیم کنند که حداقل انتشار اثر ایرانی با انتشار یک اثر ترجمهای در یک رقابت برابر قرار گیرند.ولی ... در مقام حرف، شعار حمایت از تولیدکننده داخلی میدهیم؛ ساز و کارهایمان اما بهگونهای است که آب به آسیاب واردات میریزد و دود را هم حواله چشم تولیدکننده داخلی میکند.
در شرایطی که لحظه به لحظه، رقابت برای مولف و تولیدکننده ایرانی تنگتر و ناعادلانهتر میشود و در شرایطی که با سخت شدن اوضاع اقتصادی، اولین ردیفی که از هزینه خانوار ایرانی خط میخورد، هزینه فرهنگی است و به تبع آن کم شدن مشتری کتابفروشیها و فروش کتاب. بازار ترجمه و نشر کتاب خارجی اما داغ داغ است. سری به همین پایگاه اینترنتی خانه کتاب بزنید و یکی از همین کتابهای خارجی این چند وقت را جستوجو کنید تا ببینید همزمان چند ناشر دارند آن را ترجمه و روانه بازار میکنند.
همین میشود که یکهو بازار پر میشود از ترجمه آثار یک نویسنده عامهپسند خارجی یا خاطرات همسر فلان سیاستمدار دنیا را همزمان بیست و اندی ناشر چاپ و روانه بازار میکنند. غمانگیزتر آنکه بخشی از این سیل بنیانافکن دارد روی کاغذی چاپ میشود که با دلار دولتی وارد شده؛ عبارت دقیقترش را بخواهید یعنی تامین یارانه از جیب بیتالمال برای صاف کردن جاده واردات! اینکه در دراز مدت این جریان وحشتناک ترجمه چه تبعات فرهنگی در پی دارد بماند! حداقل از نگاه اقتصادی صرف، دود این وضعیت شلخته و نابسمان به ضرر تولیدکننده محتوای داخلی است.
ساز و کار به گونهای است که تولید محتوای بومی و رساندن آن به دست مخاطب بومی، روز به روز سختتر میشود در آن سو اما مسیر ترجمه(بخوانید واردات حوزه نشر)، چهار بانده و صاف و باز است و کسی کار به کار شما ندارد. بحث این نیست که برای اداره این وضعیت، به دامان کپیرایت جهانی بیفتیم اما چه ایرادی دارد بدون پیوستن به کنوانسیون برن و رفتن زیر بار تعهدات بینالمللیاش، بعضی مفاد آن را تبدیل به قانون داخلی کنیم؟! چه ایرادی دارد مترجم و ناشر برای انتشار هر اثر ترجمه، ملزم به پرداخت مالیات باشند؟! مگر در سایر حوزهها برای حمایت از تولیدکننده داخلی، واردکننده را ملزم به پرداخت تعرفه نمیکنیم؟! چه ایرادی دارد مکانیزم مشابهی برای ترجمه در حوزه نشر وضع شود. اصلا بیایید صرفا از نظر شکل کار به قضیه نگاه کنیم. بسیاری از ناشران خارجی از این گلایه دارند که همتایان ایرانی آنها، ترجمه فارسی آثارشان را حتی به آنها اطلاع هم نمیدهند؛ حالا اینکه ملزم به پرداخت حقرایت باشند پیشکش. حالا میشود این سوال را پرسید که چه ایرادی دارد برای رعایت شکل کار هم که شده ، بدون آنکه زیر بار تعهدات بینالمللی برویم، قوانین داخلی را بهگونهای اصلاح کنیم که ناشر داخلی برای انتشار ترجمه اثر خارجی ملزم باشد رضایت صاحب اثر را جلب کند؟!
همه این پیشنهادها در کنار یکدیگر میتوانند فضایی ترسیم کنند که حداقل انتشار اثر ایرانی با انتشار یک اثر ترجمهای در یک رقابت برابر قرار گیرند.ولی ... در مقام حرف، شعار حمایت از تولیدکننده داخلی میدهیم؛ ساز و کارهایمان اما بهگونهای است که آب به آسیاب واردات میریزد و دود را هم حواله چشم تولیدکننده داخلی میکند.
تیتر خبرها
-
خطای استراتژیک «ورود زودهنگام به مذاکره »
-
آسیب 400 میلیاردی به بازار سیب
-
آغاز مذاکرات برای جلب رضایت
-
عکس شعار سال
-
بیت آخر، پر از آه شد
-
دولت پیر دگر باره جوان خواهد شد؟
-
زاهد خلوتنشین
-
بیا لایكها رو فوت كن!
-
انتصاب «راتکلیف»، جدیدترین اقدام ترامپ برای سرکوب مخالفان در دولت خودش
-
معارضان سوریه: در نشست آستانه شرکت میکنیم
-
بكش اما دیه بده!
-
بیت آخر، پر از آه شد