گزارش تپش از شگرد برخی مجرمان برای كلاهبرداری از بیمه
بكش اما دیه بده!
برای عدهای حالا به شغل نان و آبداری تبدیل شده كه یك سرش آدمی است كه باید به طور ساختگی خودش را جلوی ماشین رانندهای بیندازد تا تصادف كند، سر دیگرش هم به پیمانكاران تصادفهای ساختگی وصل است كه بر اساس اظهارات برخی تصادفكنندگان، بیشترین درصد مبلغ پرداختی دیه مجروح را برای خود بر میدارند و چند میلیون تومان ناقابل هم به مصدوم ساختگی پرداخت میكنند. البته همیشه هم موضوع با پرداخت دیه فیصله پیدا نمیكند و برخی جان خود را در تصادف ساختگی از دست میدهند.
جنایت برای دریافت دیه
در یكی از تصادفهای ساختگی كه دو سال پیش اتفاق افتاد و سروصدای زیادی هم به پا كرد، در مورد پدری بود كه كودك خردسال خود را در مسیر رانندهای قرار داد تا پس از ایجاد یك تصادف ساختگی، از طریق بیمه نامه او، پول و پله دندانگیری به جیب بزند، اما این تراژدی غمبار با مرگ كودك شش ساله به پایان رسید.
راننده گفت: مشغول رانندگی بودم و میخواستم پیش از قرمز شدن چراغ، از چهارراه عبور كنم كه متوجه شدم شخصی میخواهد پسر بچهای را به خیابان و مقابل خودروها پرتاب كند. چون فاصله زیادی با او نداشتم، نتوانستم خودرو را كنترل كنم و ناگهان با بچه برخورد كردم. پس از تصادف سریع با اورژانس تماس گرفتم تا كودك را به بیمارستان منتقل كنند. پس از انتقال او به بیمارستان، توسط پلیس دستگیر شدم. پس از دستگیری به بازپرس گفتم كه نقشی در تصادف نداشتم و دیدم كه آن پدر، بچهاش را جلوی ماشینم انداخت، اما چون آن وقت شب كسی در خیابان نبود و شاهدی نداشتم، نتوانستم ادعایم را ثابت كنم. به همین علت قاضی گفت باید تصاویر دوربینهای مداربسته مورد بررسی قرار گیرد تا صحت و سقم ادعاهایم ثابت شود.
مرد راننده ادامه داد: با گذاشتن یك وثیقه صد میلیون تومانی از زندان بیرون آمدم. پس از آن، چون میخواستم مطمئن شوم تصادف واقعی بوده یا ساختگی؛ پیگیر ماجرا شدم. به محل تصادف رفتم و متوجه دوربینهای بانك و طلافروشی شدم كه زاویه شان بهشكلی بود كه به احتمال زیاد صحنه تصادف را ضبط كرده بود. بعد ازگرفتن حكم از دادگاه به بانك رفتم و فیلم را دیدم و آن را به دادگاه ارائه كردم.
همانجا مشخص شد ادعای من درست است و بازپرس هم مطمئن شد كه آن مرد به طور عمدی كودكش را به سمت خودرویم پرتاب كرده است. چند روز بعد به بیمارستان محل بستری كودك رفته بودم، اما متاسفانه فوت كرده بود. با شنیدن این موضوع تصمیم گرفتم مرد را پیدا كنم تا این بلا را به سر سایر فرزندان احتمالیاش نیاورد. دو روز بعد همراه با یك مامور به خانه پدر مجرم رفتیم كه مشغول برگزاری مراسم تدفین بودند. همانجا پدر بازداشت شد. در همان هنگام، كودكی را در خانه دیدم كه دست و پایش شكسته بود و حدس زدم او نیز یكی از قربانیان تصادفات ساختگی باشد. از
سرو وضع زندگیشان معلوم بود فقیر هستند. مرد نیز شغل و درآمد درست و حسابی نداشت و به همین دلیل كودكانش را زیر خودروها میانداخت تا با ایجاد تصادف ساختگی و پرداخت دیه از سوی بیمه، زندگیشان را بچرخاند.
در یكی از تصادفهای ساختگی كه دو سال پیش اتفاق افتاد و سروصدای زیادی هم به پا كرد، در مورد پدری بود كه كودك خردسال خود را در مسیر رانندهای قرار داد تا پس از ایجاد یك تصادف ساختگی، از طریق بیمه نامه او، پول و پله دندانگیری به جیب بزند، اما این تراژدی غمبار با مرگ كودك شش ساله به پایان رسید.
راننده گفت: مشغول رانندگی بودم و میخواستم پیش از قرمز شدن چراغ، از چهارراه عبور كنم كه متوجه شدم شخصی میخواهد پسر بچهای را به خیابان و مقابل خودروها پرتاب كند. چون فاصله زیادی با او نداشتم، نتوانستم خودرو را كنترل كنم و ناگهان با بچه برخورد كردم. پس از تصادف سریع با اورژانس تماس گرفتم تا كودك را به بیمارستان منتقل كنند. پس از انتقال او به بیمارستان، توسط پلیس دستگیر شدم. پس از دستگیری به بازپرس گفتم كه نقشی در تصادف نداشتم و دیدم كه آن پدر، بچهاش را جلوی ماشینم انداخت، اما چون آن وقت شب كسی در خیابان نبود و شاهدی نداشتم، نتوانستم ادعایم را ثابت كنم. به همین علت قاضی گفت باید تصاویر دوربینهای مداربسته مورد بررسی قرار گیرد تا صحت و سقم ادعاهایم ثابت شود.
مرد راننده ادامه داد: با گذاشتن یك وثیقه صد میلیون تومانی از زندان بیرون آمدم. پس از آن، چون میخواستم مطمئن شوم تصادف واقعی بوده یا ساختگی؛ پیگیر ماجرا شدم. به محل تصادف رفتم و متوجه دوربینهای بانك و طلافروشی شدم كه زاویه شان بهشكلی بود كه به احتمال زیاد صحنه تصادف را ضبط كرده بود. بعد ازگرفتن حكم از دادگاه به بانك رفتم و فیلم را دیدم و آن را به دادگاه ارائه كردم.
همانجا مشخص شد ادعای من درست است و بازپرس هم مطمئن شد كه آن مرد به طور عمدی كودكش را به سمت خودرویم پرتاب كرده است. چند روز بعد به بیمارستان محل بستری كودك رفته بودم، اما متاسفانه فوت كرده بود. با شنیدن این موضوع تصمیم گرفتم مرد را پیدا كنم تا این بلا را به سر سایر فرزندان احتمالیاش نیاورد. دو روز بعد همراه با یك مامور به خانه پدر مجرم رفتیم كه مشغول برگزاری مراسم تدفین بودند. همانجا پدر بازداشت شد. در همان هنگام، كودكی را در خانه دیدم كه دست و پایش شكسته بود و حدس زدم او نیز یكی از قربانیان تصادفات ساختگی باشد. از
سرو وضع زندگیشان معلوم بود فقیر هستند. مرد نیز شغل و درآمد درست و حسابی نداشت و به همین دلیل كودكانش را زیر خودروها میانداخت تا با ایجاد تصادف ساختگی و پرداخت دیه از سوی بیمه، زندگیشان را بچرخاند.
تیتر خبرها
-
خطای استراتژیک «ورود زودهنگام به مذاکره »
-
آسیب 400 میلیاردی به بازار سیب
-
آغاز مذاکرات برای جلب رضایت
-
عکس شعار سال
-
بیت آخر، پر از آه شد
-
دولت پیر دگر باره جوان خواهد شد؟
-
زاهد خلوتنشین
-
بیا لایكها رو فوت كن!
-
انتصاب «راتکلیف»، جدیدترین اقدام ترامپ برای سرکوب مخالفان در دولت خودش
-
معارضان سوریه: در نشست آستانه شرکت میکنیم
-
بكش اما دیه بده!
-
بیت آخر، پر از آه شد