مورد اول؛ جشن 300 هزارتایی شدن
یك زن و شوهر جوان صفحه‌ای راه می‌اندازند در اینستاگرام و شروع می‌كنند به انتشار عكس‌ها و ویدئوهایی درباره زندگی‌شان. تا دلتان بخواهد تصاویر تجملی و خوش‌آب و  رنگ و البته ظاهرا حسرت‌برانگیز در این صفحه دیده می‌شود؛ از سفر‌های دسته‌جمعی تا پیك‌نیك رفتن‌های دو نفره رویایی. نه توضیح عكس‌ها و ویدئوها از ادبیات و زبان جذاب و تاثیرگذاری برخوردار است، نه خود تصاویر چیز آموزنده یا هیجان‌انگیزی دارند جز همان كه گفتم؛ همه چیز در صفحه این زوج تجملی و خوش‌رنگ‌و‌لعاب است.
درباره كاهش وزن، خوش‌اندامی، خرید لوازم آرایش، جشن عروسی و مقدماتش، جملات انگیزشی، خرید مبلمان و چیزهایی از این دست، چیزهایی در صفحه این زوج جوان نوشته شده اما هیچ‌كدام نه تازگی‌دارد و نه هیچ ویژگی منحصربه‌فردی كه ارزش دنبال كردن داشته باشد جز همان كه گفتم.
این زوج خوشبخت، تازگی‌ها به خوشبختی بزرگ‌تری دست پیدا كرده‌اند، آن هم 300 هزارتایی شدن تعداد دنبال‌كنندگان‌شان است. اینجاست كه زوج جوان دست به جیب شده‌اند و به یك آتلیه فیلم و عكس در شمال شهر تهران سفارش داده‌اند به مناسبت 300‌ هزارتایی شدن صفحه‌شان برایشان یك ویدئوی جذاب بسازد! مگر مناسبت از این مهم‌تر داریم؟



ادامه مورد اول؛ كم‌كم 4 میلیون
دیروز به صرافت افتادیم ببینیم این زوج كه امیدواریم خوشحال و خجسته باشند، چقدر بابت ویدئوی مذكور هزینه كرده‌اند. البته که هیچ بعید نیست هزینه‌ای پرداخت نکرده باشند. اما به هرحال با آتلیه‌ تماس گرفتیم و فهمیدیم ویدئوی جشن 300 هزارتایی صفحه این زوج در طالقان تصویربرداری شده است. یك روز تصویربرداری و استفاده از دوربین‌های مختلف از جمله هلی‌شات یا همان دوربین هوایی، چهار میلیون خرج برمی‌دارد. البته این رقم فقط برای تصویربرداری و مونتاژ ویدئویی است كه در بهترین حالت بیشتر از چهار یا پنج دقیقه نیست.
چهار میلیون تومان را بگذارید کنار؛ پول لباس‌ها، چهره‌پردازی و هزینه رفت و آمد به طالقان و البته كیك و پذیرایی هم هست.
به این ترتیب، همین ویدئوی كوتاه جشن 300‌ هزارتایی شدن صفحه‌شان بین شش تا ده میلیون می‌توانست هزینه داشته باشد. البته به نظر می‌رسد بیشتر از 300‌ هزار نفر الكی الكی صفحه این زوج را دنبال و لایك می‌كنند و آنها راستی راستی از این لایك‌ها، سفارش  و تبلیغ می‌گیرند. بنابراین پول نمی‌دهند که هیچ،
پول هم درمی‌آورند.




مورد دوم؛ جشن 4000 تایی‌شدن
مورد دوم از اولی هم جذاب‌تر است؛ چون درباره زوج جوان مذكور دو نكته مهم وجود دارد كه مورد دوم از آنها هم بهره‌ای نمی‌برد. اول این‌كه زوج جوان اگر بیشتر از 300 هزار نفر دنبال‌كننده دارند، در عوض خودشان فقط 58 صفحه را دنبال می‌كنند و نكته دوم این‌كه لااقل دارند از صفحه‌شان پولی درمی‌آورند، اما مورد دوم نه پولی از صفحه‌اش درمی‌آورد و نه دنبال‌كنندگانش به میل و رغبت خودشان آمده‌اند. چطوری؟ صبور باشید.
آقای محترمی كه از قضای روزگار، هم روزنامه‌نگار است، هم مدیرعامل یك موسسه فرهنگی و هم سرپرست اداره‌كل روابط‌عمومی و امور بین‌الملل یكی از شهرداری‌های كشور در یكی از كلانشهرها، در توییترش پستی گذاشته و از همكارانش كه به مناسبت
ده هزارتایی‌شدن صفحه اینستاگرام و 4000 تایی شدن توییترش به او هدیه داده‌اند، قدردانی كرده است.
باور كنید كه جمله را اشتباه نخوانده‌اید. همكاران به دلیل جذب این همه دنبال‌كننده به او هدیه داده‌اند و آقای سرپرست هم بابت این هدایا و به مناسبت چند هزارتایی شدن، چندین عكس و متنی سرشار از قدرشناسی در توییتر منتشر كرده است.
وقتش شده درباره این‌كه دنبال‌كنندگان این‌ آقای مدیر با میل و رغبت او را دنبال نمی‌كنند، توضیح بدهیم.
اگر به تعداد كسانی كه خودش دنبال كرده نگاه كنید و ببینید كه بیشتر از 3000 نفر را دنبال می‌كند، متوجه می‌شوید 90 درصد دنبال‌كنندگان آقای مدیر در جواب دنبال كردن او دارند صفحه‌اش را می‌بینند و دنبال می‌كنند.