گفتوگو با محسن روزبهانی، درباره كار دشوار جلوههای ویژه میدانی در سینمای ایران
هالیوود را گُنده كردهاند!
انفجار میان مردم چشم انتظار كمك در مناطق جنگی سوریه، حمله ماشین زرهی داعش به مردم، حمله داعشیها و درگیری با نیروهای مقاومت در سكانس نفسگیر فرودگاه، سكانسهای درگیری در هواپیما و ... بخشی از صحنههای ملتهب و مهیج «به وقت شام» ساخته ابراهیم حاتمیكیاست كه طراحی و اجرای درست جلوههای ویژه، نقش مهمی در تاثیرگذاری بیشتر فیلم دارد. پایه و اساس بسیاری از این صحنهها هنگام فیلمبرداری بود و گروه جلوههای ویژه میدانی، این نماهای دشوار را از آب و گل در آوردهاند. بخش زیادی از جذابیتهای اینچنینی به وقت شام، ماحصل طراحی و مدیریت محسن روزبهانی است كه اهالی سینما خوب او را میشناسند و مخاطبان هم اگر با چهره و نام او آشنایی نداشته باشند، اما نتیجه هنر و تخصص این سینماگر پیشكسوت را بسیار در فیلمهای جنگی دیدهاند. روزبهانی یكی از بهترین چهرههایی است كه میشد به بهانه روز مقاومت اسلامی سراغ او رفت و از دریچه سینما به این مناسبت تقویمی نگاه كرد. به وقت شام، تنگه ابوقریب، 33 روز، دوئل، روبان قرمز، شب بخیر فرمانده، برج مینو، بوی پیراهن یوسف و ... برخی فیلمهایی است كه رنگ و بویی آشكار از جریان مقاومت و دفاع مقدس را دارند كه روزبهانی به عنوان مسؤول جلوههای ویژه میدانی نقش بهسزایی در تاثیرگذاری این آثار داشت. گفتوگوی ما با روزبهانی كه با دریافت 10 سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه میدانی ركورددار است، از به وقت شام شروع شد و رسید به مباحثی درباره مشكلات سینمای ایران درباره صحنههای انفجار و مقایسه جلوههای ویژه ایران با سینمای جهان و جلوههای ویژه بصری و ...
بله، هر آنچه در فیلمنامه نیاز به جلوههای ویژه داشت را با آقای حاتمی كیا بررسی كردیم و خدا را شكر همانطور كه میخواستند در فیلم هم اجرا شد و مشكلی نداشتیم. تا آنجا كه ما با هم سرصحنه صحبت میكردیم، از كار راضی بودند.
این فیلم، به لحاظ سطح دشواری جلوههای ویژه میدانی چقدر از كارهای دیگرتان متفاوت بود؟
كار جنگی و دفاع مقدس كلا دشوار است. ما بعد از به وقت شام هم تنگه ابوقریب را كار كردیم. هرچه از سالهای جنگ فاصله میگیریم، كار در فیلمهای جنگی هم سختتر میشود. ساخت فیلمهای جنگی در دوران جنگ شروع شد، اما آن زمان از نظر امكانات، امنیت و چیزهای دیگر، وضع فیلمهای جنگی بهتر و راحتتر بود. ولی در این سالها علاوه بر دشواری در این زمینه، توقعات هم بالاتر رفته است.
توقع تماشاگر؟
هم تماشاگر و هم كارگردان. همان صحنههایی مثل انفجار و چپ كردن ماشین كه ما در به وقت شام به كمك آقای ارشا اقدسی گرفتیم، چندان در فیلمهای دیگر نمونهاش نبود، اما با این صحنه از این به بعد توقع میرود اگر صحنه مشابهی قرار است فیلمبرداری شود، كیفیت و استانداردی كمتر از این نداشته باشد. همه پلان ـ سكانسهایی كه در تنگه ابوقریب گرفتیم هم توقعات را بالاتر برده است. هر روز كه میگذرد، تخصصها بیشتر میشود و به موازات آن، توقعات هم بالاتر میرود. ما هم در بخش جلوههای ویژه، باید توان خود را افزایش دهیم و پاسخگوی توقعات باشیم. شما در زمان جنگ و حتی تا همین چند سال پیش، هر موادی كه برای جلوههای ویژه نیاز داشتید، فهرستی تهیه و ارائه میکردید و هرچقدر میخواستید این مواد را به شما میدادند. اما چند سالی است كه ما كلا مواد نظامی را كنار گذاشتیم و با آنها كار نمیكنیم و با مواد پروتكنیك سروكار داریم.
این موارد وارد میشود؟
نه، این مواد را خودمان با تركیب مادههای شیمیایی میسازیم. كلا موادهای مربوط به شلیك و انفجار را با همین مواد میسازیم.
یعنی این بحث نوسانات ارزی و قیمت دلار به كار شما ارتباطی ندارد؟
چرا، همین مواد اولیه 100 گرمی كه برای ساخت چاشنی به قیمت 180 هزار تومان میخریدیم، به 800 هزار تومان افزایش پیدا كرده است. مشكل دیگری كه داریم، این است كه صنایع دفاع برخی موادی كه نیاز داریم را به ما نمیدهد، چون ما كم مصرف داریم. وقتی به صنایع دفاع مراجعه میكنیم و مثلا میگوییم 100 گرم از این مواد را میخواهیم، میگویند ما تناژی این مواد را میفروشیم. برای همین مجبوریم بهطور آزاد این مواد را تهیه كنیم كه خیلی گران درمیآید. همانطور كه توقع بالا میرود، هزینهها هم افزایش پیدا میكند. یادم است قبلا كه میخواستیم صحنه انفجاری داشته باشیم، همه میدانستند درب و داغانترین ماشینها قرار است منفجر شود، برای همین میرفتند و اسقاطیترین ماشینها را برای این صحنهها میآوردند. (میخندد) اما حالا باید حتما ماشینی را بیاورند كه ظاهر سالمی داشته باشد و حركت كند. چون تماشاگر توقع دارد همینها را ببیند و باور كند. مثل همان صحنه به وقت شام كه ماشین با سرعت 100 كیلومتر در ساعت، منفجر میشود و چپ میكند.
چند سكانس و صحنه با محوریت جلوههای ویژه در به وقت شام وجود دارد؛ چقدر از آن كار شما در بخش جلوههای ویژه میدانی بود و چه اندازه در بخش جلوههای ویژه بصری انجام شد؟
بخشهایی كار ما بود و بخشهای زیادی هم ویژوال و كارهای بصری بود. منتهی الان یك مقدار كار جلوههای ویژه میدانی و بصری قاطی شده و چون متاسفانه اسم كار ویژوال افكت هم جلوههای ویژه است، خیلیها این اشتباه را انجام میدهند و تفكیك نمیكنند. حتی در جشنوارهها همه اینها را یكی میدانند. در حالی كه بخش بصری به كمك فیلمسازی آمده و نه به كمك جلوههای ویژه. در بعضی از فیلمها آنقدر كه ویژوال بصری كمك صحنه و گریم میكند، به ما كمك نمیكند. به هرحال، حتی در كارهایی كه كارهای ویژه بصری هم پررنگ است، پایه و اساس كار جلوههای ویژه میدانی است، چون هنوز كه هنوز است حتی در آن سوی دنیا هم نتوانسته اند از پایه و از
صفر تا صد فیلمی را در بخش بصری بسازند، چون آن آتش و آن گرد و خاك و ... مثل واقعیت نمیشود.
شما كه یقینا سینمای جهان را دنبال میكنید، چقدر جلوههای ویژه ما را قابل مقایسه با آنها میدانید؟
زمانی كه ما اینجا دوئل را كار كردیم، در سینمای جهان نجات سرباز رایان را كار كردند. شما ویژوال آن فیلم را حذف و بعد آنها را مقایسه كنید. مشكل الان همین است كه حتی خود مسؤولان سینمایی و داوران ما هم تفاوت ویژوال و میدانی را تشخیص نمیدهند. فیلم دوئل یك پلان هم ویژوال نداشت و همه صحنههایش كار جلوههای ویژه میدانی بود. این فیلم را بگذارید كنار نجات سرباز رایان و ببینید در بخش جلوههای ویژه كدام یك سرتر است. من به جرات میگویم دوئل سرتر است.
پس مدعی هستید در این زمینه؟
بله، اخیرا فیلمی با بنگلادشیها كار كردم به نام نیروانا ـ كه البته برخی بازیگران و عوامل آن هم ایرانی هستند ـ یكی از بازیگران خارجی این فیلم وقتی اجرای صحنههای جلوههای ویژه این فیلم را دید در مصاحبهای گفت من در آمریكا و چند كشور دیگر كار كردم، اما هیچ جا ندیدم كه به این شكل جلوههای ویژه را خوب كار كنند. اگر یك كارشناس بیطرف بیاید و صحنههای جلوههای ویژه میدانی ما را با خارجیها مقایسه كند، مدعی هستم اگر سرتر نباشیم، پایینتر نیستیم. متاسفانه اینجا فقط اتفاقات داخلی را دنبال میكنند و اخبار جلوههای ویژه آن طرف را نمیبینند و نمیشنوند. شما در اینترنت جستوجو كنید تا متوجه شوید چه اتفاقات ناخوشایندی در بخش جلوههای ویژه و در پشت صحنه فیلمهای هالیوودی افتاده است و چه تعداد كشته و زخمی دادهاند. منتها ما ایرانی جماعت همیشه غریبهپرستیم. (میخندد) وقتی بحث هالیوود میآید، بدون شناخت آن را (در بخش جلوههای ویژه) بزرگ میكنیم. اینجا البته بحث امكانات هم مطرح است و اصلا امكاناتی كه آنها دارند را ما نداریم. ما در این مملكت یك اسلحه افكتی/ افكتیو (شبهاسلحه) نداریم. شما الان بروید تركیه، سوریه و... شبهاسلحه را در برخی فروشگاهها میفروشند. بهتازگی چند شبهاسلحه سپاه و چند شبهكلت هم سازمان صداوسیما آوردهاند كه آنها هم اگر خراب شود، كنار میگذارند و جایگزینی برای آن ندارند. چند سال است مینالیم كه متولی این مساله باید ارشاد باشد، نه سپاه. سپاه این تجهیزات را برای فیلمهای خودش استفاده میكند. سازمان صدا و سیما هم علنا میگوید من این شبهاسلحهها را برای آثار خودم آوردهام و به سینما نمیدهم. اگر هم قرار به همكاری با سینما باشد، شرایطش زیاد است.
یعنی شما با این همه سابقه و كارنامه موفق در این زمینه، درگیر چنین مسائل و مشكلاتی هستید؟
ما هنوز درگیر چهار كلت افكتی در این مملكت هستیم. هنوز درگیر مواد برای صحنههای شلیك و انفجار هستیم. در حالی كه در همه دنیا تهیه این مواد آزاد است، مخصوصا برای آدمهایی مثل ما. شما اگر الان به داروخانه بروید، پتاسیم كلرات دارد و با آن پماد درست میكند، اما اگر ما برای چاشنی و انفجار نیاز به آن داشته باشیم، به ما نمیدهد. برای خرید 100 گرم آن باید برویم مجوز بگیریم. آن هم من كه سه وزارتخانه تاییدم كرده است؛ وزارت ارشاد، وزارت دفاع و وزارت اطلاعات. با اینكه این همه هم فیلم در زمینه سینمای جنگ و دفاع مقدس كار كردهام، هنوز مجوزی برای تهیه مواد برای فیلم ندارم و باید بروم و مجوز بگیرم. الان یك پروسه خیلی طولانی باید طی شود تا من بتوانم مقداری از این مواد را تهیه كنم؛ ارشاد باید نامه بزند به انجمن سینمای دفاع مقدس، انجمن نامه بزند به روایت فتح، روایت فتح نامه بزند به حفاظت، حفاظت هم نامه بزند به شهرك سینمایی دفاع مقدس و ...