بانوی بروجردی که روزی برای خرید اولین دام خود هم پول نداشت حالا به فکر راهاندازی یک دامداری صنعتی است
کارآفرینــــــی بـا عــــــزت
عزت عصمتپناه، تسلیم نمیشود! مشكلات ریز و درشت زندگی پا به پایش میآیند، همه جا دنبالش هستند، او اما یك تنه ایستاده مقابل همه مشكلات و حالا كارآفرینی است كه با دستیپر، مقابل معاون رئیسجمهور در امور زنان خانواده مینشیند و از مسیری میگوید كه در این سالها طی كرده؛ مسیری سخت كه او را از یك مددجوی كمیته امداد به یك كارآفرین نمونه تبدیل كرده است؛ كارآفرینی كه میزبان معصومه ابتكار در مجتمع سنتی دامپروری اش شده و به خاطر تلاشهایش برای خودكفایی و ایجاد اشتغال مورد قدردانی معاونت امور زنان دولت هم قرار گرفته است.
عزت عصمتپناه متولد 1336 است؛ در 16 سالگی ازدواج كرده و زندگی روی سختش را از سالهای اول ازدواج به او نشان داده، از وقتی كه همسرش بر اثر یك اتفاق به زندان رفته و او به تكاپو افتاده كه جریمه ده میلیون ریالی همسرش را بپردازد؛ ماجرایی كه دربارهاش میگوید: «آن موقع برای شوهرم یك حبس پنج ساله بریدند و پذیرفتن این موضوع برای من خیلی سخت بود، به خاطر همین به امام رضا(ع) متوسل شدم و از او خواستم اگر همسرم بیگناه است، راه نجاتی برایش پیدا شود، اگر مقصر است دوره حبسش را بكشد و تاوان گناهش را پس بدهد. آن موقع نذر كردم اگر همسرم آزاد شد با هم پیاده به زیارت امام رضا برویم كه خوشبختانه نذرآزادی من قبول شد و من و همسرم با یك كوله پشتی و یك فانوس پیاده به سمت مشهد راه افتادیم.»
از این خاطره هرقدر هم كه گذشته باشد شیرینیاش هنوز با اوست؛ اتفاقی كه او را به فكر انداخت برای حل مشكلات اقتصادی خانوادهاش چارهای بیندیشد: «آن موقع اولین گزینهای كه برای كمك به ذهنم رسید كمیته امداد بود، اما با درخواست وامم موافقت نشد اما من ناامید نشدم و اینبار همسرم را برای دریافت وام فرستادم كه با درخواست او موافقت كردند.»
شروع كار با وام كمیته امداد
برای عزت عصمتپناه وام 7میلیون تومانی كمیته امداد، نقطه آغاز یك راه دور و دراز بود، راهی كه او را به امروز رسانده است: «اینجا در توتكانلو بیشتر مردم دامدار هستند، من هم با این وام یك گاو خریدم و با تلاش زیاد، یكی را دوتا كردم و الان یك راس گاو را به 30 راس رسانده ام، البته خیلیها را هم بهخاطر اینكه به كارم رونق بدهم و مشكلاتم را حل كنم فروختم و شاید الان اگر همه آنها را نمیفروختم حدود 200 راس گاو داشتم.»
او البته در این مسیر علاوه بر گاوداری برای كسب روزی حلال، كارهای دیگری را هم تجربه كرده؛ از راهاندازی مغازه خواربار فروشی نزدیك یك مدرسه گرفته تا جمعآوری شیر در منطقه: «بعد از وام اولیهای كه از كمیته امداد گرفتم برای توسعه كارم چندسال بعد دوباره درخواست وام دادم و این دفعه 20میلیون تومان به من وام دادند كه واقعا كمك بزرگی بود مخصوصا كه همسرم به خاطر سكتههای مكرر از كارافتاده شده بود و من به تنهایی باید همه امور را اداره میكردم. همین زمان بود كه یكی از اقوام مان پیشنهاد داد همزمان با گاوداری در جمعآوری شیر و تحویل آن به كارخانههای لبنی فعالیت كنم. آن موقع به نظرم شروع اینكار خیلی سخت بود چون یك زن بودم و فكر میكردم كسی به من اعتماد نمیكند، از طرف دیگر وسیله نقلیهای هم برای شروع كارم نداشتم، اما با توكل به خدا این كار را هم شروع
كردم.»
این بانوی سختكوش از همان زمان شد راننده یك نیسان آبی رنگ جمعآوری شیر؛ زنی كه به تنهایی به منزل دامداران مراجعه میكرد و شیر تولیدی دام آنها را جمعآوری میكرد، كاری كه با سه كیلو شیر در روز شروع كرد و حالا به جمعآوری 2 تا 3 تن شیر در روز در جایگاه جمعآوری شیری كه به نامش ثبت شده رسیده است؛ او حالا سه راننده برای جمعآوری شیر دارد و دیگر خودش پشت فرمان نمینشیند: «اوایل که رانندگی میكردم گواهینامه نداشتم، رانندگی را هم در دورهای كه شوهرم راننده مینی بوس مردم بود یاد گرفته بودم. هروقت او مینی بوس را به خانه میآورد من هم برای تمرین پشت فرمان مینشستم، اما خودمان هیچوقت وسیله نداشتیم تا اینكه برای جمعآوری شیر اقدام كردم و نیسان خریدم و تا مدتی بدون گواهینامه رانندگی میكردم، اما بهخاطر خطراتی كه پیش رویم وجود داشت، از سال 90 پیگیر دریافت گواهینامه شدم و بالاخره گواهینامه هم گرفتم. الان هم روزانه حدود سهتن شیر جمع میكنم كه از این مقدار ۲۰۰ كیلوگرم شیر تولیدی دامداری خودم است.»
حمایتهای تشویقكننده
با عزت عصمتپناه همكلام كه بشوید، اولین چیزی كه نظرتان را جلب میكند، اراده قوی و امیدی است كه برگ برنده او در عبور از مسیر پرپیچ و خم زندگی اش بوده؛ مشكلاتی كه هنوز هم از خاطرش نرفتهاند: «من سختی زیاد كشیدم، اما هیچوقت ناامید نشدم، تحمل كردم، شبهایی بود كه ما نان برای خوردن نداشتیم، من با هفت تا بچه و یك شوهر مریض باید خودم میرفتم دنبال كارها. اما هیچوقت خسته نشدم و دست از تلاش برنداشتم.»
با این حال، این مسیر سخت را او بدون حمایت هم نگذرانده؛ حمایتهایی كه زمینه فعالیت و خودكفایی امروز او را فراهم كردهاند: « من با سختیهای زیادی روبهرو میشدم، اما همانقدر كه سنگهای جلوی پایم ناامید كننده بودند، حمایتهایی كه از طرف نهادهای مختلف میشد انگیزه بیشتری به من میداد. برای مثال یادم هست یك بار برای گرفتن امتیاز برق به مركز استانمان مراجعه كردم، آن موقع آنقدر شرایط مالی سختی داشتم كه حتی پول نداشتم به توتكانلو برگردم. اما رئیس وقت اداره برق وقتی از شرایطم باخبر شد، در كمال احترام مبلغی پول را داخل پاكت گذاشت و من را راهی كرد. من این مبلغ را بعد از خودكفا شدن و رفع مشكلات مالی ام با یك دنیا تشكر به او برگرداندم. البته در این مسیر جهاد كشاورزی هم به من خیلی كمك كرد، درهمه امور اگر مجوزی لازم داشتم با مساعدت زیاد به من این مجوز را پرداخت، مثلا پروانه گاوداری دادند، پروانه جمعآوری شیر دادند، مجوز حفر چاه گرفتم و...»
حمایتهایی كه باعث شدند او حالا زمینه اشتغال شش نفر دیگر را فراهم كند و با این حال رویاهای بزرگتری در سر داشته باشد: «تصمیم گرفتهام یك دامداری صنعتی راهاندازی كنم. در حال حاضر هم موفق به گرفتن پروانه و مجوز آن شدهام و منتظر تسهیلات 40 میلیارد ریالی از جهاد كشاورزیام تا كار ساخت مجتمع دامپروری را
شروع كنم.»
دیدار با معاون امور زنان
و خانواده
همین چند هفته پیش بود كه معصومه ابتكار در سفری كه به خراسان شمالی و شهرستان فاروج داشت به توتكانلو هم رسید و با بازدید از گاوداری كوچك عزت عصمت پناه پای حرفهای او نشست و او صحبت از زحماتش برای خودكفایی و اشتغالزایی در منطقه كرد. عصمت پناه درباره این دیدار میگوید: «من از شرایط زندگیام گفتم، از سختیهایی كه كشیده بودم از همراهیهایی كه داشتم از مشكلاتی كه سرراهم بود از اینكه الان شش نفر را بیمه كردهام. بعد هم به این نكته اشاره كردم كه میتوانم كارم را گسترش بدهم و برای افراد بیشتری فرصت اشتغال بهوجود بیاورم. به همین دلیل از خانم ابتكار خواستم برای تحقق هدفم در راهاندازی مجتمع صنعتی دامپروری مساعدت كند تا مرحله جدیدی از كارآفرینی و اشتغالزایی را در منطقه شروع كنم.»
از این خاطره هرقدر هم كه گذشته باشد شیرینیاش هنوز با اوست؛ اتفاقی كه او را به فكر انداخت برای حل مشكلات اقتصادی خانوادهاش چارهای بیندیشد: «آن موقع اولین گزینهای كه برای كمك به ذهنم رسید كمیته امداد بود، اما با درخواست وامم موافقت نشد اما من ناامید نشدم و اینبار همسرم را برای دریافت وام فرستادم كه با درخواست او موافقت كردند.»
شروع كار با وام كمیته امداد
برای عزت عصمتپناه وام 7میلیون تومانی كمیته امداد، نقطه آغاز یك راه دور و دراز بود، راهی كه او را به امروز رسانده است: «اینجا در توتكانلو بیشتر مردم دامدار هستند، من هم با این وام یك گاو خریدم و با تلاش زیاد، یكی را دوتا كردم و الان یك راس گاو را به 30 راس رسانده ام، البته خیلیها را هم بهخاطر اینكه به كارم رونق بدهم و مشكلاتم را حل كنم فروختم و شاید الان اگر همه آنها را نمیفروختم حدود 200 راس گاو داشتم.»
او البته در این مسیر علاوه بر گاوداری برای كسب روزی حلال، كارهای دیگری را هم تجربه كرده؛ از راهاندازی مغازه خواربار فروشی نزدیك یك مدرسه گرفته تا جمعآوری شیر در منطقه: «بعد از وام اولیهای كه از كمیته امداد گرفتم برای توسعه كارم چندسال بعد دوباره درخواست وام دادم و این دفعه 20میلیون تومان به من وام دادند كه واقعا كمك بزرگی بود مخصوصا كه همسرم به خاطر سكتههای مكرر از كارافتاده شده بود و من به تنهایی باید همه امور را اداره میكردم. همین زمان بود كه یكی از اقوام مان پیشنهاد داد همزمان با گاوداری در جمعآوری شیر و تحویل آن به كارخانههای لبنی فعالیت كنم. آن موقع به نظرم شروع اینكار خیلی سخت بود چون یك زن بودم و فكر میكردم كسی به من اعتماد نمیكند، از طرف دیگر وسیله نقلیهای هم برای شروع كارم نداشتم، اما با توكل به خدا این كار را هم شروع
كردم.»
این بانوی سختكوش از همان زمان شد راننده یك نیسان آبی رنگ جمعآوری شیر؛ زنی كه به تنهایی به منزل دامداران مراجعه میكرد و شیر تولیدی دام آنها را جمعآوری میكرد، كاری كه با سه كیلو شیر در روز شروع كرد و حالا به جمعآوری 2 تا 3 تن شیر در روز در جایگاه جمعآوری شیری كه به نامش ثبت شده رسیده است؛ او حالا سه راننده برای جمعآوری شیر دارد و دیگر خودش پشت فرمان نمینشیند: «اوایل که رانندگی میكردم گواهینامه نداشتم، رانندگی را هم در دورهای كه شوهرم راننده مینی بوس مردم بود یاد گرفته بودم. هروقت او مینی بوس را به خانه میآورد من هم برای تمرین پشت فرمان مینشستم، اما خودمان هیچوقت وسیله نداشتیم تا اینكه برای جمعآوری شیر اقدام كردم و نیسان خریدم و تا مدتی بدون گواهینامه رانندگی میكردم، اما بهخاطر خطراتی كه پیش رویم وجود داشت، از سال 90 پیگیر دریافت گواهینامه شدم و بالاخره گواهینامه هم گرفتم. الان هم روزانه حدود سهتن شیر جمع میكنم كه از این مقدار ۲۰۰ كیلوگرم شیر تولیدی دامداری خودم است.»
حمایتهای تشویقكننده
با عزت عصمتپناه همكلام كه بشوید، اولین چیزی كه نظرتان را جلب میكند، اراده قوی و امیدی است كه برگ برنده او در عبور از مسیر پرپیچ و خم زندگی اش بوده؛ مشكلاتی كه هنوز هم از خاطرش نرفتهاند: «من سختی زیاد كشیدم، اما هیچوقت ناامید نشدم، تحمل كردم، شبهایی بود كه ما نان برای خوردن نداشتیم، من با هفت تا بچه و یك شوهر مریض باید خودم میرفتم دنبال كارها. اما هیچوقت خسته نشدم و دست از تلاش برنداشتم.»
با این حال، این مسیر سخت را او بدون حمایت هم نگذرانده؛ حمایتهایی كه زمینه فعالیت و خودكفایی امروز او را فراهم كردهاند: « من با سختیهای زیادی روبهرو میشدم، اما همانقدر كه سنگهای جلوی پایم ناامید كننده بودند، حمایتهایی كه از طرف نهادهای مختلف میشد انگیزه بیشتری به من میداد. برای مثال یادم هست یك بار برای گرفتن امتیاز برق به مركز استانمان مراجعه كردم، آن موقع آنقدر شرایط مالی سختی داشتم كه حتی پول نداشتم به توتكانلو برگردم. اما رئیس وقت اداره برق وقتی از شرایطم باخبر شد، در كمال احترام مبلغی پول را داخل پاكت گذاشت و من را راهی كرد. من این مبلغ را بعد از خودكفا شدن و رفع مشكلات مالی ام با یك دنیا تشكر به او برگرداندم. البته در این مسیر جهاد كشاورزی هم به من خیلی كمك كرد، درهمه امور اگر مجوزی لازم داشتم با مساعدت زیاد به من این مجوز را پرداخت، مثلا پروانه گاوداری دادند، پروانه جمعآوری شیر دادند، مجوز حفر چاه گرفتم و...»
حمایتهایی كه باعث شدند او حالا زمینه اشتغال شش نفر دیگر را فراهم كند و با این حال رویاهای بزرگتری در سر داشته باشد: «تصمیم گرفتهام یك دامداری صنعتی راهاندازی كنم. در حال حاضر هم موفق به گرفتن پروانه و مجوز آن شدهام و منتظر تسهیلات 40 میلیارد ریالی از جهاد كشاورزیام تا كار ساخت مجتمع دامپروری را
شروع كنم.»
دیدار با معاون امور زنان
و خانواده
همین چند هفته پیش بود كه معصومه ابتكار در سفری كه به خراسان شمالی و شهرستان فاروج داشت به توتكانلو هم رسید و با بازدید از گاوداری كوچك عزت عصمت پناه پای حرفهای او نشست و او صحبت از زحماتش برای خودكفایی و اشتغالزایی در منطقه كرد. عصمت پناه درباره این دیدار میگوید: «من از شرایط زندگیام گفتم، از سختیهایی كه كشیده بودم از همراهیهایی كه داشتم از مشكلاتی كه سرراهم بود از اینكه الان شش نفر را بیمه كردهام. بعد هم به این نكته اشاره كردم كه میتوانم كارم را گسترش بدهم و برای افراد بیشتری فرصت اشتغال بهوجود بیاورم. به همین دلیل از خانم ابتكار خواستم برای تحقق هدفم در راهاندازی مجتمع صنعتی دامپروری مساعدت كند تا مرحله جدیدی از كارآفرینی و اشتغالزایی را در منطقه شروع كنم.»