جایگاه تكامل در پزشكی

جایگاه تكامل در پزشكی


نگاه متعارف به بیماری و درمان، بی‌شباهت به رویكرد ما به تعمیر ساخته‌های دست بشر نیست؛ تمام اجزا در این ساخته‌ها به شكل پیچیده‌ای با یكدیگر كنش كرده و به عملكردی خاص می‌انجامند. مثلا تمام قطعاتی را تصور كنید كه در كالبد كنترل تلویزیون شما قرار دارند و میان‌كنش آنان فشار كلید را به تكانه‌هایی از اشعه مادون قرمز تبدیل می‌كند. اگر عمل خاص (فشردن كلید) دیگر به عكس‌العمل مورد انتظار (تغییر كانال تلویزیون، كم یا زیاد شدن بلندی صدا و امثالهم) نینجامد، قاعدتا تصور خواهید كرد برخی‌ میان‌كنش‌های اجزای سازنده كنترل تلویزیون مختل شده‌اند.
اگر به بدن انسان نیز همانند مصنوع دست بشر بنگریم، آنگاه بیماری‌ها نیز به سادگی اشكالاتی كه در كنترل تلویزیون رخ می‌دهند قابل‌توجیه هستند و دشواری درمان آنها نیز تنها ناشی از شمار زیادتر اجزای سازنده بدن انسان خواهد بود و نه ماهیت اساسا متفاوت آن. شباهت میان كنترل تلویزیون و بدن انسان اما شباهتی سراسر سطحی است: كنترل تلویزیون برای انجام عملكرد خاصی طراحی‌شده است و تمام اجزای آن به منظور ممكن ساختن آن عملكرد كنار یكدیگر قرار گرفته‌اند. میان‌كنش‌های موجود در بدن انسان اما تحت اثر فرآیندهای تكاملی شكل‌گرفته و عملكردهای تازه‌ای برای اجزای پیشین در طی زمان تعریف و بازتعریف شده‌اند.
تمایز جالب‌تر میان بیماری‌های انسان و خرابی‌های مصنوعات دست بشر به سرشت عوامل مخرب (یا بیماری‌زا) مطرح می‌شود: خرابی كنترل تلویزیون غالبا به كنش محیط بیرونی و واكنش درونی اجزای سازنده كنترل محدود می‌شود. برای مثال، افتادن كنترل تلویزیون روی زمین بر اثر نیروی جاذبه و برخورد آن با سطح سخت زمین (كنش محیط بیرونی) می‌تواند به از میان رفتن اتصال میان یكی از دكمه‌ها و مدارهای الكترونیكی درون كنترل منجر شود (واكنش درونی). این كنش و واكنش در همان لحظه رخ داده و كنش و واكنش دیگری در رابطه با همین خرابی رخ نخواهد داد؛ تمامی علت و معلول خرابی را می‌توان به لحظه‌ای در زمان نسبت داد و دیگر هیچ. اما وقتی جمعیتی از ویروس‌ها درون بدن انسان رشد می‌كنند، میانكنش ویروس‌ها با سلول‌های ایمنی بدن پیوسته خواهد بود و از آنجا كه نرخ همتاسازی ویروس‌ها در مقیاس دقیقه است (در قیاس با چند دهه‌ای كه در انسان، از تولد تا بلوغ برای همتاسازی نیاز است)، انتخاب طبیعی جمعیت ویروس‌ها را دستخوش تغییر می‌كند.

میانكنش داروینی میان عامل بیماری‌زا و بیمار (انسان و سایر موجودات زنده) به ویروس‌ها، باكتری‌ها و سایر عوامل خارجی محدود نمی‌شود. در انواع سرطان‌ها، جمعیتی از سلول‌های بدن انسان به گونه‌ای سامان‌گریز به همتاسازی دست می‌زنند. این جمعیت از سلول‌ها خود نیز تحت اثر فرآیندهای تكاملی‌اند، زیرا طی تقسیم شتابناك‌ خود جهش یافته و آنانی كه بیشتر و بهتر با محیط زیستی خود - بخشی از كالبد بیمار- تطابق دارند و با سرعت بیشتر همتاسازی می‌كنند آسان‌تر از صافی انتخاب طبیعی عبور می‌كنند. در نظر گرفتن پدیده تكامل در زیست‌شناسی و اثر آن بر بیماری‌ها، از جمله سرطان، از برنامه‌های پژوهشی جدیدی است كه آرام‌آرام جای دیدگاه سنتی پزشكی را خواهند گرفت. این یعنی دیگر نمی‌توان رابطه میان بیمار و عامل بیماری‌زا را ایستا انگاشت، بلكه برای درمان مؤثرتر باید چگونگی دگرگونی عامل بیماری‌زا و تكامل آن در پاسخ به بیمار (مانند سرطان) یا جمعیتی از بیماران (مانند بیماری‌های واگیردار) را در مركز توجه قرار داد.