گزارشی كوتاه از سفری كوتاه به خوزستان استانی كه از مدارس فرسوده و ناایمن و كمبود معلم رنج میبرد
مدرسهها نو میشوند
برداشت اول: زن، ساقه بلند گل رز را كه در لفافه پلاستیكی پژمرده شده، روی دیوار بالا و پایین میبرد و مطمئن كه میشود ته ساقه را چند بار به دیوار میكوبد و میگوید آب تا همین جا بود؛ میشود تا خط كمر آدمی میانه قد. پیرزن چین به پیشانی میاندازد و دورتر از زن گل به دست، روی پنجه پاها بلند میشود و انگار كه بخواهد پشت دیوار را ببیند، با لهجه غلیظ عربی میگوید سیل همه جا را گرفته بود، بعد انگار نه انگار كه حرفش نیمه مانده، چشم میدوزد به روبان صورتی رنگ كه در ازدحام آدمها با فشار انگشت وزیر دارد قیچی میشود.
دبستان دخترانه رضوان كه در شیفت مخالف، دبستان شهید دغلاوی است، نبش خیابان اصلی عین دو اهواز، دوم مهر بازشد و ویرانیهای سیل از سر و تنش ریخت اما اسكورت ویژه وزیر و هیات بزرگ همراه، مردم را باز آورده به تماشا. پیرزنی استخوانی، چشمهای ریزش را ریزتر میكند و به عربی چیزهایی میگوید؛ كمك میخواهد، كلمه مساعدت را میشود فهمید. زنی با سینی گرد روی سر و عبایی خاكی مساعدت میخواهد و زنی با پوستی قهوهای و قدی كوتاه بازهم مساعدت میخواهد. با هم قدم میزنیم، زیرگرمای شدید عین دو و رطوبت مایوسكنندهاش در مهر. پیرزن دستها را مثل وقتی كه نانواها دارند چانه خمیر را بزرگ و نازك میكنند روی هوا چرخ میدهد و زنی ترجمه میكند كه او نان میپزد و میفروشد و خودش خانه نیمهسازش را از دور نشان میدهد كه تا خانه شدن، راه زیاد دارد.
مردهای جوان روی زمین سیلزده عین دو
كه حالا مثل كبریت خشك است، دارند سنگ میچینند؛ این شروع خانهسازی برخی از عیندوییهاست. ماشینهای شاسیبلند و اسكورتها راه افتادهاند، میدویم كه به گروه برسیم. قلوهسنگهای زیرپا اذیت میكند، زن میگوید قبلا راه خاكی بود، قلوه سنگها را بعد سیل ریختهاند. ماشین شاسیبلند میافتد درون یك چاله ولی گاز میدهد و سرعت میگیرد وچاله میماند پشتسر، پسربچهای كوچك اما توی كوچه خاكی پشت مدرسه پایش به چالهای گیر میكند و میافتد و همانجا ریسه میرود...
برداشت دوم: روبان مدرسه حجاب درمحله مهدیس اهواز كه بریده میشود، قند توی دل دخترها آب میشود و شاخههای گل پلاستیكی روی هوا پیچ و تاب میخورد. دخترها نشستهاند روی نیمكتهای قرمز دانه اناری، در یكی از 50 هزار كلاس درس خوزستان، با لبخند...
برداشت سوم: دزفول عصرها هم تب دارد و هوایش دم كرده است، مردم ولی آمدهاند برای تماشا. آبمیوههای خنك و آب معدنیهای یخزده و كیكهای مغزدار خورده شده، مسؤولان ملی و محلی هم رسیدهاند. دختری روی ویلچر با معلولیت شدید جسمی برای وزیر آموزش و پرورش چیزهایی میخواند و از پگاه پریدار دخترمعلولِ مرحوم كه خانوادهاش مدرسه را به نام او ساختهاند، گفت و اشك همه را درآورد. روبان افتتاح بریده شد، بادكنكهای رنگی رفت روی هوا و بازهم خیری در دزفول یك مدرسه ساخت، مدرسهای برای دانشآموزان استثنایی...
برداشت چهارم: مسؤولان خرمشهر، ایذه، گتوند و رامهرمز همگی240 ثانیه وقت داشتند تا جلوی دوربینهای ویدئوكنفرانس هرچه میخواهد بگویند و با دستور وزیر آموزش و پرورش بهرهبرداری از مدارس تازهسازشان را رسما آغازكنند. مدرسهها افتتاح شد، نمادین البته به نیابت از 254مدرسه و860 كلاس درسی كه امسال به طور همزمان دراستان خوزستان آغاز به كاركرد...
برداشت آخر: خوزستان درد كم ندارد، جنگ كه خیلی چیزهایش را گرفت، حالا هم كه سیل گسترده بهار و بعدهم زلزله مسجد سلیمان؛ خوزستان فقط همینها را كم داشت. آمارها مثل پتك میخورد توی سر شنونده، نه فقط لطمه سیل به 113 مدرسه استان كه فرسودگی30 درصد مدارسش، خطر دائمی فروریختنشان روی سر دانشآموزان، صد مدرسه كانكسی اش و وضع وخیم
350 مدرسه سنگی استان كه معجزه است هنوز آوار نشدهاند.
جملات نمایندگان مردم شهرهای مختلف خوزستان در مجلس میپیچد توی سرمان: كمبود 16 هزار و 700 معلم، تشكیل نشدن چندهزاركلاس درس بیمعلم، آوردن هرآدمی به نام معلم برای جبران كمبود نیرو، معلم افیونی، كلاسهای درس بیكولر، گرما، ازحال رفتن یك دانشآموز گرمازده، مدارس چادری، كلاسهای كپری و خوردن زنگ اول مهر در یكی از همین كپرها.
دبستان دخترانه رضوان كه در شیفت مخالف، دبستان شهید دغلاوی است، نبش خیابان اصلی عین دو اهواز، دوم مهر بازشد و ویرانیهای سیل از سر و تنش ریخت اما اسكورت ویژه وزیر و هیات بزرگ همراه، مردم را باز آورده به تماشا. پیرزنی استخوانی، چشمهای ریزش را ریزتر میكند و به عربی چیزهایی میگوید؛ كمك میخواهد، كلمه مساعدت را میشود فهمید. زنی با سینی گرد روی سر و عبایی خاكی مساعدت میخواهد و زنی با پوستی قهوهای و قدی كوتاه بازهم مساعدت میخواهد. با هم قدم میزنیم، زیرگرمای شدید عین دو و رطوبت مایوسكنندهاش در مهر. پیرزن دستها را مثل وقتی كه نانواها دارند چانه خمیر را بزرگ و نازك میكنند روی هوا چرخ میدهد و زنی ترجمه میكند كه او نان میپزد و میفروشد و خودش خانه نیمهسازش را از دور نشان میدهد كه تا خانه شدن، راه زیاد دارد.
مردهای جوان روی زمین سیلزده عین دو
كه حالا مثل كبریت خشك است، دارند سنگ میچینند؛ این شروع خانهسازی برخی از عیندوییهاست. ماشینهای شاسیبلند و اسكورتها راه افتادهاند، میدویم كه به گروه برسیم. قلوهسنگهای زیرپا اذیت میكند، زن میگوید قبلا راه خاكی بود، قلوه سنگها را بعد سیل ریختهاند. ماشین شاسیبلند میافتد درون یك چاله ولی گاز میدهد و سرعت میگیرد وچاله میماند پشتسر، پسربچهای كوچك اما توی كوچه خاكی پشت مدرسه پایش به چالهای گیر میكند و میافتد و همانجا ریسه میرود...
برداشت دوم: روبان مدرسه حجاب درمحله مهدیس اهواز كه بریده میشود، قند توی دل دخترها آب میشود و شاخههای گل پلاستیكی روی هوا پیچ و تاب میخورد. دخترها نشستهاند روی نیمكتهای قرمز دانه اناری، در یكی از 50 هزار كلاس درس خوزستان، با لبخند...
برداشت سوم: دزفول عصرها هم تب دارد و هوایش دم كرده است، مردم ولی آمدهاند برای تماشا. آبمیوههای خنك و آب معدنیهای یخزده و كیكهای مغزدار خورده شده، مسؤولان ملی و محلی هم رسیدهاند. دختری روی ویلچر با معلولیت شدید جسمی برای وزیر آموزش و پرورش چیزهایی میخواند و از پگاه پریدار دخترمعلولِ مرحوم كه خانوادهاش مدرسه را به نام او ساختهاند، گفت و اشك همه را درآورد. روبان افتتاح بریده شد، بادكنكهای رنگی رفت روی هوا و بازهم خیری در دزفول یك مدرسه ساخت، مدرسهای برای دانشآموزان استثنایی...
برداشت چهارم: مسؤولان خرمشهر، ایذه، گتوند و رامهرمز همگی240 ثانیه وقت داشتند تا جلوی دوربینهای ویدئوكنفرانس هرچه میخواهد بگویند و با دستور وزیر آموزش و پرورش بهرهبرداری از مدارس تازهسازشان را رسما آغازكنند. مدرسهها افتتاح شد، نمادین البته به نیابت از 254مدرسه و860 كلاس درسی كه امسال به طور همزمان دراستان خوزستان آغاز به كاركرد...
برداشت آخر: خوزستان درد كم ندارد، جنگ كه خیلی چیزهایش را گرفت، حالا هم كه سیل گسترده بهار و بعدهم زلزله مسجد سلیمان؛ خوزستان فقط همینها را كم داشت. آمارها مثل پتك میخورد توی سر شنونده، نه فقط لطمه سیل به 113 مدرسه استان كه فرسودگی30 درصد مدارسش، خطر دائمی فروریختنشان روی سر دانشآموزان، صد مدرسه كانكسی اش و وضع وخیم
350 مدرسه سنگی استان كه معجزه است هنوز آوار نشدهاند.
جملات نمایندگان مردم شهرهای مختلف خوزستان در مجلس میپیچد توی سرمان: كمبود 16 هزار و 700 معلم، تشكیل نشدن چندهزاركلاس درس بیمعلم، آوردن هرآدمی به نام معلم برای جبران كمبود نیرو، معلم افیونی، كلاسهای درس بیكولر، گرما، ازحال رفتن یك دانشآموز گرمازده، مدارس چادری، كلاسهای كپری و خوردن زنگ اول مهر در یكی از همین كپرها.
تیتر خبرها
-
كمیته حقیقتیاب برای مورد مرموز چنار محمودی
-
پخت 29میلیون پرس غذا برای زائران اربعین
-
امكان طرح شكایت برای منتقدان سهمیههای كنكور
-
سقفی برای تـوانیابان
-
مدرسهها نو میشوند
-
تقسیمبندی بوفههای مدارس
-
موزه دخانیات افتتاح شد
-
كنكور ۹۹ بدون تغییر
-
تردد زوار اربعین در مرز مهران ۱۰ برابر شد
-
بانك اطلاعاتی افراد دچار معلولیت