مرد آرایشگر خواستگار همسر سابقش را كشت
زمانی كه جسد غرق در خون حامد در بیابانهای اطراف روستای كوره فرنگی شهرری پیدا شد، هیچكس فكرش را هم نمیكرد عامل این جنایت هولناك كسی نباشد جز دوست قدیمی مقتول. اما چهار روز پس از وقوع جرم بود كه سینا دستگیر شد. متهم روز گذشته در دادگاه كیفری پای میز محاكمه ایستاد و بار دیگر به قتل اعتراف كرد. در حالی كه متهم مدعی است دوستش را به خاطر خواستگاری از همسر سابقش كشته، تحقیقات نشان میدهد او دچار سوءظن شده بود.
به گزارش خبرنگار جامجم، ساعت 11 روز گذشته سینا همراه ماموران زندان وارد راهروی دادگاه كیفری یك استان تهران شد. خانواده حامد هم در دادگاه حاضر شده بودند. مادر حامد گفت: «كسی كه روزها و شبهای زیادی سر سفره ما نشسته بود، حالا جلوی چشمم است، آن هم بهعنوان قاتل فرزندم. باورش برایمان سخت است.»
ماجرا از جایی آغاز شد كه حامد 38 ساله به مادرش گفت برای كاری بیرون از خانه میرود و یك ساعت بعد برمیگردد، اما هرگز برنگشت. آن شب زمانی كه تاخیر حامد زیاد شد، خانوادهاش به پلیس اعلام مفقودی كردند.
مادر حامد درباره شب حادثه گفت: «آن شب تا صبح خواب به چشمم نمیآمد. ساعت نزدیك 8 صبح بود كه ماموران پلیس با ما تماس گرفتند و گفتند جسدی در نزدیكی شهرری كشف شده و خصوصیات ظاهری او با پسرم شباهت دارد. ما هم برای شناسایی رفتیم و پسرم را در سردخانه پزشكی قانونی دیدیم كه به طرز وحشتناكی با ضربات چاقو به قتل رسیده بود.»
ماموران پلیس بهسرعت تلاش خود را برای یافتن ردی از عامل جنایت آغاز كردند و در اولین قدم، تلفن همراه مقتول را ردیابی كردند. بررسیها حاكی از آن بود كه آخرین تماسهای برقرار شده با دوست صمیمی حامد یعنی سینا بوده است. برای همین سینا به عنوان اولین مظنون پرونده بازداشت شد و از همان لحظات اول، بدون انكار حقیقت لب به اعتراف گشود و گفت:«در خیابان پیروزی آرایشگاه دارم و حامد یكی از هممحلیهای ما بود. هشت سالی میشد با حامد دوست شده بودم. برای حامد از زندگی ام درددلهای زیادی كرده بودم. میدانست كه همسر سابقم پیش از این ازدواج كرده و دو فرزند داشت كه با من زندگی میكردند و به حامد گفته بودم كه با فرزندان همسرم مشكل داشتم و برای همین كارمان به جدایی كشیده شد. با اینكه حامد از راز زندگی من خبر داشت، از مشكل من سوءاستفاده كرد و یكی از دوستانم به نام علی به من گفت كه حامد از همسر سابق من خواستگاری كرده است. موضوع را به حامد گفتم و او گفت كه چنین چیزی حقیقت ندارد. حتی با همسر سابقم هم تماس گرفتم و او این موضوع را انكار كرد. اما من میخواستم مطمئن شوم، برای همین به همراه حامد به خارج از شهر رفتیم تا در جایی خلوت موضوع را با علی رودررو كنیم. برای این كار از یك نفر كه میدانستم پیك موتوری بود به نام داوود كمك گرفتم و او با موتورش ما را به روستای كوره فرنگی شهرری برد. علی سر قرار نیامد، اما من به حدی از دست حامد عصبانی شدم كه چاقو را دست او دادم و گفتم یا تو من را بكش یا من تو را میكشم. حامد قسم میخورد كه چنین ماجرایی حقیقت ندارد. اما من باور نكردم و او را به قتل رساندم.»
متهم كه با 14 ضربه چاقو دوست خود را به قتل رسانده بود، بعد از قتل اقدام به آتش كشیدن جسد او با بنزین كرد. اما فقط بخشی از لباسهای حامد سوخته بود. بعد از اعترافات صریح متهم داوود كه هنگام قتل سینا را همراهی كرده بود، بازداشت شد.
روز گذشته رسیدگی به پرونده در شعبه دهم دادگاه كیفری آغاز شد. خانواده حامد از دادگاه تقاضای قصاص متهم را كردند.
سپس سینا در جایگاه دفاع حاضر شد و گفت: اتهام خود را قبول دارم. چون گمان میكردم حامد در حقم نارفیقی كرده و او را به قتل رساندم.
قاضی: تو همسرت را طلاق داده بودی و اگر هم او میخواست با فرد دیگری ازدواج كند به تو چه ارتباطی داشت؟
متهم: من توقع نداشتم دوستم در حقم نامردی كند.
متهم ردیف دوم یعنی داوود، جوانی است كه در پرونده خود دو فقره سابقه كیفری مبنی بر تجاوز به عنف و حمل و نگهداری مشروب دارد.
او نیز در دفاع از خود گفت: من اتهامم را قبول ندارم. من فقط با سینا همراه شدم و نمیدانستم قرار است قتل اتفاق بیفتد.
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهمان، ختم جلسه دادرسی را اعلام كردند. رای پرونده بعد از مشورت قضات صادر میشود.
به گزارش خبرنگار جامجم، ساعت 11 روز گذشته سینا همراه ماموران زندان وارد راهروی دادگاه كیفری یك استان تهران شد. خانواده حامد هم در دادگاه حاضر شده بودند. مادر حامد گفت: «كسی كه روزها و شبهای زیادی سر سفره ما نشسته بود، حالا جلوی چشمم است، آن هم بهعنوان قاتل فرزندم. باورش برایمان سخت است.»
ماجرا از جایی آغاز شد كه حامد 38 ساله به مادرش گفت برای كاری بیرون از خانه میرود و یك ساعت بعد برمیگردد، اما هرگز برنگشت. آن شب زمانی كه تاخیر حامد زیاد شد، خانوادهاش به پلیس اعلام مفقودی كردند.
مادر حامد درباره شب حادثه گفت: «آن شب تا صبح خواب به چشمم نمیآمد. ساعت نزدیك 8 صبح بود كه ماموران پلیس با ما تماس گرفتند و گفتند جسدی در نزدیكی شهرری كشف شده و خصوصیات ظاهری او با پسرم شباهت دارد. ما هم برای شناسایی رفتیم و پسرم را در سردخانه پزشكی قانونی دیدیم كه به طرز وحشتناكی با ضربات چاقو به قتل رسیده بود.»
ماموران پلیس بهسرعت تلاش خود را برای یافتن ردی از عامل جنایت آغاز كردند و در اولین قدم، تلفن همراه مقتول را ردیابی كردند. بررسیها حاكی از آن بود كه آخرین تماسهای برقرار شده با دوست صمیمی حامد یعنی سینا بوده است. برای همین سینا به عنوان اولین مظنون پرونده بازداشت شد و از همان لحظات اول، بدون انكار حقیقت لب به اعتراف گشود و گفت:«در خیابان پیروزی آرایشگاه دارم و حامد یكی از هممحلیهای ما بود. هشت سالی میشد با حامد دوست شده بودم. برای حامد از زندگی ام درددلهای زیادی كرده بودم. میدانست كه همسر سابقم پیش از این ازدواج كرده و دو فرزند داشت كه با من زندگی میكردند و به حامد گفته بودم كه با فرزندان همسرم مشكل داشتم و برای همین كارمان به جدایی كشیده شد. با اینكه حامد از راز زندگی من خبر داشت، از مشكل من سوءاستفاده كرد و یكی از دوستانم به نام علی به من گفت كه حامد از همسر سابق من خواستگاری كرده است. موضوع را به حامد گفتم و او گفت كه چنین چیزی حقیقت ندارد. حتی با همسر سابقم هم تماس گرفتم و او این موضوع را انكار كرد. اما من میخواستم مطمئن شوم، برای همین به همراه حامد به خارج از شهر رفتیم تا در جایی خلوت موضوع را با علی رودررو كنیم. برای این كار از یك نفر كه میدانستم پیك موتوری بود به نام داوود كمك گرفتم و او با موتورش ما را به روستای كوره فرنگی شهرری برد. علی سر قرار نیامد، اما من به حدی از دست حامد عصبانی شدم كه چاقو را دست او دادم و گفتم یا تو من را بكش یا من تو را میكشم. حامد قسم میخورد كه چنین ماجرایی حقیقت ندارد. اما من باور نكردم و او را به قتل رساندم.»
متهم كه با 14 ضربه چاقو دوست خود را به قتل رسانده بود، بعد از قتل اقدام به آتش كشیدن جسد او با بنزین كرد. اما فقط بخشی از لباسهای حامد سوخته بود. بعد از اعترافات صریح متهم داوود كه هنگام قتل سینا را همراهی كرده بود، بازداشت شد.
روز گذشته رسیدگی به پرونده در شعبه دهم دادگاه كیفری آغاز شد. خانواده حامد از دادگاه تقاضای قصاص متهم را كردند.
سپس سینا در جایگاه دفاع حاضر شد و گفت: اتهام خود را قبول دارم. چون گمان میكردم حامد در حقم نارفیقی كرده و او را به قتل رساندم.
قاضی: تو همسرت را طلاق داده بودی و اگر هم او میخواست با فرد دیگری ازدواج كند به تو چه ارتباطی داشت؟
متهم: من توقع نداشتم دوستم در حقم نامردی كند.
متهم ردیف دوم یعنی داوود، جوانی است كه در پرونده خود دو فقره سابقه كیفری مبنی بر تجاوز به عنف و حمل و نگهداری مشروب دارد.
او نیز در دفاع از خود گفت: من اتهامم را قبول ندارم. من فقط با سینا همراه شدم و نمیدانستم قرار است قتل اتفاق بیفتد.
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهمان، ختم جلسه دادرسی را اعلام كردند. رای پرونده بعد از مشورت قضات صادر میشود.
تیتر خبرها