این فیلم‌ها را  كارگردان دیگری می‌سازد

گفت‌وگو با محمدتقی یازرلو، كارگردان مستند «اربعین»

این فیلم‌ها را كارگردان دیگری می‌سازد

محمدتقی یازرلو سال‌هاست در عرصه مستندسازی فعالیت مستمری دارد و بیشترین تمركز او هم در ساخت فیلم‌هایی در عرصه جبهه و جنگ و موضوعات مذهبی بوده است. این فیلمساز پیشكسوت البته سراغ سوژه‌های متفاوت‌تری هم در مستندسازی رفته، از جمله زنی كه تنها بازمانده لهستانی‌های مهاجر به ایران پس از جنگ جهانی دوم بود؛ اثری به نام «وقتی كه من نبودم».والعصر - كه برنده بهترین مستند جنگی در سال 64 از جشنواره فیلم فجر شد- ، آفریقا ساحل طلا، دلجویان، آشیان بر باد، سپاه روح‌ا...، حسین محور وحدت، رحمت‌ا...، ذكر عاشورا یاد شهدا و سریال داستانی دو ركعت عشق از جمله آثار یازرلو است.مستند اربعین، تازه‌ترین فیلم این كارگردان است كه برخی جانبازان جنگ تحمیلی را به تصویر می‌كشد كه خدمتگزار زوار در اربعین بودند.

مستند اربعین چه زمانی كلید خورد و چه سالی تصمیم به ساخت آن گرفتید؟
سال 94 در اولین سفرم به كربلا به عنوان خادم رفتم و همان‌جا مستندی ساختم به نام «بیعت اربعین» كه چهار سال است از شبكه افق پخش می‌شود. این تجربه باعث شد طرحی را در سال 95 طراحی كنم و قصد كردم كه از خدمتگزاری به زوار اربعین فیلم بسازم. چون سخت‌ترین نقطه‌ای كه هیچ جا هم دیده نمی‌شود، همین خدمتگزاری به زوار است. بنابراین باز به عنوان خادم با دوربینم به عراق رفتم و در صحن حضرت زهرا‌(س) مستقر شدم كه پشت حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) در شهر نجف قرار دارد. آنجا سختی‌های كار آن عده از خدمتگزاران زواری را كه همراه ما بودند، به تصویر كشیدیم. بعد كه به تهران آمدیم دوباره سراغ زندگی و حرفه همین دوستانی رفتیم كه همگی از جانبازان دوران دفاع مقدس و بچه‌های جنگ و جبهه هستند. باتوجه به احادیث و روایات موجود می‌دانید هركسی به زوار اربعین و امام حسین (ع) خدمت كند، چه مراتب و پاداشی دارد. خلاصه برهمین مبنا و با توجه به تجربه قبلی، من هم تلاش كردم در مستند اربعین، تمركز بیشتری روی خدمتگزاران زوار داشته باشم. منتهی نكته‌ای كه در این فیلم دنبال طرح آن بودم، این بود كه ما با افرادی روبه‌رو بودیم كه در اربعین آب به زوار می‌دادند، جارو می‌زدند و خدماتی از این دست ارائه می‌دادند و...
حین خدمت‌رسانی با سختی‌هایی مواجه بودند. اما در اینجا هركدام آدم‌های مهمی هستند و مسؤولیت‌هایی دارند؛ یكی كارخانه‌دار است، یكی سالن پذیرایی دارد و یكی مكانیك است و ... درواقع با آدم‌هایی سروكار داریم كه در اینجا یك هویت و جایگاهی دارند، اما همین كه به عنوان خادم زوار مشغول به كار می‌شوند، خالصانه و متواضعانه زحمت می‌كشند. تمركز ما در این مستند و به‌ویژه در نجف، روی سختی‌های كار این خدام بود، به هرحال اربعین است و هزاران نفر با رفتارها و خصوصیات مختلف كه به دلیل مسائلی چون خستگی راه و توقعی كه وجود دارد، می‌تواند موجب تنش‌هایی شود. در مجموع یك مبارزه با نفس در كار خدمتگزاری به زوار هست. یعنی اگر آدم مراقبه نداشته باشد، كنترل اوضاع و مدیریت شرایط سخت می‌شود.
و جانبازان كه در شرایط دشوار جنگی سربلند بیرون آمدند گزینه‌های خوبی برای انجام دوباره این مبارزه با نفس هستند. به نظر می‌رسد با انتخاب این افراد به عنوان قهرمانان مستندتان، دنبال یك مقایسه میان دوران جبهه و جنگ و سفرهای اربعین هم بودید.
همین‌طور است. جانبازان و بچه‌های جبهه و جنگ چون آدم‌های خالصی بودند و هستند و كار و اخلاق و رفتارشان از دوران دفاع مقدس ریشه گرفته است، در كمال سختی خدمتگزاری به زوار هم مراقبه داشتند و با نفسشان مبارزه و كار را مدیریت می‌كردند. انتخاب این جانبازان عزیز عامدانه بود، چون به موازات اینها خادمان عزیز دیگری هم داشتیم كه آنها تجربیات جنگ را نداشتند؛ یا جوان‌تر بودند یا كسانی هستند كه به دلایلی در جنگ نبودند یا اگر هم بودند، در پشت جبهه بوده و با سختی‌های آنجا مواجه نبودند. آن‌سوی قضیه خود زوار هستند كه آنها هم باید مراقبه داشته باشند و بدانند كه با چه هدفی به كربلا و نجف می‌روند. آنها باید خودشان را در موقعیت دشوار كاروان حضرت زینب تصور كنند. درعین حال خادمی كه دنبال خدمت به زوار امام حسین (ع) است هم باید همین مراقبه را داشته باشد و با رفتاری بدون تنش، امكاناتی كه زوار نیاز دارند را در اختیار آنها قرار دهد.
نام جانبازان خدمتگزار در مستند اربعین را می‌گویید؟
بله، حاج آقا كرمی فرمانده ما در موكب بود، آقای قلی‌بیگی لجستیك و پشتیبانی بود، آقای نصیری بود كه طاقت‌فرسا كار می‌كرد و شاید در شبانه‌روز دو ساعت می‌خوابید، فرزند ایشان آقاسعید نصیری بود، آقای محمدی بود و ... همه این جانبازان، تیر و تركشی بودند، آنها برای تامین آب زوار در صحن حضرت زهرا (س) باید 150 پله را باید پایین می‌رفتند، دبه‌ها را پرمی‌كردند - چون لوله‌كشی نبود- و دوباره این آب را بالا می‌آوردند و بین زوار تقسیم می‌كردند. این كار سختی و مرارت‌های زیادی داشت.
برای آقای كرمی از عنوان جالبی استفاده كردید: فرمانده موكب.
در حقیقت چون دوستان، همه از بچه‌های قدیمی جبهه بودند، به شوخی از این عنوان استفاده می‌كردیم. مثلا می‌گفتیم، فرمانده، چه می‌گویید و دستور چیست؟ آقای كرمی در دوران جنگ هم مدیریتی قوی داشتند. ایشان بسیار آدم سلیم‌النفسی است و برخی تنش‌های ایجادشده در فضای اربعین را مثل دوران جنگ به‌خوبی مدیریت می‌كردند.
حتی گاهی خودشان به جای آن خدمتگزارانی كه از كار خسته می‌شدند هم خدمت‌رسانی می‌كردند.
این مستند راوی دارد؟
نه، مستند با محوریت آقای كرمی پیش می‌رود، او شرح ماجرا می‌دهد كه اصلا چه شد به سفر اربعین رفتیم و وارد میدان شدیم. وقتی به خودم خبر دادند، فقط یك روز فرصت برای تصمیم‌گیری داشتم. چون در دل یك كار بزرگی بودم و تردید داشتم كه بروم یا نروم. همسرم به من گفت برو و این فرصت را از دست نده. در كمترین زمان گذرنامه‌ام را دادم و روادید گرفتم و همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. اینها را آقای كرمی با ادبیات و زبان خیلی خوبی در فیلم بیان می‌كند و بعد توضیح می‌دهد شرح سفر چه بوده است و ما در كجاها می‌توانستیم بر نفسمان غلبه كنیم. هنگام توضیحات آقای كرمی، تماشاگر تصاویر این سفر و خدمتگزاری به زوار را می‌بیند.
زمان 40 دقیقه‌ای مستند هم برایم جالب است كه برای یك مستند مذهبی زمان مناسبی به نظر می‌رسد. انگار به فكر حوصله تماشاگر هم بوده‌اید.
بله، هم این‌كه شما می‌گویید و هم این‌كه این زمان، نسبتی هم با خود اربعین و چهلمین روز شهادت شهدای كربلا دارد كه واقعا اتفاقی شد. این‌طور كارها دست ما نیست و طور دیگری مدیریت می‌شود. در خود فیلم هم آقای كرمی می‌گوید در مناسبات و محاسبات دنیوی، شما نمی‌توانید 35 هزار نفر را در یك روز، صبحانه و ناهار و شام دهید. این خیلی امكانات و پشتیبانی می‌خواهد، اما چون خود امام حسین (ع) این قصه را مدیریت می‌كرد، این اتفاقات خیلی منظم پیش می‌رفت. وگرنه اگر كسی در حالت عادی و در تهران بگوید، من هیاتی دارم كه می‌خواهم به 35 هزار نفر سه وعده غذا بدهم، بعید است عملی شود و از پس آن برآید. درباره فیلم با این موضوع هم انگار شما نیستید كه آن را می‌سازید، كسی دیگر را مامور كرده‌اند كه شما تابع اراده ایشان بیایید و این مسیر را بروید. بعضی وقایع جلوی دوربین طور دیگری اتفاق می‌افتاد و ما در آن دخیل نبودیم.