عرفای گروه فرهنگ و هنر

عرفای گروه فرهنگ و هنر


زندگی در جریان است. بله. یك روزهایی حالمان خوش است و یك روزهایی هم نه. اما این روزگار مسیر خودش را می‌رود، بی خیال حال و احوال ما. روز گذشته بچه‌های سرویس فرهنگی هم احوالشان عین دنیا بود. اصلا حالت گذر خاصی در نگاه و رفتارشان بود. مهاجر با لبخندی بی‌خیال، محمدی با سرخوشی بی‌دلیل، رستگار با نگاهی طنازانه به مسائل و رویدادهای از روزنامه گرفته تا خاورمیانه، قنبری با آرامش مثال زدنی و علیزاده هم كه همیشه آرام است، گفتن ندارد حالش. حالا معمای پیدا كنید نگارنده را هم مطرح می‌شود! حواستان به اسم اعضای گروه باشد، می‌توانید حدس بزنید امروز نگارنده چه كسی بوده. درباره حالش هم باید بگویم از همان سطرهای اول معلوم است روز گذشته در چه فضا و احوالاتی سیر می‌كرده و چقدر درگیر فرار از این دنیای دون بوده است! آنقدر كه اعضای پر شور و شر گروه فرهنگی را كه صدایشان آنقدر بلند است كه همكاران كلی بهشان تذكر می‌دهند، در قالب عرفای قرن جاری و البته رو به پایان شمسی معرفی كرده است. بگذریم اما این را هم تاكید كنم كه «به حسن و خلق و وفا» عمرا كسی به همكاران بنده برسد... بله، ماجرا این‌طوری‌هاست و حافظ هم همین عبارت داخل گیومه را اصلا در وصف همین همكاران بنده سروده بوده و خودش نمی‌دانسته!
 در صفحه 9 جشن تولد داریم، جشن تولد جلال‌خان آل‌احمد كه هنوز هم داستان‌هایش خواندنی‌اند و از من عشق داستان بپرسید، می‌گویم هر كدامش می‌تواند یك كلاس درس باشد برای آدمیزاد. آذر مهاجر كه استثنائا یك روز پایش در كفش كاغذ نبود از آقاجلال نوشته چه شیرین و خواندنی هم.
 در صفحه بعدی اش هم محمدصادق علیزاده كه جمعه شب را در كنسرت «حالا كه می‌روی» محمد معتمدی گذرانده برایمان از این اجرا و حاشیه‌هایش نوشته است. حالا كه می‌روی از آن آلبوم موسیقی‌های خوبی بود كه سال گذشته منتشر شد و می‌توان گفت می‌شود حالا حالاها شنیدش و از آن لذت برد. هم گزارش علیزاده را بخوانید و هم آلبوم را از دست ندهید. همین طور دیگر اجراهای صحنه‌ای آن را كه قرار است شهر به شهر بگردد، شاید به شهر شما هم آمد.
 ساناز قنبری هم رفته سراغ تقویم تاریخ. یك حادثه مهم را پیدا كرده و به بهانه‌اش درباره فیلم‌های ضد انگلیسی در ایران نوشته و با عواملشان گفت‌وگو كرده است. در صفحه 11 بخوانید و ببینید عبدالرضا اكبری بازیگر یكی از این فیلم‌ها با قنبری در این باره چه گفته است.
 آخرین جرعه جام پر هم صفحه سینمای جهان است. بله. جام پر. درست نوشته‌ام و درست هم خوانده‌اید. چهار صفحه ننوشته‌ایم كه به تقلید از آقای فریدون جان مشیری بگویم جام تهی! بله آخرین جرعه جام پر جام‌جم هم سینمای جهان است. بفرمایید، بخوانید و لذت ببرید.