گفتوگو با 2 مستند ساز حوزه مسائل اجتماعی و معیشتی درباره جای خالی «دردهای مردم» در آثار مستند
درد دلهای مستند
بیچاره مردم؛ برای پی بردن به این گزاره نیاز نیست خیلی تلاش كنید. كافی است نگاهی به حوادث و ناآرامیهای اخیر بیندازید و دریابید چطور گلایهها و اعتراضات به حق مردم، در پی اطلاعرسانی به یكباره و شبانه تصمیم اقتصادی دولت گم و فراموش شد و فضا بلافاصله برای جولان آشوبگران و اغتشاشگران فراهم شد. معمولا همیشه همینطور است و آنچه البته به جایی نرسد، فریاد و صدای اعتراض به حق مردم است. مردمی كه با انبوه مشكلات اقتصادی و معیشتی دست و پنجه نرم میكنند و به پاس سالها همراهی صبورانه و همدلانه با نظام حاكمیتی و دولتها، شایسته حداقل رفاه و آرامش اجتماعی و اقتصادی هستند. یكی از مهم ترین رسانههایی كه میتواند همواره در كنار مردم بایستد و حرف آنها را به درستی و بدون كمترین ناآرامی و درگیری و اغتشاش به مسؤولان و دولتمردان برساند، سینمای مستند است. تاثیر یك مستند صادقانه و منصفانه كه در بحبوحه مشكلات اقتصادی و معیشتی و ناآرامیهای ناشی از آن، سمت مردم میایستد و تریبون آنها میشود، بسیار است و میتواند نقشی سازنده هم در جلوگیری از حوادث بعدی و مشابه و هم حذف هرگونه خوانش نادرست و عنادورزانه و ضدمردمی باشد كه با شروع چنین اعتراضاتی، همواره سعی میكنند از آب گل آلود گلایه، ماهیهای خواستنی خود را صید كنند.
«درد» را نمیشود سانسور کرد
محمدرضا امامقلی دو سال پیش مستندی ساخت به نام «خوره»؛ اثری که سراغ منبع و منشاء اعتراضات مردمی و ناآرامیهای دی ماه سال96 رفته بود. او در این فیلم مستند، سراغ این بحث مهم رفت که قربانی اصلی بحران، خواستههای به حق مردم بود.
اتفاقات اخیر و اعتراضات نسبت به تصمیم اقتصادی دولت، باعث میشود برخی مستندهای ساخته شده درباره مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را دوباره مرور کنیم، از جمله مستند «خوره» به کارگردانی شما. چقدر این کارها میتواند و باید طرف مردم بایستد؟
رسالت و ماموریتی که مستندساز برای خودش درنظر میگیرد و کارکرد اجتماعی فیلم مستند در بحرانهای سیاسی و اجتماعی، از مهمترین چیزهایی است که باید در این زمینه به آنها توجه کرد. مستندساز باید بداند یک واقعه را چگونه بازنمایی کند و همین عاملی میشود که مستندساز طرف مردم را بگیرد یا دولت. البته به نظر میرسد اساسا سوگیری داشتن در بررسی این وقایع، کار درستی نیست. سوگیری به هر سمتی باشد، از واقعیت و حقیقت فاصله میگیرد اما بهصورت کلی فضا اینطوری است که مستندساز ابتدا میآید و این پدیده نوظهور را به عنوان یک اعتراض اجتماعی بررسی میکند تا بداند ریشهها و زمینههای شکل گیری آن چیست و سرانجام آن چه شد. اگر خودش هم تحلیلی داشته باشد، ارائه میکند. من هم در فیلم خوره دنبال همین بودم تا ریشهها و زمینههای اعتراضات سال 96 را مطرح کنم. اعتراضاتی که اواسط آن شرایطی که داشت پیش میرفت، سرقت شد، همان اتفاقی که متاسفانه در آبان 98 افتاد و باز هم اعتراضات مردم بعد از مدتی به خشونت کشیده شد و اصل موضوع که گلایههای به حق مردم بود، مغفول ماند.
این همسویی با مردم در چنین مستندهایی، چقدر میتواند خوانشهای نادرست و جانبدارانه و ضدمردمی را به حاشیه براند و کنار بزند؟
این مستندها باید بسیار روشنگر باشند، البته اگر شرایط امنیتی اجازه دهد. متاسفانه بلافاصله بعد از شکل گیری چنین پدیدههایی چون جو خیلی امنیتی میشود، فضا برای بازنمایی دقیق، بسته و دسترسی مستندساز کم میشود، طبیعتا خیلی جاها اجازه تصویربرداری داده نمی شود و اطلاعات موردنیاز او به دلیل طبقه بندیها دراختیارش قرار نمی گیرد. اما در کنار این سختیها به نظرم آن بخش حائز اهمیت این است که آن روایت اول را کدام گفتمان ارائه کند؛ گفتمانی که خودش را تریبون مردم فرض کرده و میخواهد در این جغرافیای فقر و غنا، کنار مردم و جریان حق ماجرا بایستد یا در سمتی دیگر. اینکه چنین کاری بررسی و صورت بندی دقیق شود، در تاریخ ثبت خواهد شد. تصورم این بود بعد از سال 96 کلی کار درباره اتفاقات آن سال ساخته میشود، اما این اتفاق نیفتاد. اذعان دارم کار خودم، قوی نیست اما میخواستم روایت اول را داشته باشم. حرفم این بود که ما باید فضا را به سمتی ببریم و طوری ورود کنیم که یک روایت دست اول و دقیق از متن ماجرا داشته باشیم، نه اینکه از این اتفاقات سوءاستفاده شود، چه آن اتفاقاتی که در راستای خواستههای مردم بود و چه بخشی که سرقت شد و چه بخشی که با این اعتراضات برخورد شد.
بنابراین مستند اگر درست و صادقانه و بهموقع باشد، میتواند از نگاههای غیررسمی و نادرست جلوگیری کند.
بله، دقیقا همینطور است.
روی دشواری تولید مستند در این فضا اشاره کردید. به نظر میرسد حتی چنین فضایی کار را برای آنها که میخواهند روایتی صادقانه و منصفانه و همسو با مردم داشته باشند را هم سخت میکند.
این معضلی است که باعث میشود مستندسازان کمتر سراغ این موضوع بروند. حتی اگر مستند عدالتخواهانه و حقیقتگرا باشد و فضا هم برای تولید آن فراهم باشد که طبیعتا فراهم نیست، باز هم با موضوع عجیب و غریبی به نام برچسب مواجهیم و سریع به مستندساز، برچسب سیاسی میزنند. به خاطر همین، خیلیها علاقه ندارند به این موضوعات ورود کنند، چون بالاخره در چنین فضایی، فیلم باید یک بازنمایی از عملکرد دستگاههای دولتی و عملکرد مردم و هم اتفاقاتی داشته باشد که خارج از مرزها میافتد. حتی گاهی برچسب امنیتی هم میزنند و میگویند شما وصل بودید که توانستید در این زمان، چنین مستندی را بسازید یا میگویند چرا سراغ چنین سوژه ای رفته اید، آن هم در حالی که کلی سوژه دیگر برای ساخت وجود دارد. اگر سراغ این سوژه رفته اید، حتما سفارش گرفته اید.
یکی از اصول مستندهایی که میخواهند طرف مردم را بگیرند و دغدغهها و مسائل و مشکلات آنها را مطرح کنند، عدالت و انصاف است. چقدر در روایت خوره، انصاف را رعایت کردید؟
هیچ ماست فروشی نمی گوید ماستم ترش است. (میخندد) اما من واقعا سعی کردم آن را رعایت کنم. به نظرم اگر مستندساز بخواهد از دایره انصاف و عدالت خارج شود، دیگر واژه مستند را نمی توان برای آن فیلم و محصول رسانه ای استفاده کرد. بلکه میتواند یک گزارش باشد که سوگیری خاص خودش را دارد، همان اتفاقی که تا حدودی در صدا و سیما میافتد و به نظرم در حوزه بازنمایی دقیق این وقایع، کم کاریهایی صورت میگیرد. چون شما روزنامه جام جم هم هستید، چندان نمی توان انتقاد کرد.
راحت باشید، قرار است صادقانه صحبت کنیم.
اولین رسانههایی که میتوانند به این وقایع ورود کنند، رسانههای منتسب به حاکمیت به ویژه صدا و سیما هستند. نقش این رسانهها خیلی پررنگ تر است و اگر قرار به انصاف باشد، باید در چنین رسانههایی بیشتر به آن توجه شود. من به عنوان مستندساز که باید منصفانه برخورد و موضوع را روایت کنم و خیلی هم مهم است، اما بازنمایی این حوادث از طریق تلویزیون خیلی میتواند مفید باشد، مخصوصا همین مستندهایی که خود سازمان میسازد. به نظرم برخی زوایای حوادث مغفول واقع میشود، مثلا در همین حوادث آبان، بخشی از بدنه معترض نادیده گرفته شد، همچنین بخش زیادی از عملکرد مخدوش دولت در این حرکت نادیده گرفته شد یا کمتر به آن پرداخته شد. به نظرم اینها آن مستند و آن گزارش را به دور از انصاف میکند.
چقدر تماشای چنین مستندهایی از سوی مردم و مسؤولان باعث میشود از وقوع و تکرار چنین حوادثی جلوگیری شود؟
اولا حوادث سالهای اخیر، تفاوتهایی با هم دارند...
و شباهتهایی هم دارند دیگر.
بله، مخاطبان ما مردم هستند و من به عنوان مستندساز در درجه اول برای مردم فیلم میسازم، قطعا چنین فیلمهایی در درازمدت روی شکل گیری هوش سیاسی مردم و شکل گیری نحوه مواجهه مردم با مشکلات و نحوه اعتراض، تاثیر میگذارد و شاید در چارچوب بندی دقیقتری صورت بگیرد و مردم معترض در چنین رویدادهایی خویشتنداری بیشتری از خود نشان دهند. البته تصورم این است که در کشور ما هم اعتراضات به شکل مدنی انجام میشود و معتقدم در ماجرای اخیر هم مردم داشتند اعتراض معمولی خود را نشان میدادند، اما از جایی به بعد واقعا دست مردم نبود و نباید تقصیر آن افرادی را که رادیکال عمل میکنند و وابسته به خارج هستند، به گردن مردم انداخت. به نظرم اگر قرار است برخورد امنیتی شود، باید طوری باشد که افراد رادیکال از مردم جدا شوند تا اعتراضات مردم به درستی شنیده شود. اتفاقاتی که در دی ماه 96 و دهه 70 افتاد، عموما این تیپی بود که چون فضا کاملا امنیتی میشود، تروخشک با هم میسوزد و اعتراضات مردم هم فعلا خاموش میشود تا زمانی که مجال آن پیش بیاید. مجال آن هم آنقدر پیش نمی آید تا قصه بعدی.
مستندهایی چون خوره میتوانند جنبه هشدار و پیشگیری داشته باشند، اما چون امکان اکران و نمایش موثر پیدا میکنند، تاثیری که باید را نمی گذارند.
تلویزیون هیچ وقت زیربار پخش خوره نرفت. بعد از آن هم که در یک برنامه زنده تلویزیونی اسم آن را آوردم، تذکر گرفتم که فعلا از این فضاها فاصله بگیرم. یکی از مهم ترین کارکردهای ساخت مستندهای این چنینی، بازکردن باب گفت و گو بعد از آن حادثه است، یعنی سعی میکند باب یک فضای گفت و گو را باز کند و با تحلیل آن حادثه بازخوانی شود و نکات مثبت و منفی و ضعفها و قوتهای رویداد مشخص شود. درواقع برای اتفاقات آینده، عبرت پژوهی شود؛ یا از آنها جلوگیری بهعمل آید یا اگر قرار شد دوباره چنین اتفاقاتی بیفتد، نحوه مواجهه با آنها عاقلانه تر باشد. اگر مستند نتوانست باب گفت و گو را باز کند، باید ببینیم مشکل از کجاست. چرا وقتی درباره این موضوع، فیلم ساخته میشود، به گفت و گو میان بدنهها و طبقات مختلف، کمک نمی کند. به نظرم حوادث دی ماه 96 مسکوت ماند و این فیلم هم نتوانست کارکرد اصلی خودش را پیاده کند، تنها توانست این موضوع را برای بخشی از مردم به عنوان مخاطب جا بیندازد که چه اتفاقی افتاد؛ یعنی آن مثلثی که رفتار رادیکال را شکل داد، چه بود، اعتراض مردم نسبت به چه بود و اگر آن فرآیند عدم رسیدگی به تولید در کشور ادامه پیدا کند و رکود اقتصادی داشته باشیم، در آن فیلم پیش بینی شد که اعتراضات ادامه پیدا خواهد کرد که حالا اتفاق افتاد. انتظار میرفت تلویزیون مستند خوره را پخش کند، کارشناسان درباره آن صحبت کنند و علل حوادث دی ماه 96 بازخوانی شود تا مطالبه مردمی به سمت دقیق تری رود و کانال درست و مخاطب خودش را در طبقه حاکمیت پیدا کند.
تلاش کردید خوره را به دولتمردان نشان دهید، از جمله شخص آقای رئیس جمهور؟
بله، رساندن فیلم به آقای روحانی که خیلی مشکل است، آن هم با این شرایطی که دولت دارد. ضمن این که مشغلههای رئیس جمهور و اهالی دولت را هم باید درنظر گرفت. فیلم قبلی ام «آقای نخست وزیر» را هم چند بار سعی کردم به دست آقای روحانی برسانم و حتی از ایشان دعوت هم کردم، اما نشد و برخورد مناسبی صورت نگرفت. نمی دانم، شاید پرداختن به چنین مسائلی در دستور کارشان نیست. به جز این بخش که مربوط به دولت است، بخش دیگر مربوط به بدنه نخبگان است، آنها هم خیلی رغبتی نشان ندادند. نمی دانم چه زمانی باب گفت و گو درباره پدیدههای این چنینی مثل بحران 96 و بحران 98 که خیلی شدیدتر است، در کشور ما باز میشود؟ چه زمانی میخواهیم از این فضای امنیتی فاصله بگیریم و تحلیل دقیق و درستی از اتفاقات ارائه کنیم؟
گفتوگو با مصطفی شوقی، كارگردان مستند «شورش علیه سازندگی»
«درد» به روایت مردم
واكنش بعضی از مردم به تصمیم دولت سازندگی، سوژه مستند «شورش علیه سازندگی» ساخته مصطفی شوقی، مستندساز و روزنامهنگار است؛ فیلمی كه دست روی تاثیرات تفكرات اقتصادی بر جامعه میگذارد. گرچه این مستند، صرفا به دوران سازندگی و نیمه اول دهه 70 میپردازد، اما به سبب تكرار تاریخ و تصمیمهای كلیشهای دولتمردان، در این روزها هم به كار میآید و قابل تاویل و تفسیر است.
سال قبل كه نشد مستند شورش علیه سازندگی در جشنواره سینماحقیقت باشد، امسال چطور، آن را به جشنواره ارائه دادید؟
نه، درباره سال قبل هم احساس كردم فضایی برای اكران این مستند نبود. شاید رسوبات دی ماه 96 سوءتفاهمهایی ایجاد كرده و فضا را به سمتی برده بود كه مستندهای اینچنینی پخش نشود. همین هم باعث شد فیلم ما در جشنواره سینماحقیقت سال گذشته حاضر نباشد.
قرار بود فیلم در برخی دانشگاهها هم اكران شود، این كار انجام شده است؟
قرار بود چند اكران در دانشگاهها داشته باشیم كه به دلیل فضای اخیر، به نتیجه نرسید اما امیدواریم روز دوشنبه (امروز) در دانشگاه شیراز اولین اكران دانشجویی خودمان را داشته باشیم. همچنین در ادامه قصد داریم فیلم را در مراكز فرهنگی و گعدههای فرهنگی هم نمایش دهیم. البته در این یك سال و نیم كه از ساخت فیلم میگذرد، آن را برای برخی آقایان مسؤول، كارشناسان و اساتید دانشگاه به نمایش گذاشتم.
بخشی از مردم كه میتوانند مخاطب این فیلم باشند، ربطی به فضای دانشگاهی ندارند. برای اینكه مردم فیلم را ببینند، چه كردید؟ مثلا برای اینكه فیلم در گروه هنر و تجربه اكران شود، اقدامی كردهاید؟
درخواست اكران در هنر و تجربه را دادیم، اما گویا ترافیك فیلم آنجا خیلی زیاد بود، اما به هرحال فیلم ما بیش از آنكه فیلمی سیاسی و اقتصادی باشد، یك فیلم اجتماعی است. این فیلم از دورهای صحبت میكند كه مردم ایران حتما از آن ذهنیتی دارند. به همین دلیل از روز اول تلاش كردم این فیلم را مردم ببینند، یعنی همان كسانی كه در این فیلم درباره آنها صحبت شده است. همان كسانی كه در دهه 70 با آن مشكلات اقتصادی و بالارفتن قیمتها مواجه بودند، مخاطب اصلی این فیلم هستند. امیدوارم آنها فیلم را ببینند، چه در تلویزیون چه شبكههای اینترنتی پخش فیلم.
مستند شورش علیه سازندگی، درباره تاثیر تفكرات اقتصادی، بر فضای اجتماعی است. اتفاقی كه اخیرا هم رخ داده و تصمیم اقتصادی دولت درباره بنزین و اعلام ناگهانی آن، تاثیراتی را در جامعه گذاشت و ناآرامیهایی را در پی داشت.
بعضی تصمیمات، تحول زا هستند و در درون خود اتفاقاتی را همراه میآورند. بعد از پایان جنگ تحمیلی، خرابیهای ناشی از آن و مشكلات اقتصادی، فضای خاصی را در كشور ایجاد كرده بود. وقتی مرحوم آیتا... رفسنجانی رئیسجمهور شد، شاید در اولین سخنرانی خود گفت كه دوره جدیدی آغاز شده است. دقیقا موضوع فیلم ما درباره همین دوره جدید است؛ به این معنا كه چرخهای اقتصاد و صنعت كه متوقف شده بود یا بر اثر مشكلات جنگ، ضربه خورده بود، به حركت در میآید. بنابراین اینها ناگزیر بودند كه یكسری برنامههای جدیدی را انجام دهند، بدیهی بود كه در بستر اجرای این برنامهها جامعه هم تحت تاثیر قرار میگرفت. برنامههایی كه دولت از آن با عنوان تعدیل ساختاری و یا تعدیل اقتصادی نام برد. با اجرایی شدن برنامه تعدیل اقتصادی دولت، رفته رفته سبك زندگی مردم هم متاثر از فضای جدید بود. دولت آقای هاشمی برای بهدست آوردن سرمایهگذاری در بخش خصوصی چه داخلی و چه خارجی، باید آزادسازیهایی را در حوزه اقتصادی انجام میداد و همین هم یك فرهنگ جدیدی را به وجود آورد. جامعهای كه در آن شعارهای انقلابی داده شده بود و جامعهای كه آرمانش دفاع از مستضعفان و مظلومان بود، با اجرای چنین برنامهای دچار یك تضاد شد. نتیجه این برنامهها را بعدها در انتخابات ریاست جمهوری سال 72 كه آقای احمد توكلی، رقیب آقای هاشمی بود، میبینیم كه آقای توكلی با شعار عدالت اجتماعی توانست حدود 24 درصد رای بیاورد و دربرابر آقای هاشمیرفسنجانی که در سیاست ایران هم جایگاه بسیار بالایی داشت، موفق به اخذ چنین آرایی شد و این را بخشی از محرومان و تودههای مردم فهمیده بودند كه به او رای دادند. درواقع آن دوره، دوره تضادها بود و تحولات اقتصادی باعث شد كه زیرپوست جامعه، یكسری اتفاقات رخ دهد. نمود اصلی آن آزادسازی قیمتها بود كه باعث شد زخم برخی حاشیهنشینها سر باز كند، از جمله در اسلامشهر كه با تلنگری به نام بالا رفتن كرایهها خودش را نشان داد و باعث اعتراضاتی شد؛ همینطور در مشهد و در كوی طلاب كه آن موقع جزو مناطق حاشیهنشین شهر بود. مردم در آن زمان، اعتراض خود را به وضع موجود نشان دادند. این درحالی بود كه خیلی از آنها هم مشكلی با جمهوری اسلامی نداشتند و حتی دل در گرو نظام داشتند، اما اعتراض آنها به خاطر مشكلات معیشتی و اقتصادی بود. این اعتراضها، بیشتر جنس اجتماعی و اقتصادی داشت تا سیاسی.
اگر مستندهایی چون فیلم شما و آثاری از این دست، زودتر ساخته میشد یا به موقع برای مردم و مسؤولان به نمایش درمیآمد، ممكن بود تاثیراتی در جامعه میگذاشت تا مثلا اتفاقهای مشابهی رخ ندهد؟ منظورم این است كه چنین آثاری دستكم باعث درنگ و تامل بیشتری در تصمیمگیریهای دولت شود؟
فیلم من یك سال و نیم پیش تمام شد، اما به دلایل سوءتفاهمهایی كه وجود دارد، نگذاشتند این فیلم پخش شود. نكته مهمتر درباره شورش علیه سازندگی این است كه این فیلم فقط متعلق به آن زمان و مربوط به آن دوره تاریخی است و فیلم در سال 75 تمام میشود. اما آیا اینكه فیلم به امروز شباهت دارد، بله؛ میتوان شباهتهایی را پیدا كرد، دلیلش این است كه ادامه همان سیاستها یا شبیه آنها در كشور اجرا میشود. دولت هم خودش را ناگزیر میداند چنین كارهایی را انجام دهد. دولت بزرگ و فربه از نظر ساختاری و از نظر بروكراسی، فضایی را برای خودش ترسیم میكند كه جز چرخش در دور باطل و فدا كردن بخشی از كشور چارهای نمیبیند. از نگاه آنها، به هرحال دولت، دخل و خرجی دارد. شما را ارجاع میدهم به یك سخنرانی كه آقای هاشمیرفسنجانی در سال 70 در دانشگاه صنعتی شریف انجام داد، وقتی به او اعتراض میكنند كه چرا اینقدر قیمتها از جمله قیمت حاملهای سوخت بالا رفته است، پاسخ داد ما به شما یارانه زیادی میدهیم و ما سوخت را مثلا یك تومان به شما میدهیم، اما برای ما نود تومان تمام میشود و خوب است در هر خانه، یك انبار نفت قرار دهیم! این نگاهی است كه خود را قاهر میبیند كه برای اجرای برنامههایش از روی طبقه اجتماعی عبور كند. درواقع حرف دولت این بود كه بیش از آنكه مردم فكر میكنند، به آنها یارانه میدهیم؛ در حالی كه اگر یارانهها را ندهیم، بهتر میتوانیم كار كنیم. این نگاه دولت است. هرچند ساختار و بوروكراسی غلط دولت، اساسا این پولها را میبلعد. شورش علیه سازندگی درباره این چیزها هم صحبت میكند.
نگفتید كه آیا چنین مستندهایی دستكم در درازمدت میتواند تاثیر لازم را بگذارد یا نه؟
من فیلمسازم و اقتصاددان و اهل سیاست نیستم.
اما ایجاد سوال كه میكنید.
بله، وقتی سال 95 این فیلم را ساختم، بحث موسسات غیرمجاز در شهر مشهد پیش آمده بود. چند سال این سوژه همراه من بود. چرا در مشهد و اسلامشهر ناآرامیهای اقتصادی و معیشتی و اجتماعی به وجود آمد و شاهد شورش حاشیه علیه متن بودیم؟ آن اتفاق، تلنگری ذهنی به من زد و به عنوان كسی كه تاریخ معاصر ایران را خوانده، احساس كردم باز هم مشكل این چنینی خواهیم داشت؛ كمااینكه هم سال 96 و از جنس دیگر اتفاقاتی افتاد و هم امسال كه تقریبا معادلسازی اتفاقاتی است كه سال 71 در مشهد و سال 74 در اسلامشهر و ملارد و قلعه حسن خان و مناطق حاشیهای تهران رخ داد. اگر جغرافیای این ناآرامیها را ببینید، دقیقا در حاشیه پایتخت رخ داده است.
در روزهای این چنینی، بیشتر بحث گزارشهای خبری داغ است، اما بهترین زمان برای ساخت مستند درباره ناآرامیهای اخیر چیست؟ در بحبوحه حوادث یا مدتی بعد یا با فاصله زمانی بیشتر؟
حتی الان هم دیر شده است، چون كارم بیشتر در حوزه تاریخ معاصر است، احساسم این بود درباره حوادثی كه در سالهای 71 و 74 رخ داده، هشدار دهم و آن را برای مردم روایت كنم. اعتقاد ندارم كه مسؤولان نسبت به موضوعات و تحولات اجتماعی، ناآگاه هستند. آنها بیش از هركسی میدانند تصمیمهایشان چه اثراتی را در جامعه میگذارد اما شاید این را به جان میخرند كه یك شبه قیمت بنزین را اعلام و آن را اجرایی كنند. رابطه مردم و دولت در شرایط كنونی درحال ضعیف شدن است و یكی از اثرات این ضعیف شدن، همین اتفاقات اخیر است. به هرحال خیلی از مردمی كه معترض هستند به آقای روحانی و دولت ایشان رای دادند، اما دولت آنها ناامید كرده است.
جایگاه مردم در چنین مستندهایی كجاست؟
در شورش علیه سازندگی ما از نگاه مردم و روایت مردم به سراغ موضوع رفته ایم و با مخالفان و موافقان آن سیاستها حرف زدیم. به این معنا كه بعضی از شاهدان این وقایع جلوی دوربین آمدند. روایت مسؤولانی را كه آمدند هم من دربست نپذیرفتم، یعنی اگر عدهای بودند كه در انتقاد از آقای هاشمی حرف میزدند، حتما مسؤولان و نزدیكانی هم بودند كه در دفاع از ایشان حرف زدند. نكته مهمتر اینكه این روایت مردم ایران در دهه 70 است، مردمی كه در بزنگاههای مهم تاریخی در كنار انقلابی بودند كه خودشان انجام دادند، اما دولتها آنطور كه باید مردم را در جریان تصمیمات خود نگذاشتند و مردم را وارد سیاستهای خود نكردند.
چقدر مستندهای درست و صادقانه، میتواند روشنگرانه باشد و صدای معترضان و گلایه مندان واقعی باشد و حساب آنها را از اغتشاشگران جدا كند؟
مردم كه نمیآیند اموال خود را خراب كنند و از بین ببرند، من در مستند شورش علیه سازندگی هم بهطور موردی درباره این موضوع صحبت كردم. قطعا یك نگاه منصفانه كه حرف مردم را میزند، باعث كنارزدن روایتهای نادرست میشود. اما از این نكته هم نمیتوانیم غافل شویم كه وقتی هیجانی اتفاق میافتد، كنترل آن هم سخت میشود. یكی از نكاتی كه در مستند شورش علیه سازندگی در موردش حرف زدیم همین است كه گاهی وقتها احساس تبعیض از خود تبعیض مخربتر است.
-
پیچهای دلربایی که به دریا میرسد
-
اگر توان مدیریتی ندارید مسؤولیت نپذیرید
-
درد دلهای مستند
-
با مردم چه میکنید؟
-
«وارش» در سرزمین «مهاجران»
-
سوتیهای سوتی!
-
پایان مجلسی آقای رئیس
-
مسافران مسافربر
-
تبانی آلودگی هوا و آنفلوآنزا
-
حزبا...: دنبال فروپاشی لبنان نیستیم
-
اگر توان مدیریتی ندارید مسؤولیت نپذیرید
-
دپوی ۱۰۰۰ كانتینر برنج در گمرك شهید رجایی
-
دریافت رمز پویا از طریق پیامك امكانپذیر است
-
دسترسی سازمان امور مالیاتی به اطلاعات مالی پزشکان
-
استاندار نجف برای توضیح درباره حوادث این شهر به دادگاه میرود
-
تاکید اتحادیه عرب بر ایجاد مرکز آموزش نظامی عربی
-
یونان از ناتو میخواهد در برابر ترکیه بایستد