خاطرات و فراموشی

خاطرات و فراموشی


موضوع احیای دریاچه ارومیه موضوع مهمی است؛ چون سال‌هاست از سوی افكار عمومی به‌ویژه مردمان استان‌های شمال غربی ایران به عنوان یك مطالبه عمومی درآمده است. همین مطالبه‌گری افكار عمومی بود كه باعث شده است تصمیمات اتخاذ شود و سرنوشت دریاچه برای مردم ایران مهم باشد. در طول هفت سالی كه رئیس دولت تدبیر و امید احیای این دریاچه را به شكلی نمادین اولین مصوبه دولت خود تعیین كرد تا حالا كه هنوز این دریاچه برای ماندن و نماندن دست و پا می‌زند، اتفاقات زیادی افتاده است. در همه این سال‌ها وقتی سطح ترازی بالا می‌آمده و حرف از جان گرفتن دوباره این دریاچه می‌شده، دوستان دولتی همان را به نام خود سند زده‌اند و با آن عكس یادگاری گرفته‌اند و هر وقت هم اوضاع دریاچه وخیم شده، آن را به حضور ایران در كمربند خشكسالی گره می‌زدند و فغان از بی‌آبی سر داده‌اند. آنچه هم در مطلب «دریاچه‌ای غرق در فراموشی» در روزنامه جام‌جم مورخ 11 آبان امسال منتشر شد ناظر به همین نگاه است، این كه حسن روحانی اعلام كند موفق شده است «دریاچه ارومیه را احیا كند و اگر نمی‌كرد شهری مثل تبریز وجود نداشت!» را باور كنیم یا خبر فردای همین ادعا را كه دو تصفیه خانه فاضلاب تبریز و ارومیه به دلیل عدم تخصیص بودجه تعطیل شدند. این تناقضات خیلی بیشتر از این دو مقایسه است و صرف ذكر این دو مقایسه همزمانی تاسف‌بار این دو خبر است؛ وگرنه ادعای احیا شدن دریاچه ارومیه برای كارشناسان این حوزه جز لبخندی تلخ، آورده دیگری ندارد و برای مردمانی هم كه دلشان برای این دریاچه می‌تپیده شوخی بی‌نمكی است.   واكنش ستاد احیای دریاچه ارومیه هم به این مطلب و ارسال جوابیه بلند‌بالا برای آن جالب توجه بود. جوابیه ارسال و منتشر شده بیشتر گزارشی از عملكرد ستاد احیای دریاچه ارومیه است كه تحت لوای جوابیه امكان چاپ در این روزنامه را پیدا كرده است!
كارنامه دولت تدبیر و امید در حوزه حفاظت از محیط زیست آنقدر نا امید کننده است كه حالا برای همان افكار عمومی كه بخش مهمی از مطالبه‌شان در آن سال‌ها دلخوش به احیای دریاچه ارومیه بود، رمقی نمانده برای پیگیری اوضاع دریاچه.