ضعف آیین نامههای فرهنگی
یکی از دلایل بیاعتنایی سینمای ایران به جشنها و اعیاد این است که همیشه دنبال این هستیم کاری گل کند و بعد دنباله رو آن باشیم. هیچ وقت نمیآییم بدعتی در زمینهای بگذاریم و راسا کاری را شروع کنیم. متاسفانه سینمای ایران اهل خطرپذیری نیست، وگرنه هرکاری خطرهای خود را دارد و حتی ممکن است این خطرپذیری جواب مثبتی هم داشته باشد. در گذشته و در دهههای 60 و 70 هم همینطور بود و مسوولان دولتی و مدیران فرهنگی در جشنواره فیلم فجر به هر فیلمی بها میدادند همان تبدیل به یک موج کلیشهای میشد.
ما در اعیاد و مناسبتهای مختلف به یاد
کم کاری سینمای ایران در این زمینه می افتیم، اما باز این مساله فراموش می شود تا باز در زمانهای مشابه از این انفعال گلایه کنیم. درحالیکه همه این سوژهها و مناسبتها میتوانند برای نوشتن فیلمنامه و ساخت فیلم، دستمایه قرار بگیرند. سینمای ایران کارهای خوب اندکی در این خصوص انجام داده است، اما هنوز ظرفیت فراوانی برای تولید فیلمهای خوب و جذاب وجود دارد. ساخت این فیلمها هم می تواند سهمی در معرفی و حفظ فرهنگ ایرانی و بومی داشته باشد و هم واجد نگاه انسانی خواهد بود. یکی از دلایل اصلی این وضعیت، ضعف سیاستگذاری، مدیریت فرهنگی و ناکارآمدی آیین نامههای فرهنگی و سینمایی است. اگر هم فیلمنامه نویسان چندان سراغ نوشتن آثاری در این خصوص نمیروند، یکی از دلایلش این است که حمایت نمیشوند. اگر فیلمنامه نویس فیلمنامهای درباره مثلا عید نوروز بنویسد و نزد تهیهکنندهای ببرد، ممکن است آن تهیه کننده بگوید من اگر این فیلم را بسازم، ممکن است اکران نشود. یعنی دغدغه بازگشت سرمایه را مطرح می کند. این ترس و تردید هم به دلیل فراهم نبودن بستر مناسب در این زمینه است. اما اگر ساخت فیلمهایی درباره اعیاد و جشنهای ایرانی، جایگاه مهمی نزد مدیران فرهنگی و مسوولان سینمایی داشته باشد، قطعا دلگرمی بیشتری برای اهالی سینما جهت ساخت آثاری در این زمینه وجود خواهد داشت.
تیتر خبرها