بعد از زلزله بم شایعات زیادی درباره آن و خود بم منتشر شد؛ 16 سال پس از این اتفاق رفتهایم به سراغ پاسخ به شایعات
بـمترین شایعات
همراه زلزله یک سونامی وحشتناك از شایعات است كه شكل میگیرد. سونامی شایعه البته همراه با هر بحرانی است اما در زلزلههای رخ داده در دو دهه اخیر ایران همیشه سرعت شایعه بیشتر از حقیقت بوده است. در مورد زلزله بم هم این فرمول وجود داشت هر چند در آن سالها هنوز از اینترنت پرسرعت خبری نبود و رسانهها منحصر بودند به چند منبع ثابت اما بالا رفتن ضریب نفوذ اینترنت در ایران و گسترش شگفتانگیز شبكههای اجتماعی در طول همه این سالها نهتنها از قدرت شایعات كم نكرد كه بخش قابلتوجهی از این شبكهها شدند بازوی توانمندی برای پایین آمدن سرعت انتشار شایعات. در همه این سالها هنوز حرفها و شایعاتی درباره زلزله بم نقل میشود كه همچنان در صحت و سقم آن میتوان شك كرد. از تعداد كشتههای این زلزله مرگبار بگیرید كه در آمار اعلام شده توسط شهرداری آن سالها 23 هزار نفر عنوان شده بود و در آمار هلالاحمر 45 هزار نفر و عجیبتر از همه ثبتاحوال كه رقم كشتهها را 76 هزار نفر اعلام كرده بود تا روایتهایی از حضور سریعتر امدادگران خارجی در محل زلزله نسبت به امدادگران ایرانی كه اتفاقا این یكی را برخی از حاضران در پنجم دی 1382 بم تایید هم كردهاند!
هارپ پای ثابت همه زلزلههای ایران است، خیلی هم به میزان بزرگی این زلزله ربطی ندارد. اولین شایعهای كه در زمان بروز زلزله سینه به سینه نقل میشود همین هارپ است. در زلزله بم هم هارپ جزو اولین شایعات بود اما بهواسطه تازگی این پدیده آنطور كه باید ماندگار نشد! هارپ پروژهای علمی است و از طریق آن دانشمندان با ایجاد تغییراتی در دورترین و ناشناختهترین بخش جو زمین امكان مطالعه در مورد آن را پیدا كرده و آن را به صورت یك آزمایشگاه طبیعی درمیآورند. نظریات متعددی در مورد «خطرات پروژه» یا استفاده از این تأسیسات به عنوان یك سلاح تاكنون عنوان شده است. از ایجاد وقوع زمینلرزههای متعدد در مناطق مختلف جهان، تا كنترل آب و هوا و دهها ادعای مختلف دیگری كه در مورد پروژه هارپ مطرح شده است. مشهورترین این نظریات توطئه، مربوط به گزارش روزنامهای در روسیه است كه در آن ادعا شده بود آمریكا با این تاسیسات زلزله هائیتی را خلق كرده است. مهدی زارع، استاد زلزلهشناسی مهندسی پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله در این رابطه میگوید: لرزههای ناشی از انفجار با زلزلههای ناشی از جنبش در گسلهای فعال قابل تفكیك هستند؛ از این رو در كل كره زمین امكان پنهانكاری برای هیچ كشوری وجود ندارد. به گفته او اینكه بتوان با این فناوری هارپ یا انفجار یا تحریك زلزلههای مهمی مانند زلزله بم ۵ دی ۱۳۸۲ ایجاد كرد، جواب منفی است؛ چون ژرفای زلزله بم در ۸ كیلومتری بوده است.
حضور سریعتر امدادگران خارجی
شایعه داغ دیگر در بحبوحه زلزله بم مربوط است به حضور سریعتر امدادگران خارجی نسبت به امدادگران ایرانی. شایعهای كه در آن سال اتفاقا حواشی بسیاری برای نیروهای امداد هلالاحمر پیش آورده بود. بسیاری از رسانهها هم طعنههایی را بهواسطه قوت گرفتن این شایعه به رئیسجمهور وقت آن سال میزدند. این را كه ولیعهد انگلستان زودتر از رئیسجمهور دولت اصلاحات در بم حضور داشته است، میشود ادامه همان شایعهای دانست كه حكایت از حضور سریعتر نیروهای امدادگر خارجی داشت. مرحوم بیژن دفتری که در آن سالها فرمانده امدادی زلزله بم بود در بخشی از خاطراتی كه در كتابش منتشر شده به این نكته اشاره كرده و نوشته است: «برخی شایعات مبنی بر رسیدن تیمهای امدادی خارجی پیش از حضور نیروهای امدادی ایران وجود داشت كه من این مساله را شدیدا تكذیب میكنم. به طور قطع تا بیست و چهار ساعت اول هیچ نیروی خارجی وارد بم نشد از روز دوم، سوم و چهارم نیروهای خارجی وارد شدند.» اما روایت تورج جهانیان، رئیس وقت ستاد بحران نیروی زمینی ارتش از حضور سریعتر امدادگران خارجی چیز دیگری است. او به جامجم میگوید که 21 ساعت بعد از زلزله در بم حضور داشته و با شگفتی تمام مشاهده كرده كه گروه امدادگران روسی نهتنها در منطقه حضور داشتهاند كه چادرهای خود را برپا كرده و حتی اولین عمل جراحی مغزشان را هم انجام دادهاند!
او به جامجم میگوید: «بهواسطه مترجمانی كه حضور داشتند با فرمانده این گروه گفتوگو كردم. در حالی كه ساعت 9 شب جمعه من در فرودگاه مهرآباد در انتظار پرواز بودم آنها در همان ساعت اولین جراحیشان را در بم انجام داده بودند. این در حالی بود كه این گروه یك مسافت سه ساعته را هم زمینی طی كرده بود تا به محل برسد. فرمانده این گروه اعلام كرد كه ما تنها چند ساعت پس از وقوع زمین لرزه از طریق مركز زلزلهنگاری شهر مسكو از این اتفاق مطلع شدیم و درخواست فوری برای باز شدن راه هوایی دادیم كه مورد قبول واقع شد و ما بلافاصله با تجهیزاتمان وارد بم شدیم» روایت چرایی سرعت ورود این گروه روسی به منطقه هم جالب توجه است. آنطور كه جهانیان میگوید نگاه این امدادگران صرفا مسائل بشردوستانه نبوده است. او به نقل از فرمانده گروه امداد روسی میگوید آنها به نوعی این كار را مانوری برای بحرانهای احتمالی و مشابه در روسیه میدیدند، آن هم به دلیل وسعت جغرافیایی زیاد كشور روسیه چنین اقدامی میتوانسته است آزمون خوبی برای آمادگی آنها در برابر چنین بحرانهایی باشد.
دزدان طلا میان غصه بم
وضعیت امنیت شهر پس از این حادثه چنان بود كه بسیاری از اراذل و اوباش از این وضعیت ناپایدار سوءاستفاده میكردند و با توجه به شناخت برخی از مراكز طلا و خانههای اعیان دست به سرقت میزدند. همان روزها دوباره شایعهای نقل میشد كه البته ردی در منابع خبری آن سالها ندارد. شایعه معطوف به اعدام احتمالی سودجویانی بود كه دست به سرقت از مردمان زلزلهزده میزدند. آنها كه در آن ساعتها در بم حضور داشتند هم چیزی از این شایعه به یاد ندارند اما روزنامه جامجم در شهریور 83 یعنی كمتر از یك سال پس از زلزله بم در خبری نوشته است: «با تلاش ماموران انتظامی قم، سه عضو باند سرقت طلاهای زلزلهزدگان بم در این شهر دستگیر شدند.» در متن خبر هم آمده است كه این سه نفر به سرقت ده كیلوگرم طلا از زلزلهزدگان بم اعتراف كردند. در ادامه خبر هم البته آمده است فرد دیگری كه به جرم سرقت پنج كیلوگرم طلا در بم دستگیر شده بود در زندانی در قم خودكشی كرده است.
وقتی جمعیت بم زیاد شد
در كتاب «مدیریت بحران از نگاه بیژن دفتری» در رابطه با افزایش جمعیت بم پس از زلزله هم اشارههای پررنگی دیده میشود. مرحوم دفتری كه آن زمان ریاست سازمان هلالاحمر را به عهده داشته است در بخشی از این كتاب مینویسد: «در روز ششم، شناسایی خانوادههای آسیبدیده و توزیع دفترچه خواربار آغاز شد. طبق آمار در بم 110 هزار نفر تحتتاثیر زلزله قرار گرفته بودند كه حدود 35 هزار نفر كشته و 14 هزار نفر مجروح شده بودند و 15 هزار نفر از منطقه كوچ كرده و تحت حمایت جمعیتهای هلالاحمر شهرهای اطراف قرار گرفتند كه با این حساب و با كسر تعداد كشتگان زلزله، ما باید با 50 هزار نفر مواجه میبودیم، اما متاسفانه با هجوم افراد از مناطق دیگر كه خود را بومی معرفی میكردند ناچار به توزیع
248هزار دفترچه شدیم كه این رقم یك رقم واقعی برای كمكرسانی نبود.»
از سرقت سگها تا عرضه كمكها در بازار
از عرضه كمكهای ارسالی مردمی در بازار هم روایتهای مختلفی وجود دارد. یكی از این روایتها مربوط به یك شهروند عادی تهرانی است كه نوشته است شش ماه پس از زلزله در سفری اقدام به خرید ده كیلو برنج میكند و پس از مدتی از مصرف آن متوجه كاغذی میان كیسه برنج میشود كه در آن نوشته «اهدایی به مردم زلزلهزده بم»!،دزدیده شدن سگهای زندهیاب امدادگران خارجی هم از آن دست حكایتهایی است كه هنوز هم با حسرت و خجالت بازگو میشود. تورج جهانیان شاهد یكی از این موارد بوده است. او از دزدیده شدن خودروی حامل سگهای زندهیاب ایتالیایی در آن منطقه حکایت میكند كه البته بهواسطه جیپیاس موجود در قلاده این سگها در فاصله 25 كیلومتری بم پیدا شدند! از خیل وعدهها هم كه شاید بگذریم بهتر باشد، از كمپ باشگاه رئال مادرید در این شهر بگیرید تا
هزاران وعده مسؤولان كه بسیاری از آنها عملی نشد. جالب است بدانیم هنوز 30 درصد از آواربرداری پس از گذشت 16 سال از زلزله انجام نشده است! یا هنوز هم كسانی هستند كه در همه این سالها در كانكس زندگی میكنند و این تلخی چنین بحرانی را برای مردمان آن منطقه صد چندان میكند.
غارت كمكهای مردمی
«آشفتگی» خصیصه مشترك ساعتهای ابتدایی بحران است. خواه پلاسكو در مركز پایتخت باشد و خواه زلزلهای در مركز ایران. در مورد زلزله بم هم آشفتگیهای بسیاری در روزهای ابتدایی وجود داشت. در همین ساعتها هم شایعاتی به گوش میرسید مبنی بر غارت كمكهای مردمی و هلالاحمر توسط سودجویان. این ماجرا هرچند در گستره فراگیری نقل میشد اما به نظر میرسد به آن گستردگی شایعات نقل شده نبوده است. البته بیژن دفتری هم در كتابش اشاره میكند ازدحام و شلوغی در جادههای اطراف بم بهحدی بود كه بسیاری از كمكها به بم نمیرسید و به وسیله برخی افراد متفرقه غارت میشد! او روایتی هم از این شایعه نقل میكند و مینویسد: «در این میان یك كامیون حامل البسه امدادی در بین راه ربوده شد و بعدها از این لباسها سوءاستفادههای فراوانی به عمل آمد؛ چرا كه با همین لباسها اجناس اهدایی را از بالای كامیونها به سمت مردم پرتاب میكردند و این عمل موجب رنجش افراد آسیبدیده شد. به همین دلیل سریعا كارتهای شناسایی برای نیروهای هلالاحمر صادر شد تا قابل شناسایی باشند.»