چرا باید باز هم «كلاه پهلوی» را دید؟
کلاه گشاد پهلوی
سید ضیاءالدین دری را كمتر كسی است كه به دلیل ساخت دو سریال تاریخی بهیادماندنی «كیف انگلیسی» و «كلاه پهلوی» نشناسد. كارگردان بزرگی كه توانست با این دو سریال، بر وزنه سریالسازی صدا و سیمای پس از انقلاب اضافه كند. مجموعههایی که با وجود گذشت چندین سال از ساخت و پخش آنها همچنان دیدنی بوده و مخاطبان را در زمان پخش پای تلویزیون مینشاندند. سریال كلاه پهلوی كه برای نخستین بار از شبكه اول و سال 91 پخش شد پس از آنكه یك بار از شبكه افق پخش شد؛ امسال نیز مجددا پخش آن را شبكه چهار سیما بر عهده گرفت تا دوستداران این سریال همچنان بتوانند آن را از شبكههای سراسری كشور تماشا كنند؛ سریالی 54 قسمتی كه در همان زمان پخش نخست خود از تلویزیون با واكنشهای مثبت و منفی بسیاری مواجه شد. به طوری كه در دوران حیات كارگردان او بارها و بارها در دفاع از ساخته خود به مصاحبه و نشست خبری پرداخت تا از این 54 قسمتی كه طی سالها با یك تیم قوی پشت دوربین و مقابل دوربین ساخته است تمام قد دفاع كند.
سید ضیاءالدین دری بعد از سریال كیف انگلیسی است حدود ده سال طول كشید تا ساخته و آماده پخش شود. سریالی پر بازیگر كه شاید كمتر ساختهای این تعداد بازیگر آن هم با چنین كیفیتی را دور هم جمع كرده و به خود دیده باشد. حالا با گذشت هفت سال از پخش اول آن و به بهانه پخش مجدد از شبكه چهار سیما قصد داریم به بررسی این سریال بپردازیم و قرار است در این پرونده تحلیلی داشته باشیم از آنچه در این سریال گذشته است.
سریالی با طول تاریخی طویل
صدا و سیما در این چهار دهه كم سریال تاریخی نساخته است. سریالهایی كه مربوط به دورههای تاریخی مختلف است و هر كدام روایتگری دوران مخصوص به خود را با توجه به آنچه ساخته و پرداخته شده كردهاند.
كلاه پهلوی نیز از این قاعده مستثنا نیست، اما با این تفاوت كه در این سریال برخلاف سریالهایی از این دست؛ قصه و روایتاش از دل دربار بیرون نیامده تا از طریق آن روایت نشان دهد تغییرات حكومتی به چه شكل بوده. چون به طور معمول در این سبك سریالها اتفاقات تاریخی پشت سر هم ردیف شده و آنقدرها مخاطب را با قصه و روایتگری خاصی همراه نمیكند، اما در كلاه پهلوی میبینیم كه روایت از دل مردم بیرون و به نمایش درآمده است. اتفاق نادری كه شاید به صورت انگشت شمار بتوان تعدادی سریال كه روایتاش از دل مردم بیرون آمده باشد را نام برد. برای همین هم میتوان گفت كلاه پهلوی توانسته از دل تاریخ یك درام بیرون آورد و قصهگویی كند. ویژگی منحصر بهفردی كه در قصهگویی كلاه پهلوی وجود دارد موجب شده مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار كند و به این نتیجه برسد قرار است سریالی متفاوت از آنچه تا كنون دیده است را شاهد باشد.
قصهای خیالی، اما در دل واقعیت
از آنجا كه در حال حاضر بسیاری از محتواهای ارائه شده در فضای مجازی، شبكههای فارسی زبان خارج از كشور و... به دوران پهلوی اول و دوم با نگاهی مثبت و تطهیر شده است بسیاری به این باور رسیدهاند در زمان پهلوی اول و دوم زندگیها خوب بوده و آنچه در تصاویر منتشرشده شبكههای اجتماعی دست به دست میشود هم تاكیدی بر این باور است. در صورتی كه نمیتوان با چند عكس چنین تلقی كرد كه همه مردم در آن زمان به آن سبك و شیوه زندگی میكردند، اما در رسانههای فارسی زبان و شبكههای دیگر سعی بر آن است تا چنین موضوعی به مخاطب القا شود. در این زمان است كه ساخت سریالهایی مانند كلاه پهلوی میتواند در برابر چنین موجی بایستد و اثر آن را خنثی كند. چون در سریال كلاه پهلوی بسیاری از صحنههایی كه ساخته شده واقعی بوده و از تصاویر واقعی و از دل مردم آن برهه تاریخی بیرون آمده است.
سریالی با بازه تاریخی زیاد
یكی دیگر از ویژگیهایی كه میتوان برای اینسریال برشمرد بازه تاریخی آن است. با وجود آنكه اوج این سریال به سالهای 1308 تا 1320 برمیگردد؛ اما كلیت سریال مربوط به پهلوی اول و دوم بوده و برای همین هم میتوان گفت این سریال از نظر بازه تاریخی كه به آن پرداخته شده دارای یك ویژگی متفاوت نسبت به سایر سریالهای تاریخی است كه شاید تا به امروز كمتر سریالی دارای این ویژگی
بوده است.
سریال كلاه پهلوی از آنجا كه دومین ساخته تاریخی سید ضیاءالدین دری است و بعد از آن این كارگردان به دلایل گوناگون از جمله بیماری و در نهایت درگذشت برجسته نتوانست كارهای بزرگ خود را دنبالهدارتر كند؛ با این وجود همین گزیده كار بودن و استفاده از بازیگران مطرح از ویژگیهای مثبت و قابل تامل وی
بهشمار میرود. به طوری كه در همین سریال بازیگرهایی را در لیست داریم كه شاید اگر نام كارگردان نبود آنها پشت دوربین نمیآمدند و نقشی ایفا نمیكردند؛ بازیگرانی همچون امین حیایی، محمدرضا شریفینیا، داریوش فرهنگ، مریلا زارعی، شقایق فراهانی، سارا خوئینیها، قطبالدین صادقی، امیرعلی دانایی، بهاره كیانافشار، رضا كیانیان، داوود رشیدی، ثریا قاسمی، گوهر خیراندیش، سیروس گرجستانی و...
از طرف دیگر عوامل پشت صحنه نیز مانند مجید انتظامی برای موسیقی، سالار عقیلی برای خوانندگی، علیرضا باشكندی بهعنوان یك مدیر دوبلاژ با سابقه، محمدرضا تخت كشیان به عنوان تهیهكننده و... نیز مهر تاكیدی بر این ادعاست و نشان میدهد این سریال با بودن چنین عواملی دارای وزنه سنگینی بوده و برای همین هم بعد از گذشت این همه سال از ساخت و پخش این سریال نمیتوان به این اطمینان رسید كه باز هم سریالی درباره تاریخ معاصر ساخته خواهد شد كه چنین بازیگران و عوامل پشت صحنه بزرگی را گرد هم آورد. كما اینكه بعد از گذشت این همه سال همچنان شاهد ساخت یك سریال تاریخی فاخر كه حرفی برای گفتن درباره تاریخ ایران پس از مشروطه داشته باشد نبودهایم.