معترض یا متهم!؟

درباره «روز بلوا» و روایت صریح و انتقادی شعیبی از مفاسد اقتصادی

معترض یا متهم!؟

 نسبت دراماتیكی بین بهروز شعیبی و روحانیت وجود دارد. هم در نقش روحانی بازی كرده (فیلم «طلا و مس») هم سریالی درباره روحانیت ساخته (پرده‌نشین) و هم فیلمی با محوریت یك روحانی روایت كرده (روز بلوا). در واقع نقش او در بازنمایی روحانیت در سینما و تلویزیون بیش از هر سینماگر دیگری است.
«روز بلوا» اگرچه مثل فیلم قبلی‌اش یك فیلم اجتماعی و آسیب‌شناسی است، اما در فضا و ساختار متفاوتی روایت می‌شود و لحن انتقادی تند و صریح‌تری دارد. روز بلوا با ارجاع به پرونده‌های فساد اقتصادی و جرایمی مثل كلاهبرداری مالی و پولشویی قصه‌اش را روایت می‌كند كه شخصت اصلی و محوری آن یك روحانی جوان مشهور و مدرن است كه سبك زندگی او شباهتی به زندگی طلبگی ندارد. چه بسا بتوان گفت او یك روحانی شهری است. با این حال قصه روز بلوا بیش از آن كه درباره یك روحانی یا نهاد روحانیت باشد، نقدی بر نابسامانی‌های اقتصادی و بی‌اخلاقی‌های مالی است. از این حیث می‌توان روز بلوا را روایتی از دغدغه اجتماعی ــ اخلاقی فیلمساز نسبت به جامعه معاصر امروز و فیلمی مماس با چالش‌های روز دانست كه در پس آن قرار است از بحران بی‌اعتمادی و شكاف بین مردم و روحانیت برساخته از این بی اعتمادی دانست. دیالوگ پایانی فیلم تاكید بر همین معناست. جایی كه مسؤول پرونده به روحانی قصه می‌گوید كه پول رفته را می‌توان به مردم بازگرداند، اما اعتماد رفته را چگونه می‌توان برگرداند!
فیلم در انتخاب سوژه و پیامی كه قرار است به مخاطب منتقل كند مسؤولانه عمل می‌كند، اما نمی‌تواند این پیام و مفهوم را در فرم و ساختار سینمایی درام خود گنجانده و به درستی بازنمایی كند. شخصیتی كه از روحانی به تصویر می‌كشد در نسبت با تصوری كه فیلمساز از موقعیت او درقصه دارد نه منطق دراماتیك دارد نه باورپذیری روانشناختی. این كه برای قهرمان نشان دادن شخصیت اصلی قصه، شخصیت‌ها را به ضد قهرمان تبدیل كنیم و این موقعیت كانونی را به پاكدستی و بی گناهی قهرمان قصه نسبت دهیم، باید دلایلی از درون متن قصه و قاعده‌مند ساختار دراماتیك آن بربیاید نه این كه از بیرون و در یك تلقی و تصویرسازی تطهیر شده به قصه الصاق و تحمیل شود. در واقع روز بلوا از فیلمنامه خود آسیب می‌بیند كه به جای استراتژی دراماتیك از نوعی ایدئولوژی رومانتیك تاثیر می‌پذیرد و نمی‌توان از ایده خود به درستی دفاع كند. فیلم سرشار از پارادوكس‌هایی است كه خودش منطق خودش را نقض می‌كند و به جای معترض بودن به متهم بودن تن می‌دهد.
در واقع فیلم اثری خنثی و منفعل می‌شود كه به جای نقد رادیكال اجتماعی، به دفاعی محافظه‌كارانه تن می‌دهد و به جای این كه توضیح دهد، توجیه می‌كند. روز بلوا، اما ریتم خوبی دارد و یك بازی قابل قبول و درست از بابك حمیدیان در نقش یك روحانی به نام عماد بدیعی به همراه بازی درست لیلا زارع در نقش همسر یك روحانی. روز بلوا قصه‌ای جسورانه دارد اما روایتی محافظه‌كارانه!